🌷✊🇮🇷🇵🇸✊🌷
📣داغ بر دل جلادان صهیونیستی گذاشت
چیزی در مورد یحیی سنوار که فکر را رها نمیکند ...
و
هر فرد منصفی را در درون به یک ورشکستگی کامل میکشاند.
این روزها
پس از آن تصاویر تاریخساز از شهادت قهرمانانهاش
یک چیز فکر را مشغول میکند؛
او میتوانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش،
زنده بماند.
فقط
کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد.
همانقدر که دوربینهای ترسو
چهره او را ببینند و
هوشِ مصنوعیِ رویِ میز،
افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشند که
"نزنید ...
نزنید ...
او یحیی سنوار است ...
او را زنده میخواهیم."
یحیی میدانست
زندهی او چه اندازه برای اسرائیل ارزشمند است.
او را میبردند و
در بهترین بیمارستان تلآویو
زیر نظر متخصصان،
درمان میکردند.
او میتوانست
بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد.
آنقدر مهم
که نتانیاهو اعلام کند
جنگ را بُرده و
غزه را به زانو درآورده و
حالا گروگانها و
دهها امتیاز دیگر
را در ازای یحیی معامله میکند.
یحیی همه اینها را میدانست
ولی
چفیه را تا زیر چشمهایش بالا کشید.
🌷 به آن لحظهی لاهوتی بیاندیشید
که یک انسان
چگونه میتواند مرگ را به خود دعوت کند.
یحیی!!
حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد
باز هم در قهرمانی او شعرها میسرودند.
او نه در تونلهای زیرزمینی
که
در نقطهی صفر تماس
در جنگ رو در رو
تا
آخر
مبارزه کرده بود
و با یک دست قطع شده
و دهها جراحت دیگر
به اسارت رفته بود.
اما
یحیی
چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و
فقط با چشمهایی
شبیه همهی چشمهای به خون نشسته
فلسطینی
به شیطان معلق
در سنگرش زل زد.
تا
او را نشناسند.
تا
با او همان کنند
که با هر مبارز ناشناس دیگری ...
#حقوق_مقاومت
#مشروعیّت_مقاومت
#کمربندها_را_محکمتر_ببندیم
🌷✊🇮🇷🇵🇸✊🌷