ما مرغ بی پریم
از فوج دیگریم
پــرواز بال ما
در خون تپیدن است ...
#رزقڪ_شهـادة
التماس دعا
شهدا رایاد کنیم بایک صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷
🔴 عملیات مسلم بن عقیل غرب سومار- ارتفاعات مسلط برمندلی در تاریخ ۱۳۶۱/۰۷/۰۹
♦️این عملیات به منظور آزاد سازی ارتفاعات مرزی ایران و تصرف ارتفاعات سومار و شهر مندلی عراق توسط سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در بامداد ۶۱/۷/۹ با رمز یا ابوالفضل العباس(ع) آغاز شد
♦️رزمندگان اسلام با عبور از میادین مین وسیم خاردار ارتفاعات گیسکه تا کله شوان را فتح و ارتفاعات واروالین به قلعه بین تا سمت راست تنگه جوق و ارتفاعات مثلثی به تصرف در آوردند .
♦️دشمن در دشت مستقر شد و نیروهای خودی بر آنها تسلط یافتند .دشمن در مجموع با دوازده پاتک تا روز ۶۱/۷/۱۳ نتوانست حرکت مؤثری انجام دهد و مجبور به عقب نشینی شد . نتایج عملیات :
♦️آزادسازی بیش از ۱۵۰ کیلومتر مربع از اراضی میهن اسلامی و تأمین دشت سومار . · آزادسازی ۳۰ کیلومتر مربع از اراضی کشور عراق . · تصرف دو پاسگاه دوله شریف و کومه سنگ . · تسلط به شهر مندلی عراق و امکان پیشروی در عمق خاک عراق . · کشته و زخمی شدن بیش از هزار نفر و اسارت ۳۴ نفر از نیروهای متجاوز عراقی . · انهدام ۲۵ دستگاه تانک و نفربر ۳ دستگاه ماشین آلات مهندسی و ۳ قبضه کاتیوشا . · به غنیمت گرفته شدن ۶ دستگاه نفربر ، ۱۵ قبضه انواع توپ های زمینی و هوایی ، ۶۰ دستگاه تلفن صحرایی ، ۵۰ دستگاه بیسیم ، تعدادی خمپاره انداز و سلاح های سبک.
🌸⃟🌹🕊჻࿐✰🌹🍃
💠 #سنگرسازان_بی_سنگر
🌴 کارهای ناممکن را ممکن ساختند ...
🔹 #پل_بعثت
⚪️ 5000 لوله فولادی 12 متری
💦 در دل اروند خروشان 💦
-------------------------------------------
جلودار
تعدادی از نيروهای گردان زخمی شده و يا به شهادت رسيده بودند. به ما دستور رسيده بود كه به عقب بازگرديم. بجز يكي از برادران كه مسئوليتی در گردان داشت، كس ديگری راه را بلد نبود. اين برادر هم زخمی شده بود؛ تير به گوشه چشمش خورده و از آن طرف بيرون آمده بود. چشم ايشان را بسته بودند؛ ولی چون كس ديگری راه را بلد نبود اين برادر با همان حالت جراحت و درد و بی حالی جلوی همه حركت می كرد و نيروهای باقيمانده در گردان را راهنمايی می كرد. واقعا صحنه بسيار جالبی بود!
شکنجه مرغی
#طنز_جبهه
#طنز_اسارت
در زمان اسارت، چهارشنبهها در اردوگاه بعضی اوقات شام به ما مرغ میدادند. یکی از برادران آزاده اصولاً مرغ نمیخورد و به تدریج شایع شد که او از مرغ بدش میآید. به همین خاطر اسم او را «حاجی مرغی» گذاشتند. یک روز یک درجهدار عراقی به نام عبدالرحمن برای شکنجه روحی، دستور داد یک مرغ بزرگ سرخ کرده آوردند و حاجی مرغی را وادار کرد تا آن را بخورد. حاجی مرغی هم جبراً و با اشتهای تمام مرغ را خورد! عبدالرحمن که تعجّب کرده بود، پرسید: مگر تو از مرغ بدت نمیآید؟! حاجی مرغی هم گفت: لا سیدی (نه آقا)، من از مرغِ کم بدم میآید نه از زیاد! مگر میشود آدم با شکم گرسنه از مرغ بدش بیاید؟!
طنز جبهه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌻بسم ربّ الشّهداء والصّدیقین🌻
🌹در محضر شهداء در پنج شنبه شهدایی🌹
🌸در سالروز ولایت و امامت حضرت مهدی(عج)🌸
🌸با نام و یادشهید بسیجی غلامعلی صالحی🌺
⏰زمان:پنج شنبه 14مهرماه 1401ساعت 16:30⏰
🙏مکان:گلستان شهدای شهر سده لنجان🙏
🌷خادمی به نیابت از شهیدان مهدی معینی و غلامرضا براتی🌷
🌹تهیه شده در عرشیان نور گروه اختصاصی شهدای شهر سده لنجان🌹
📱سامانه پیامک:50002060808088
🌹🍃ایتا
eitaa.com/arshianenoor
🌹🍃روبیکا
rubika.ir/arshianenoor