همچو خورشید به عالم، نظری ما را بس
نَفَسِ گرم و دلِ پُرشرری ما را بس
خنده در گلشنِ گیتی به گُل ارزانی باد!
همچو شبنم، به جهان، چشمِ تری ما را بس
گر چه دانم که میسر نشود روزِ وصال
در شبِ هجر، امیدِ سحری ما را بس
اگر از دیدهٔ کوتهنظران افتادیم
نیست غم، صحبتِ صاحبنظری ما را بس
در جهانی که نباشد ز کسی نام و نشان
قدسی از گفتهٔ شیوا، اثری ما را بس
#قدسی_مشهدی
@m707m53