هدایت شده از روایت جمهور
#روایت
خرداد ۱۴۰۰ تیتر خبرها این شد:
«در شب میلاد امام هشتم رییس جمهور هشتم خادم امام رضا شد.»
با خودم گفتم تقارن جالبی است ولی روی این ها نباید تاکید کنیم. ما تا ایمان به عمل داریم به این نشانه ها نیاز نداریم. هر بار اتفاقی میافتاد و کار خوبی از او میدیدم اول میگذاشتم به حساب عملش، بعد گوشهٔ دلم چیزی میگفت این آقا خادم امام رضاست.
حالا سه سال بعد شب میلاد امام رضا هشتمین رییس جمهور ایران خادم امام رضا میهمان امام رضا شد.
دلم میگوید باید این نشانهها را جدی گرفت.
ایران ایران امام رضاست...
#مجید_عمیدی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
هدایت شده از روایت جمهور
#روایت
آقای رئیس جمهور
همین امروز ظهر با رفقا نشسته بودیم و داشتیم درباره انرژی کلمات حرف می زدیم. عده ای موافق بودند و عده ای مخالف. نمی دانم آنهایی که مخالف بودند حالا که فیلم دوربین مخفی سقوط بالگردت را می بینند نظرشان فرق می کند یا نه؟
آقای رئیس جمهور
اولش که خبر سقوط بالگردت را شنیدیم دوسه تا نوجوان که از فیلترینگ ناراضی بودند گفتند خدایا شکرت. فکر می کردند تو که نباشی اینستا و یوتیوب رفع فیلتر میشود.
تو همانقدر که خستگی ناپذیر کار می کردی حتی در خانه های ما طرفدارانت هم غریب بودی.
حالا نشسته ام و کلیپ های طنز مسخره ای که تو بزرگوارانه از کنار آن میگذشتی را دوباره نگاه می کنم.
آنجا که غذای ساده هیئتت را مسخره می کردند و می گفتند از هیئت بغلی قرض کرده ای و مخلوط بوده و تو با متانت گفتی اگه مخلوط هم بوده تبرکی امام حسین است یک جور دیگری مظلومیتت دلم را می سوزاند.
یادم می افتد به روزهای انتخابات که به خاطر جواب دادن به توهین یک نفر با بدرقه فحش های ناموسی یکی از مادران از گروه کلاس فرزندم لفت دادم و بقیه مادرها که جرئت حرف زدن نداشتند در پی وی دلداری ام دادند و گفتند طرفدار تو هستند ولی جرئت نمی کنند حرف بزنند.
یادت هست چقدر همه به همدیگر می گفتیم به شما ناهار دادن؟ و می خندیدیم.
تو نگران ناهار خوردن کارگرها هم بودی.
روسفیدمان کردی با شهادتت
با اینجور رفتنت
با سخت کار کردنت
با آخرین کلیپت در صحبت با آن پیرمرد روستایی
یادت هست دغدغه حلال بودن رای ات را داشتی. رای ما حلالت دکترجان.
#زینب_عطایی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
هدایت شده از روایت جمهور
#روایت
چرا بعضی گره خورده اند به امام رضا؟
مثلاً اگر ده بیست سال پیش هم از دنیا رفته باشند باز چهره شان توی حرم امام رضا می آید جلوی چشم آدم.
اولین باری که آقای ریسی را دیدم توی حرم بود، یک وقت خلوت ساعت هفت صبح، داشت با کسی درمود چیزی حرف میزد. خاله رفت و بهش التماس دعا گفت اما من فکر کردم چندان هم مهم نیست، او یک آدم معمولی ست.
حالا که خوب فکر میکنم این که کسی که تولیت آستان قدس رضوی را دارد بدون هیئت همراه بیاد توی حرم و حرف بزند و کار کند، خودش به اندازه ی کافی او را غیر معمولی میکند.
دیگر جایی ندیدمش به جز اخبار تلویزیون، میان مردم و گاهی با لباس گِلی.
نمیدانم چرا بعضی ها اینقدر ربط پیدا می کنند به امام رضا.
مثلاً شب میلاد امام رضا شهید می شوند...
#زینب_سنجارون
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
هدایت شده از روایت جمهور
#روایت
ما متولدین دهه شصت هستیم ، شاید سال ۶۰ نبودیم یا در گهواره بودهایم ، همیشه خاطرات تلخ سال ۶۰ را شنیدهایم و غمش را درونمان حس کردهایم.اما این روزها حال پدران و مادرانمان را به خوبی درک میکنیم ، وقتی عزادار رجایی و باهنر بودند و از بعضی زخم زبان میشنیدند و جگرشان میسوخت ولی غصه جگر سوخته امامشان را میخوردند و برای سلامتیاش صدقه میدادند.
حال پدران و مادرانمان را درک میکنیم وقتی بهشتی شهید شد و همه وجدان درد گرفته بودند که قدرش را نمیدانستند و از شرمندگی بهشتی، اشک امانشان نمیداد.
مادرم ، پدرم من اما اینبار طعم اضطرار را هم چشیدم ، اضطراری که همیشه در روضههای امام حسین شنیده بودم ، اضطرار دخترانی که عمو از دست داده بودند و امیدشان به پدر بود. در خیمهها بیتاب بودند و مضطر، نمیدانستند پدرشان برمیگردد یا نه ،
ماهم بعد حاج قاسم و یارانش ، طاقتمان کم شده ، ماهم عموی علمدارمان را از دست داده بودیم، ما هم یکشنبه مضطر شده بودیم ، اضطراری که تجربهاش را نداشتیم، امیدوارانه دعا میخواندیم و گریه میکردیم در حالیکه امیدمان را فرشتهها به سوی ملکوت برده بودند و دعاهای ما بدرقه راهش بود .
هر چند راهی که رفت عزتی بود که خدا ، به پاس خدمت صادقانه و خالصانه به او و همراهانش عطا کرد .
ما تازه فهمیدیم اضطرار یعنی چه ؟ تازه فهمیدیم ادعا میکنیم منتظر اماممان هستیم ،
این چه انتظاری است که اضطرار ندارد ؟!
این چه انتظاری است که قیام ندارد ؟
یا صاحبالزمان ، برایمان دعا کنید تا این داغ بر دل نشسته ، غلیان خونمان شود و مضطر شما شویم .
#زینب_سادات_مدنی
#روایت_جمهور
@revayatejomhour
33.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید...
#روایت بیست و پنج آبان ۱۳۶۱ روزی که ۳۷۰ قهرمان وطن به آغوش پدران و مادران خود بازگشتند، ۳۷۰ شهید در یک روز تشییع شدند و عصر همان روز حدود ۱۰۰۰ نفر به جبهه ها اعزام شدند.
🌷۳۷۰ گل بر شانه های اصفهان
۲۵ آبان روز حماسه و ایثار مردم شهر اصفهان
💠 حوزه هنری استان اصفهان در مجازی:
وبسایت | اینستاگرام | ایتا | بله |
.