میروی دریا، دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی، برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی؟
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم!
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
#حسن_زرنقی
#اربعین
#آفتابگردانها
@artmashad
غروب، کوه، نسیم، آسمان، ستاره، هلال
دوباره فرصت آن شد که وا کنم پر و بال
به شهر مژدهٔ لبخند ماه خواهم داد
اگر بچینمش از پشت بام استهلال
منی که کنج دلم آیهآیه خوف و رجاست
منی که روی لبم یا محولالاحوال
رسیده وقت رسیدن، چرا بمانم دور؟
رسیده فصل رسیدن، چرا بمانم کال؟
دل خزانزدهٔ من! بیا جوانه بزن
ببر به درک سحرها بهار را امسال
تو میرسی -اگر اینروزها اراده کنی-
به دشتِ ناشدنیها، به قلههای محال
نگاه کن به در خانهاش، ببین باز است!
و آمدهست خود میزبان به استقبال
عجب شروع قشنگیست ماه مهمانی
تمام سال نو ای کاش بر همین منوال
#فاطمه_عارفنژاد
#آفتابگردانها
#ماه_رمضان
@artmashad