eitaa logo
حوزه هنری انقلاب اسلامی شهرستان پاکدشت
219 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
356 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو رفتی زود و می‌دانم که خیلی زود می‌آئی به این زودی تو در یک جمعه با موعود می‌آئی دعای عهد جای خود، به عهدِ خود وفا کردی اگر چه رفته ای، صادق(ع) ولی فرمود: می‌آئی به سمتِ کامِ عطشانِ کویرستانِ محرومان کما فی السابق ای سید! شبیهِ رود می‌آئی تو از رضوانِ حق، با دیدنِ یک‌ قشرِ ناراضی برای اینکه آنها را کنی خشنود، می‌آئی به این بت‌هایِ سنگی، بت شکن! راضی نخواهی شد تو ابراهیمی و‌ روزی پیِ نمرود می‌آئی ولایت را سراپا گوش بودی، پس به این خاطر ولی (ع) تا با «اَنَا الْمَهدی» دهان بُگْشود، می‌آئی غروبت پشتِ کوهِ ورزقان، خیلی زمان بَر نیست به زودی یک‌ سحر از اوجِ بینالود، می‌آئی شاعر: (از شهرستان پاکدشت) @artpakdasht 🌐حوزه هنری استان تهران در فضای مجازی: ▪️سایت:www.artehran.ir ▪️اینستاگرام: art.tehran.ir ▪️بله:https://ble.ir/artehranir ▪️ایتا: https://eitaa.com/artehranir
بسمه تعالی یوسُف زیـبـایِ مـا را بـاز زندان مـی برند گویی از جـسـم و تن ما عاشقـان ، جان می برند کافران آزاد و کس با مُلحدان کاری نداشت داخـلِ زندان ولـیـکـن ، اصلِ ایـمــان مــــی برند حرمتِ مویِ سفیدش را شکستـنـد ای دریـغ سـوی زنـدان ، مرشدِ مـا را شـتـابـان مـــی برند تا که بی یوسف شود کامل شبِ خـفـاشـهـا مــــاه را از آسـمـانِ شهرِ کـنـعـان مــــی برند او به زندان نیز درمان می کـند هر درد را دردمندان از چه رو ، سر در گریـبـان می برند؟! هـفـتـمـیـن فرمانـدۀ پــــاکِ خداوند است او اهـل دنـیـا پـس چـرا فرمانِ شیطان می برند؟! مـن نمـــی دانم چـرا تا پـاکـبـازان مانده اند خـلـقِ عـالَـم رو سوی آلـوده دامـان مـی برند؟! چـارده عـالِـم خـدایـا! مـانـده انـد امـــا بـشـر_ فـکـر و دل را جـانـبِ افرادِ نـادان مـــــی برند گرچه عشقِ چارده معصوم می باشد گران یک قدم عاشق اگر گشتی ، دل ارزان مـــی برند چـارده مـعـصـوم دل را با صدایِ نابِ حـق دیگران با پول و رنگ و چـنـگ و دندان می برند کیست این مرشد که در درس و کلاسِ کظم و صبر پـیش او ایـوب و هود و نـوح و لـقـمـان می برند؟! حضرت مـوسَی بنِ جعفر ، هفـتمیـن مولایِ عشق پـیشِ او کی شـیـعـیـانش ، نـامِ سلطان می برند؟! پـیـشِ مـُلـکِ تا بـه عرشش ، خـادمـانِ حـضرتـش_ کِـی به لـبـهـا نامــــی از مُلکِ سلیمان می برند؟! تـاجـرِ بـازارِ شیطان گــــردد آخر ورشکست تـاجـرانِ عـشــــقِ او سودِ فراوان مــــی برند سفره ای گـسـترده دارد از زمـیـن تا آسمان انس و جـن از سفرۀ پُـر برکـتـش ، نان می برند زودتر آئـیـنـۀ دل را به ایـن پـاکـان سـپــار یک جهان گرد و غبار از دل ، به یک آن ، می برند حضرتِ بابُ الْحَوائج! ای که حاجـتـمـنـدها_ با وضو نامِ شـمـا را پـیـشِ یـــــزدان می برند_ تـکـه ابــری کن حواله ، سمتِ مـا آلـودگــان تو بخواهی روحِ مـا را زیرِ بـاران مـــی برند قطره ای از کظمِ خود بر جَهْنَمِ خشمم بریز ایـن کـنـی کاظم! مرا تا باغِ رضوان می برند یـک نگاهی کن به مـا از لطف ، ای نورِ نُهُم تو بخواهی ذره را تا مهرِ رخـشـان مـی برند شهادت حضرتش تسلیت و تعزیت باد. بر وجود مقدسش و تعجیل در فرج فرزندش(عج) ، دمادم(((صلوات))) سید علیرضا حسینی (شاعر اهل بیت (ع) و انقلاب)
بسمه تعالی وقتی وطن ، آن سرزمینِ باستانی ایرانِ من آن مهدِ پاکِ آسمانی از دستِ دیوِ فتنه دیگر داشت می مُرد وقتی گُلم ؛ ایرانِ پرپر ،داشت می مُرد در آن سکوتِ محض ، فریادی بپا خاست از عشقِ شیرین ، شیرفرهادی بپا خاست مردی تبر بر دوش ، قامت راست فرمود بر آن کویرٌ تشنه ، جاری گشت چون رود از عمقِ جانِ خود ، خدایش را صدا کرد دریا تر از دریا شد و طوفان به پا کرد مردی قلندر ، مردی از اولادِ حیدر مردی که می جست از خروشش ، رعد و تندر مردی که غیر از خالقش ، از کس نترسید مردی که جز در سجده ها ، بر خود نلرزید مردی که قلبش ، کوه را از جا تکان داد مردی که در مردی ، خدا او را نشان داد مردی که تی پا بر تمامِ رنگ ها زد مردی که بر شیطانِ دوران ، سنگ ها زد مردی که خوابِ دیو را از چشم او راند مردی که دیو از خشم او در گِل فرو ماند فریاد زد : «ای مردمِ ایران کجایید؟! تا کی شغالان زنده؟! ، ای شیران کجایید؟! ننگ است از دیوِ ستم ، فرمان پذیری خم پیشِ ذلت؟! شیعیان تا کی اسیری؟! از دست و پا زنجیرها را وا نمایید دلهای از غم مرده را دریا نمایید انگشت های دستتان را مشت سازید با مشتِ خود بر پوزه شیطان بتازید ننگ است بر منبر بخواند خطبه کفتار ننگ است بر کرسی نشیند گرگِ خونخوار ناموس ایران رفت و ما گفتیم مَردیم دین رفت و ما چون کبک ، سر در برف کردیم مال و منال کشور ما را ربودند نفت وطن را دزدها سرقت نمودند دیوِ ستم ، حلقه بگوش اجنبی هاست پیشِ شما شیر است ، موشِ اجنبی هاست ننگ است از دیوِ ستم ، فرمان پذیری خم پیشِ ذلت؟! شیعیان تا کی اسیری؟!» این شیرِ از هر پهلوانی پهلوان تر این پیرمردِ از جوانان هم جوان تر مانندِ نامِ پاکش از دنیا ، جدا بود او آیتِ حق ، حضرتِ روحِ خدا بود روحِ خدا ، آن پیرِ دل محکم ؛ خمینی آن کوهِ از او پشتِ طوفان خم ؛ خمینی تسلیت باد رحلت جانسوز روح خدا شادی روح پر فتوح آن اَبَرمرد (((صلوات))) https://ble.ir/seyedalirezahosseini1351 بله https://eitaa.com/seyedalirezahosseini ایتا لینک کانال اشعار سید علیرضا حسینی (شاعر اهل بیت (ع) و انقلاب)
کـاش کـشـتـه مُـردۀ چـشـمــانِ دلـبـــر می‌شدم کـاشـکـی حَـلّاجِ دارِ زُلـــفِ حــیــدر می‌شدم کـاش مـثـلِ مـیـثـمِ تَــمـــّــار، آن خـرمـا فـروش رویِ دارِ عـشـقِ مـولا، شــاد پَـرپَـر می‌شدم کـاش در راهِ ولایِ مـرتـضی، هـمـچـون کُـمِـیـل شعرِ شـیـریـنِ شـهـادت را، مـن از بـر می‌شدم کـاش در جُـرمِ علی خواهی، چو حُـجـرِ بن عُـدَی بـا گـلـو مـثـلِ پـسـر، رو سـویِ خـنـجـر می‌شدم کـاش چـون عَـمـارِ یـاسـر، در هـوایِ بـوتُـراب در نَــبَـــردِ بـا دَدان، در خـون شـنـاور می‌شدم کـاشکی مـثـلِ اُویـس، آن عارفِ خـلـوت نـشـیـن غـرقِ خـون ازعشقِ حـیـدر، پای تا سر می‌شدم مـن کـجــا و کـشـتـه هـایِ تـیـرِ مـژگـانِ امـیـر؟! کـاشـکـی خـــاکِ کــفِ نَــعــلِــیــنِ قـنـبـر می شدم : سید علیرضا حسینی 💠حوزه هنری استان تهران در فضای مجازی: سایت | آپارات | بله | ایتا | اینستاگرام