#شعر
#یحیی_سنوار
شمشیر برهنهام که رعدآسایم
افتاده عقب از من، ردّ پایم...
وا کن آغوش سرخ خود را ای مرگ
سرسبز به سمت زندگی میآیم
✍️ شعر از محمد معروفی
♻️حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان♻️
🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
ایتا | تلگرام | سایت | اینستاگرام | بله
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
#یحیی_سنوار
#یادداشت
#روز_جهانی_قدس
💠 میگویند رهبران مبارز فرصتی برای نوشتن ندارند. در محاصره، در تعقیب، در دل جنگ، قلم را کنار میگذارند و اسلحه را برمیدارند. اما بعضیها، حتی در میانه آتش، چیزی برای گفتن دارند.
🔹 یحیی سنوار از همینها بود؛ کسی که در حبس و شکنجه، میان سالهای اسارت، «خار و میخک» را نوشت.
🔹 اسرائیلیها بارها تلاش کردند او را از صفحه روزگار محو کنند. شایعه ترورش را پخش کردند، خانهاش را ویران کردند. اما او، هر بار، روی ویرانهها بازمیگشت. از کودکی پناهجو نوشته شد، اما پناهجو نماند. سرباز شد، بعد اسیر، بعد رهبر، و سرانجام، اسطورهای که دشمن نه توانست او را پیدا کند، نه شکست دهد، نه از فلسطین بیرون کند.
🔹 اما سنوار چیزی فراتر از اسطوره بود. خدا گاهی مردانی را در لحظهای قرار میدهد که تمام هستیشان در یک میدان، یک نگاه آخر خلاصه میشود. آنها شک نمیکنند، پشیمان نمیشوند؛ فقط تقدیری را که برایشان نوشته شده، با لبخند میپذیرند. آنها، مثل نقشهایی بر مقتل، شبیهترین مردان به روضههای تاریخ میشوند؛ خونآلود و مقتدر، فرداً، وحیدا.
🔹 خار و میخک، که سنوار در زندان اسرائیل نوشت، داستان احمد، یکی از آوارگان فلسطینی را روایت میکند. سرگذشتی از کار اجباری، مهاجرت، عشق، تحصیل و مبارزه؛ گواهی بر مقاومتی که حتی در تاریکی زندان، کلمات را به میدان میآورد.
🔹 این کتاب با ترجمه هانیه کمری از انتشارات سوره مهر در دسترس علاقمندان قرار دارد.
📖 لینک تهیه کتاب
✍️ یادداشتی از معصومه دین محمدی بمناسبت روز جهانی قدس
❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان