پیامبرـ صلّى الله علیهوآلهوسلّم ـ فرمود: خدا را ستایش و سپاس بسیار نمودم و براى حفظ زاهدان امّتم و نزول خیر و رحمت بر آنان دعا کردم و عرض کردم: پروردگارا! آن ها را حفظ کن و بر آنان رحمت آور و دینى را که بر ایشان مى پسندى بر ایشان نگه دار. پروردگارا! ایمان مؤمنان را به آنان روزى فرما، ایمانى که شکى در آن راه نداشته باشد. پارسایى و ورعى به آن ها عنایت کن که بعد از آن میل و رغبتى به دنیا نداشته باشند. ترسى روزیشان کن که بعد از آن به غفلت فرو نروند. دانشى نصیبشان فرما که نادانى در آن راه نداشته باشد و عقلى به آنان عطا فرما که نافهمىاز آن دور باشد و قربى که از بُعد و دورى در امان باشد. فروتنى و خشوعى کرامتشان کن که قساوت و تیره دلى به آنان رو نیاورد و ذکر و یاد خویش را بر آنان مسلط فرما آن چنان که فراموشى از آن ها گریزان باشد. بزرگوارى و کرامتى روزیشان کن که خفّت و خوارى به آنان راه نیابد و صبر و استقامتى که دلتنگى و کم حوصلگى به دنبال آن نیست و مجروح و زخمى است. از شدت سکوت اندیشمندانه، در خود فرو رفته اند و افکارشان از دیگران پنهان مانده است. تلاش و مجاهده بسیار دارند; اما نه از ترس آتش و نه به اشتیاق بهشت، بلکه به ملکوت آسمان ها و زمین چشم دوخته اند، آن چنان که به آن که بس والاتر از آسمان و زمین است نظر دارند و دریافته اند که تنها خداى سبحان شایسته عبادت است. بردبارى و حلمى که پس از آن به شتابزدگى دچار نشوند. دل هاشان را آنچنان از حیا پر کن که در هر حال از تو شرم داشته باشند. آنان را به آفات دنیا، نفس خودشان و وسوسه هاى شیطان، بینا و آگاه ساز. پروردگارا همانا تو مى دانى در درون من چه مى گذرد و تو داننده مطلق پنهانى ها هستى.
فصل 20
[137] ثُمَّ قالَ: یا أَحْمَدُ! عَلَیْکَ بِالوَرَعِ! فَإِنَّ الوَرَعَ رَأْسُ الدّینِ وَ وَسَطُ الدّینِ وَآخِرُ الدّینِ، إِنَّ الوَرَعَ یُقَرِّبُ إِلَى اللهِ تَعالى.
بعد از آن خداوند فرمود: اى احمد! ورع و پارسایى را پاس دار که پارسایى، سر و پیکره و و انتهاى دین است و وسیله نزدیکى به خداوند متعال است.
فصل 21
[138] یا أَحْمَدُ! إِنَّ الوَرَعَ زَیْنُ المُؤْمِنِ وَعِمادُ الدّینِ، وَإِنَّ الوَرَعَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ السَّفینَةِ، کَما أَنَّ فِى البَحْرِ لا یَنْجُو إِلاّ مَنْ کانَ فیها، کَذلِکَ لا یَنْجُو الزّاهِدُ مِنَ الدُّنْیا إِلاّ بِالْوَرَعِ.
اى احمد! پارسایى زینت مؤمنان و تکیه گاه دین است، و مَثل آن مَثل کشتى است، همان طور که از خطر دریا جز آن کس که درون کشتى است نجات نیابد; زاهد نیز در این دنیا جز از راه پارسایى نجات نمى یابد.
فصل 22
[139] یا أَحْمَدُ! إِنَّ الوَرَعَ یَفْتَحُ عَلَى الْعَبْدِ أَبْوابَ العِبادَةِ [خ ل: أَبْوابَ السَّمآءِ کَما یُفْتَحُ لِلْمَلائِکَةِ] ، فَیُکْرَمُ بِهِ الْعَبْدُ عِنْدَ الخَلْقِ، [140] وَیَصِلُ بِهِ إِلَى اللهِ ـ عزّوجلّ ـ .
اى احمد! پارسایى درهاى عبادت را به روى بنده مى گشاید، (درهاى آسمان را مى گشاید، هم چنان که به روى فرشتگان گشوده مى شود.) و او بدین سبب، هم در نزد خلق، مکرّم و گرامى خواهد بود و هم به خداوند متعال مى پیوندد.
فصل 23
[141] یا أَحْمَدُ! ما عَرَفَنی عَبْدٌ إِلاّ خَشَعَ لی، [142] وَما خَشَعَ لی عَبْدٌ إِلاّ خَشَعَ لَهُ کُلُّ شَىْء.
اى احمد! هیچ بنده اى مرا نشناخت مگر این که در برابر من فروتن و خاشع شد و هیچ بنده اى در برابر من چنین نشد مگر این که همه چیز در برابرش خاضع و خاشع گشت.
فصل 24
[143] یا أَحْمَدُ! عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ! فَإِنَّ أَعْمَرَ القُلُوبِ قُلُوبُ الصّالِحینَ وَالصّامِتینَ، وَإِنَّ أَخْرَبَ القُلُوبِ قُلُوبُ المُتَکَلِّمینَ بِما لا یَعْنیهِمْ.
اى احمد! سکوت اندیشمندانه را پاس دار. همانا آبادترین دل ها، دل هاى صالحان و ساکتان است و ویرانترین دل ها، دل هاى پرگویان بیهوده گوست.
فصل 25
[144] یا أَحْمَدُ! إِنَّ العِبادَةَ عَشْرَةُ أَجْزآء: [145] تِسْعَةٌ مِنْها طَلَبُ الحَلالِ; [146] فَإِذا طَیَّبْتَ مَطْعَمَکَ وَمَشْرَبَکَ، فَأنْتَ فى حِفْظی وَکَنَفی. [147] قالَ: یا رَبِّ! ما أَوَّلُ العِبادَةِ؟ قالَ: یا أَحْمَدُ! أَوَّلُ العِبادَةِ، أَلصَّمْتُ وَالصَّوْمُ. قالَ: هَلْ تَعْلَمُ ـ یا أَحْمَدُ! ـ ما میراثُ الصَّوْمِ؟ قالَ: لا، یا رَبِّ! قالَ: میراثُ الصَّوْمِ قِلَّةُ الأَکْلِ وَقِلَّةُ الکَلامِ. [148] وَالْعِبادَةُ الثّانِیَةُ، أَلصَّمْتُ، وَالصَّمْتُ یُورِثُ الحِکْمَةَ، وَتُورِثُ الحِکْمَةُ المَعْرِفَةَ، [149] وَتُورِثُ المَعْرِفَةُ الیَقینَ; [150] فَإِذَا اسْتَیْقَنَ العَبْدُ لا یُبالى کَیْفَ أَصْبَحَ; بِعُسْر أَمْ بِیُسْر; فَهذا مَقامُ الرّاضینَ.
فَیَقُولُ اللهُ: صَدَقْتَ، عَبْدی! کُنْتَ بِجَسَدِکَ فِى الدُّنْیا، وَبِرُوحِکَ مَعی; فَأَنْتَ بِعَیْنی، أَعْلَمُ سِرَّکَ وَعَلانِیَتَکَ، سَلْ أُعْطِکَ، وَتَمَنَّ عَلَىَّ فَاُکْرِمْکَ، هذِهِ جَنَّتی فَتَبَحْبَحْ فیها، وَهذا جِواری فَاسْکُنْهُ. [183] فَتَقُولُ الرُّوحُ: إِلهی! عَرَّفْتَنی نَفْسَکَ، فَاسْتَغْنَیْتُ بِها عَنْ جَمیعِ خَلْقِکَ. [184] وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ، لَوْ کانَ رِضاکَ فى أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً، أَوْ اُقْتَلَ سَبْعینَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ ما یُقْتَلُ بِهِ النّاسُ، لَکانَ رِضاکَ أَحَبَّ إِلَىَّ. [185] إِلهِى! وَکَیْفَ أَعْجَبُ بِنَفْسی؟ وَأَنَا ذَلیلٌ إِنْ لَمْ تُکْرِمْنى، وَأَنَا مَغْلُوبٌ إِنْ لَمْ تَنْصُرْنی، وَأَنَا ضَعیفٌ إِنْ لَمْ تُقَوِّنی، وَأَنَا مَیِّتٌ إِنْ لَمْ تُحْیِنی بِذِکْرِکَ. وَلَوْلا سَتْرُکَ، لاَفْتَضَحْتُ أَوَّلَ مَرَّة عَصَیْتُکَ. [186] إِلهِى! کَیْفَ لا أَطْلُبُ رِضاکَ؟ وقَدْ أَکْمَلْتَ عَقْلى، حَتّى عَرَفْتُکَ، [187] وَعَرَفْتُ الحَقَّ مِنَ الباطِلِ، [188] وَالأَمْرَ مِنَ النَّهْىِ، [189] وَالعِلْمَ مِنَ الجَهْلِ، [190] وَالنُّورَ مِنَ الظُلْمَةِ. [191] فَقالَ اللهُ ـ عزّوجلّ ـ : وَعِزَّتى وَجَلالى، لا أَحْجُبُ بَینی وَبَیْنَکَ فی وَقْت مِنَ الأَوْقاتِ، حَتّى تَدْخُلَ عَلَىَّ أَىَّ وَقْت شِئْتَ، وَکَذلِکَ أَفْعَلُ بِأَحِبّآئى.
اى احمد! عبادت ده بخش است که نُه بخش آن جستوجو در طلب روزى حلال است. هرگاه خورد و خوراکت پاکیزه گشت، در دایره حفظ و حمایت منى.پیامبر عرض کرد: پروردگارا! سرآغاز عبادت چیست؟ خداوند فرمود: اى احمد! سرآغاز عبادت، سکوت و روزه است. اى احمد! مى دانى حاصل روزه چیست؟ پیامبر عرض کرد: نه، پروردگارا نمى دانم! خداوند فرمود: حاصل روزه کم خورى و کم گویى است. عبادت دوم سکوت اندیشمندانه است و نتیجه آن دانش و حکمت است و حاصل حکمت، شناخت است و حاصل شناخت یقین و اگر بنده اى به مقام یقین برسد، برایش فرقى نمى کند که روزگار را به سختى بگذراند یا با آسانى و این، مقام اهل رضاست. هر کس طبق رضاى من عمل نماید سه خصلت را با او همراه کنم: شکرى به او بیاموزم که هیچ نادانى با آن نیامیزد و ذکر و یادى که فراموشى به آن راه نداشته باشد و محبّتى به او بچشانم که هیچ گاه محبّت مخلوق را بر محبّت من ترجیح ندهد. آن گاه که محبت مرا به دل گرفت او را دوست مى دارم و خلق را بر دوستى او وامى دارم و چشم دلش را به روى جلال و عظمتم بگشایم. علم بندگان خاصّم را از او پنهان ندارم. در تاریکى شب و روشنایى روز با او نجوا کنم تا از هم سخنى و همنشینى با مخلوق یکسره دست بکشد. کلام خود و فرشتگانم را به گوش او برسانم و آن سرّى را که از خلقم پنهان داشته ام بر او آشکار مى سازم و بر او جامه حیا بپوشانم تا تمام خلق از او حیا کنند. هر گامى که بردارد و بر زمین گذارد مغفرت و بخشایش برایش نوشته شود. قلبش را بیدار و بیناسازم (خ. ل: قلبش را ظرف معرفت خود کنم و خ. ل: ظرف اسرارم سازم.) و هیچ چیزى از بهشت و جهنّم را از او پنهان ندارم، هول و هراس و سختى مردم در روز قیامت را به او نمایانم و محاسبه مالداران، و بى چیزان، نادانان و دانشمندان را به او نشان دهم. قبر او را نورانى گردانم و نکیر و منکر را بر او فرود آرم تا از او پرسش کنندو او را مژده دهند عامل به رضاى من هرگز شدّت و سختى مرگ، تاریکى بر و لحد ووحشت و هراس سرازیرى قبر را نمى بیند. میزانى براى حسابرسى اعمالش بر پا نمى کنمو نامه اعمالش را برایش نمى گشایم. کارنامه اش را در دست راستش مى گذارم تا آن راگشوده بخواند. بین خودم و او واسطه اى در سخن گفتن قرار نخواهم داد، آن گاهاو را به سوى خویش بر مى کشم. گاهى به طرفین متمایل مى شود، گاه مى ایستد، گاه مى نشیند و گاه آرام مى گیرد; تا سرانجام از صراط مى گذرد. دوزخ به نزد او آورده مى شود و بعد از آن بهشت برایش آراسته مى گردد. پیامبر و شهدا مى آیند و ستم دیدگان، گریبان ستم پیشگان را مى گیرند. کرسى براى حکم نهایى نهاده مى شود و هر انسانى به دشمنش مى گوید: «امروز حکم عدلى که کمتر ستمى در آن نیست بین من و تو جارى خواهد شد.» سپس حجاب هاى بین خود و او را برمى دارم و او را از مکالمه با خود بهره مند ساخته و لذّت تماشاى خودم را به او مى چشانم. آن که شیوه زندگانیش در دنیا این گونه باشد، چگونه مى تواند دل بسته دنیا شود و آن را دوست داشته باشد; در حالى که مى داند هر موجود زنده اى در دنیا مى میرد و تنها من، زنده جاوید هستم. سلطنت این بنده را، برتر از سلطنت پادشاهان دنیا قرار مى دهم تا جایى که پادشاهان در برابرش، خاضع و سرافکنده شوند و حاکمان ستمکار و گردنکش از او حساب برند و با هیبت یاد کنند. جانوران و درندگان در برابر او خضوع کرده، از او تبرّک مى جویند.
[151] فَمَنْ عَمِلَ بِرِضاىْ، اُلْزِمْهُ ثَلاثَ خِصال: [152] اُعَرِّفْهُ شُکْراً لا یُخالِطُهُ الجَهْلُ; [153] وَذِکْراً لا یُخالِطُهُ النِّسْیانُ، [154] وَمَحبَّةً لا یُؤْثِرُ عَلى مَحَبَّتى حُبَّ المَخْلُوقینَ; فَإِذا أَحَبَّنى،أَحْبَبْتُهُ وَحَبَّبْتُهُ إِلى خَلْقی، [155] وَأَفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ إِلى جَلالی وَعَظَمَتی، [156] فَلا اُخْفی عَلَیْهِ عِلْمَ خآصَّةِ خَلْقی، [157] فَاُناجیهِ فی ظُلَمِ اللَّیْلِ وَنُورِ النَّهارِ، حَتّى یَنْقَطِعَ حَدیثُهُ مَعَ المَخْلُوقینَ وَمُجالَسَتُهُ مَعَهُمْ، [158] وَاُسْمِعُهُ کَلامی [159] وَکَلامَ مَلائِکَتى، [160] وَاُعَرِّفُهُ سِرِّىَ الَّذی سَتَرْتُهُ عَنْ خَلْقى، [161] وَاُلْبِسُهُ الحَیآءَ حَتّى یَسْتَحْیِىَ مِنْهُ الخَلْقُ کَلُّهُمْ، [162] وَیَمْشِى عَلَى الأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ، [163] وَأَجْعَلُ قَلْبَهُ واعِیاً وَبَصیراً [خ ل: قَلْبَهُ وِعآءَ مَعْرِفَتى، و خ ل: وِعآءَ أَسْراری] ، [164] وَلا اُخْفی عَلَیْهِ شَیْئاً مِنْ جَنَّة وَلا نار، [165] وَاُعَرِّفُهُ ما یَمُرُّ عَلَى النّاسِ یَوْمَ القِیامَةِ مِنَ الهَوْلِ وَالشِّدَّةِ، [166] وَما أُحاسِبُ بِهِ الأَغْنِیآءَ وَالفُقَرآءَ، وَالجُهّالَ وَالعُلَمآءَ. [167] وَاُنَوِّرُ لَهُ فى قَبْرِهِ، وَاُنْزِلُ عَلَیْه مُنْکراً وَنَکیراً حَتّى یَسْأَلاهُ وَیُبَشِّراهُ، وَلا یَرى غَمْرَةَ المَوْتِ وَظُلْمَةَ القَبْرِ وَاللَّحْدِ [168] وَهَوْلَ المُطَّلَعِ، [169] ثُمَّ لا أَنْصِبُ لَهُ میزانَهُ، [170] وَلا أَنْشُرُ لَهُ دیوانَهُ، ثُمَّ أَضَعُ کِتابَهُ فی یَمینِهِ فَیَقْرَؤُهُ مَنْشُوراً، [171] ثُمُّ لا أَجْعَلُ بَیْنی وَبَیْنَهُ تَرْجُماناً، ثُمّ أَرْفَعُهُ إِلَىَّ، فَیَنْکُبُ مَرَّةً وَیَقُومُ مَرَّةً، وَیَقْعُدُ مَرَّةً وَیَسْکُنُ مَرَّةً، [172] ثُمَّ یَجُوزُ عَلَى الصِّراطِ، [173] ثُمّ یُقَرَّبُ له جَهَنَّمُ، ثُمَّ تُزَیَّنُ لَهُ الجَنَّةُ، وَجِئَ بِالنَّبِیّینَ وَالشُّهَدآءِ وَیَتَعَلَّقُ المَظْلُومینَ [ظ: المَظْلُومُونَ] بِالظّالِمینَ، وَیُوضَعُ الکُرْسِىُّ لِفَصْلِ القَضآءِ، وَیَقُولُ کُلُّ إِنْسان لِخَصْمِهِ: بَیْنی وَبَیْنَکَ، أَلْحَکَمُ العَدْلُ الَّذى لا یَجُورُ، [174] ثُمَّ أَرْفَعُ الحُجُبَ بَیْنی وَبَیْنَهُ، فَاُنْعِمُهُ بِکَلامی، وَاُلَذِّذُهُ بِالنَّظَرِ إِلَىَّ. [175] فَمَنْ کانَ فِعْلُهُ فِى الدُّنْیا هکَذا، کَیْفَ یَکُونُ رَغْبَتُهُ فِى الدُّنْیا؟ وَکَیْفَ یَکُونُ حُبُّهُ لِلدُّنْیا؟ وَهُوَ یَعْلَمُ أَنَّ کُلَّ حَىٍّ فیها یَمُوتُ، وَأَنَا الحَىُّ الَّذی لا أَمُوتُ. [176] وَلاََجْعَلَنَّ مُلْکَ هذَا العَبْدِ فَوْقَ مُلْکِ المُلُوکِ، حَتْى یَتَضَعْضَعَ لَهُ کُلُّ مَلِک، وَیَهابَهُ کُلُّ سُلْطان جآئِر وَجَبّار عَنید، وَیَتَمَسَّحَ بِهِ کُلُّ سَبُع ضآرٍّ، [177] وَلاَُشَوِّقَنَّ إِلَیْهِ الجَنَّةَ وَما فیهـا، [178] وَلاََسْتَغْرِقَنَّ عَقْلَهُ بِمَعْرِفَتی وَلاََقُومَنَّ لَهُ مَقامَ عَقْلِهِ. [179] ثُمَّ لاَُهَوِّنَنَّ عَلَیْهِ المَوْتَ وَسَکَراتِهِ وَمَرارَتَهُ وَفَزَعَهُ، حَتّى یُساقَ إِلَى الجَنَّةِ سَوْقاً; فَإِذا اُنْزِلَ بِهِ مَلَکُ المَوْتِ، یَقُولُ لَهُ: مَرْحَباً! طُوبى لَکَ! طُوبى لَکَ! طُوبى لَکَ! إِنَّ اللهَ تَعالى إِلَیْکَ لَمُشْتاقٌ، [180] وَاعْلَمْ ـ یا وَلِىَّ اللهِ! ـ أَنَّ الأَبْوابَ الَّتى کانَ یَصْعَدُ فیها عَمَلُکَ تَبْکی عَلَیْکَ، وَأَنَّ مِحْرابَکَ وَمُصَلاّکَ یَبْکِیانِ عَلَیْکَ. فَیَقُولُ: أَنَا راض بِرِضْوانِ اللهِ وَکَرَامَتِهِ; وَیَخْرُجُ رُوحُهُ مِنْ جَسَدِهِ کَما تَخْرُجُ الشَّعْرَةُ مِنَ العَجینِ; وَإِنَّ المَلائِکَةَ یَقُومُونَ عِنْدَ رَأْسِهِ، بِیَدَىْ کُلِّ مَلَک کَأْسٌ مِنْ ماءِ الکَوْثَرِ، وَکَأْسٌ مِنَ الخَمْرِ، یُسْقُونَ رُوحَهُ، حَتّى تَذْهَبَ سَکْرَتُهُ وَمَرارَتُهُ، وَیُبَشِّرُونَهُ بِالبَشارَةِ العُظمى، وَیَقُولُونَ لَهُ: طِبْتَ! وَطابَ مَثْواکَ! إِنَّکَ تَقْدِمُ عَلَى العَزیزِ الکَریمِ الحَبیبِ القَریبِ. [181] فَتَطیرُ الرُّوحُ مِنْ أَیْدِى المَلائِکَةِ، فتَصْعَدُ إِلَى اللِّهِ تَعالى فی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْن، وَلا یَبْقى حِجابٌ وَلا سَتْرٌ بَیْنَها وَبَیْنَ اللهِ تَعالى، وَاللهُ ـ عزّوجلّ ـ إِلَیْها مُشْتاقٌ، [182] فَتَجْلِسُ عَلى عَیْن عَنْ یَمینِ العَرْشِ، ثُمَّ یُقالُ لَها: أَیَّتُهَا الرُّوحُ! کَیْفَ تَرَکْتِ الدُّنْیا؟ فَتَقُولُ: إِلهى وَ سَیِّدی! وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ، لا عِلْمَ لی بِالدُّنْیا، أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنی إِلى هذِهِ الغایَةِ خائِفٌ مِنْکَ.
[225] یا أَحْمَدُ! إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَجِدَ حَلاوَةَ الإیمانِ، [226] فَجَوِّعْ نَفْسَکَ، [227] وَأَلْزِمْ لِسانَکَ الصَّمْتَ، [228] وَأَلْزِمْ نَفْسَکَ خَشْیَةً وَخَوْفاً; فَإِنْ فَعَلْتَ ذلِکَ، فَلَعَلَّکَ تَسْلَمُ; وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ، فَإِنَّکَ مِنَ الهالِکینَ.
اى احمد! اگر مى خواهى شیرینى ایمان را دریابى، گرسنگى را به نفست بچشان و زبانت را به سکوت اندیشمندانه وادار و خوف و خشیّت را مرام مُدام خویش ساز که اگر چنین کردى، امید نجات هست وگرنه نابود خواهى شد.
فصل 33
[229] یا أَحْمَدُ! وَعِزَّتی وَجَلالی، مَا أَوَّلُ عِبادَةِ العُبّادِ وَتَوْبَتِهِمْ وَقُرْبَتِهِمْ، إِلاَّ الصَّوْمُ وَالجُوعُ وَطُولُ الصَّمْتِ [230] وَالإِنْفِرادُ مِنَ النّاسِ; [231] وَإِنَّ أَوَّلَ مَعْصِیَة یَعْمَلُهَا العَبْدُ، شَبْعُ البَطْنِ [232] وَفَتْحُ اللِّسانِ بِما لا یَعْنی [233] وَمُخالَطَةُ المَخْلُوقینَ بِأَهْوآئِهِمْ.
اى احمد! به عزّت و جلالم سوگند، اولین عبادت بندگان (یا سرآغاز و شروع آن) و مایه بازگشت و تقرّبشان، چیزى جز روزه، گرسنگى، سکوت طولانى و کناره گیرى از مردم نیست و اوّل گناهى که بنده انجام مى دهد (یا سرآغاز گناهان) سیرى شکم، زبان درازى به بیهوده گویى، همنشینى با مردم و همراهى با هوا و هوس آنان است.
فصل 34
[234] یا أَحْمَدُ! إِنَّ الْعَبْدَ إِذا جاعَ بَطْنُهُ وَحَفِظَ لِسانَهُ، عَلَّمْتُهُ الحِکْمَةَ، وَإِنْ کانَ کافِراً، تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیْهِ وَوَبالاً; وَإِنْ کانَ مُؤْمِناً، تَکُونُ حِکْمَتُهُ لَهُ نُوراً وَبُرْهاناً وَشِفآءً وَرَحْمةً، فَیَعْلَمُ ما لَمْ یَکُنْ یَعْلَمُ، وَیُبْصِرُ مالَمْ یَکُنْ یُبْصِرُ; [235] فَأَوَّلُ ما أبَصِّرُهُ، عُیُوبُ نَفْسِهِ، حَتّى یَشْتَغِلَ بِها عَنْ عُیُوبِ غَیْرِهِ، وَاُبَصِّرُهُ دَقآئِقُ العِلْمِ، حَتّى یَدْخُلَ عَلَیْهِ الشَّیْطانُ مِنْ مَوْضِع، وَاُبَصِّرُهُ حِیَلَ الشَّیْطانِ وَحِیَلَ نَفْسِهِ، حَتّى لا یَکُونَ لِنَفْسِهِ عَلَیْهِ سَبیلٌ.
اى احمد! بنده وقتى گرسنه باشد و زبانش را حفظ کند، حکمت را به او مى آموزم; اگر کافر باشد حکمت بر او حجّت و برایش وبال است و اگر مؤمن باشد برایش نور و برهان و شفا و رحمت خواهد بود; پس به آن چه نمى داند دانا و به آن چه نمى بیند بینا خواهد شد. اوّل چیزى که به او بنمایانم عیب ها و کاستى هاى خودش است تا با مشغول شدن به آن ها از پرداختن به عیوب دیگران بازماند و ریزه کارى ها و گوشه هاى ناپیداى دانش را به او نشان دهم تا شیطان از هیچ راهى بر او داخل نشود و او را به فریب هاى شیطان و نفس بینا سازم تا نفسش راهى براى غلبه بر او پیدا نکند.
فصل 35
[236] یا أَحْمَدُ! لَیْسَ شَىْءٌ مِنَ العِبادَةِ أَحَبَّ إِلَىَّ، مِنَ الصَّوْمِ وَالصَّمْتِ; فَمَنْ صامَ وَلَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ، کانَ کَمَنْ قامَ وَلَمْ یَقْرَأْ فى صَلاتِهِ شَیْئاً، فَاُعْطیهِ أَجْرَ القِیامِ وَلا اُعْطیهِ أَجْرَ العابِدینَ.
اى احمد! نزد من عبادتى دوست داشتنى تر از روزه و سکوت اندیشمندانه نیست، هر کس روزه بدارد و زبانش را حفظ نکند، مثل کسى است که به نماز ایستاده امّا چیزى نخوانده است. بنابر این، فقط اجر قیام کنندگان را به او خواهم داد و از پاداش عبادت کنندگان محروم است.
فصل 36
[237] یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْری مَتى یَکُونُ العَبْدُ عابِداً؟ قالَ: لا، یا رَبِّ! قالَ: إِذَا اجْتَمَعَ فیهِ سَبْعُ خِصال: [238] وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنِ المَحارِمِ; [239] وَصَمْتٌ یَکُفُّهُ عَمّا لایَعْنیهِ;[ 240] وَخَوْفٌ یَزْدادُ کُلَّ یَوْم فى بُکائِهِ; [241] وَحَیاءٌ یَسْتَحی مِنّی فِى الخَلاءِ;[ 242] وَأَکْلُ ما لابُدَّ مِنْهُ; [243] وَیُبْغِضُ الدُّنْیا لِبُغضی لها; [244] وَیُحِبُّ الآخِرَةَ لِحُبّی إِیّاها.
اى احمد! آیا مى دانى بنده چه موقع عابد خواهد شد؟ پیامبر عرض کرد: نه! پروردگارا! خداوند فرمود: هرگاه هفت خوى در او جمع شود: پارسایى که او را از گناهان نگه دارد، سکوتى که او را از بیهوده گویى در امان دارد، ترسى که هر روز بر گریه اش بیفزاید، حیایى که باعث شود در خلوت و نهان از من خجالت بکشد، خوردن به اندازه نیاز (خوردن براى حفظ جان)، چون من دنیا را دشمن مى دارم او نیز دنیا را دشمن بدارد و چون من آخرت را دوست مى دارم او هم آخرت را دوست بدارد.
فصل 37
[245] یا أَحْمَدُ! لَیْسَ کُلُّ مَنْ قالَ: أَنَا اُحِبُّ اللَّهَ، أَحَبَّنی، حَتّى یَأْخُذَ قُوتاً، [246] وَیَلْبَسَ دُوناً، [247] وَیَنامَ سُجُوداً، [248] وَیُطیلَ قِیاماً، [249] وَیَلْزَمَ صَمْتاً، [250] وَیَتَوَکَّلَ عَلَىَّ، [251] وَیَبْکِىَ کَثیراً، [252] وَیَقِلَّ ضِحْکاً، [253] وَیُخالِفَ هَواهُ، [254] وَیَتَّخِذَ المَسْجِدَ بَیْتاً، [255] وَالعِلْمَ صاحِباً، [256] وَالزُّهْدَ جَلیساً، [257] وَالعُلَمآءَ أَحِبّآءَ، [258] وَالفُقَرآءَ
بهشت و بهشتیان را بدو مشتاق مى کنم.عقل و ادراکش را یکسره در شناخت خودم غرق و مشغول سازم و خود، به جاى عقل او، به حکومت و قضاوت بنشینم. مرگ و شدّت و تلخى و ترس آن را برایش آسان گردانم تا به سرعت و سلامت به بهشت برده شود. وقتى فرشته مرگ بر او نازل شود به او مى گوید: خوش آمدى! خوشا به حال تو! خوشا به حال تو! خوشا به حال تو! خداوند ـ تبارک و تعالى ـ مشتاق توست. اى ولىّ خدا! بدان که آن درهایى که عمل تو از آن ها به سوى آسمان ها بالا مى رفت، بر تو و در فراق تو مى گریند و محراب و مصلاى تو در سوگ تو نالانند. آن بنده مى گوید: من تنها به رضوان و خشنودى خدا و کرامت او راضى هستم و روحش به سادگى کشیده شدن مویى از خمیر، از بدنش خارج مى شود. فرشتگان بالاى سرش به خدمت مى ایستند، در دست هر فرشته اى، جامى از آب کوثر و جامى از شراب موجود است که روحش را با آن سیراب مى سازند تا شدّت و سختى مرگ از میان برود، آن گاه مژده بزرگى به او مى دهند و مى گویند: هم خود پاکیزه اى و هم جایگاهت پاکیزه باد! تو بر خداى عزیز، کریم دوست نزدیک وارد خواهى شد. روح او از میان فرشتگان پرواز کرده و در کمتر از چشم بر هم زدنى به سوى خداوند اوج مى گیرد و بین او و خداوند، هیچ پرده و حجابى باقى نمى ماند، زیرا که خداوند عزّ و جل به او مشتاق است. پس بر چشمه اى در جانب راست عرش پروردگار مى نشیند. از او سؤال مى شود: اى روح، دنیا را چگونه پشت سر نهادى؟ روح بنده مى گوید: خداى من! به عزّت و جلال تو سوگند که من کمترین اعتنایى به دنیا نداشته و از آن بى خبر بودم و از آن هنگام که مرا آفریدى تا هم اکنون، از تو ترسانم. آن گاه خداوند مى فرماید: راست گفتى بنده من، جسمت در دنیا و روحت با من بود. تو تحت نظر و عنایت منى. پیدا و پنهانت را مى دانم، بخواه تا اجابتت نمایم و آرزو کن تا کرامتت کنم. این بهشت من است، در میانه آن جاى گیر و این جوار من است، در آن آرام یاب. روح مى گوید: خداوندا تو خود را به من شناساندى، پس من به تو از تمام آفریده هایت بى نیاز شدم. به عزّت و جلالت سوگند اگر خشنودى تو در آن باشد که قطعه قطعه شوم یا هفتاد بار به سخت ترین مرگها کشته شوم، این خشنودى براى من از هر چیز دیگرى بهتر است. چگونه به خود بنازم در حالى که اگر تو بزرگم ندارى، ذلیل و خوارم و اگر تو یاریم نکنى، شکست خورده ام و اگر تو قوّت و قدرتم ندهى، ضعیف و ناتوانم و اگر تو با یادت زنده ام ندارى، مرده اى بیش نیستم. اگر پرده پوشى تو نبود اولین بارى که به گناه آلوده شدم، رسوا مى گشتم. خداوندا چگونه در پى خشنودى تو نباشم در حالى که تو عقل مرا کامل کردى تا آن که تو را شناختم و حق را از باطل باز یافتم و امر را از نهى، علم را از جهل و نادانى و نور را از ظلمت و تاریکى باز شناختم. خداوند عزّ و جل مى فرماید: به عزّت و جلالم سوگند، هیچ گاه بین خودم و تو حجابى قرار ندهم تا هر گاه اراده کنى بر من وارد شوى و این رفتارى است که با دوستانم مى کنم.
فصل 26
[192] یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْری أَىُّ عَیْش أَهْنـا وَأَیَّةُ حَیاة أَبْقى؟ قالَ: أَللّهُمَّ! لا. قالَ: أَمَّا العَیْشُ الهَنِىُّ، فَهُوَ الَّذی لا یَفْتُرُ صاحِبُهُ عَنْ ذِکْری، [193] وَلا یَنْسى نِعْمَتى، [194] وَلا یَغْفُلُ عَنّی، [195] وَلا یَجْهَلُ حَقِّی، [196] وَیَطْلُبُ رِضاىَ لَیْلَهُ وَنَهارَهُ. [197] وَأَمَّا الحَیاةُ الباقِیَةُ، فَهِىَ لِلَّذی یَعْمَلُ لِنَفْسِهِ، [198] حَتّى تَهُونَ عَلَیْهِ الدُّنْیا وَتَصْغُرَ فى عَیْنِهِ، وَتَعْظُمَ الآخِرَةُ عِنْدَهُ، [199] وَیُؤْثِرَ هَواىَ عَلى هَواهُ، فَیَبْتَغی مَرْضاتی، [200] وَیُعَظِّمَنی حَقَّ عَظَمَتی، [201] وَیَذْکُرَ عِلْمی بِهِ، [202] وَیُراقِبَنی بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عِنْدَ کُلِّ سَیِّئَة وَمَعْصِیَة، [203] وَیَنْقى قَلْبَهُ عَنْ کُلِّ ما أَکْرَهُ، [204] وَیُبْغِضَ الشَّیْطانَ وَوَسْواسَهُ، وَلا یَجْعَلَ لاِِبْلیسَ عَلى قَلْبِهِ سُلْطاناً وَسَبیلاً. [205] فَإِذا فَعَلَ ذلِکَ، أَسْکَنْتُ قَلْبَهُ حُبّاً، حَتّى أَجْعَلَ قَلْبَهُ لی، وَفَراغَهُ وَاشْتِغالَهُ وَهَمَّهُ لی، وَحَدیثَهُ مِنَ النِّعْمَةِ الَّتی أَنْعَمْتُ بِها عَلى أَهْلِ مَحَبَّتی مِنْ خَلْقی، [206] وَأَفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ وَسَمْعِهِ، حَتّى یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ مِنّى، وَیَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلى جَلالی وَعَظَمَتی، [207] وَاُضَیِّقُ عَلَیْهِ الدُّنْیا، وَاُبَغِّضُ إِلَیْهِ ما فیها مِنَ اللَّذّاتِ، وَاُحَذِّرُهُ مِنَ الدُّنْیا وَما فیها، کَما یُحَذِّرُ الرّاعی غَنَمَهُ مِنْ مَراتِعِ الهَلَکَةِ; فَإِذا کانَ هکَذا، یَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِراراً، وَیَنْقُلُ مِنْ دارِ الفَنآءِ إِلى دارِ البَقآءِ، وَمِنْ دارِالشَّیْطانِ إِلى دارِ الرَّحْمانِ.
اى احمد! آیا مى دانى عیش گوارا و زندگى جاودانى چیست؟ پیامبر عرض کرد: نه! خداوندا نمى دانم. خداوند فرمود: عیش گوارا آن است که صاحب آن، هیچ گاه از یاد من خسته نشود و نعمت مرا فراموش نکند. از من غافل و بى خبر نشود. به حق من جاهل نباشد و شب و روزش در پى خشنودى من به سرآید. امّا زندگى جاودان، از آن کسى است که براى نفس خویش تلاش مى کند تا جایى که دنیا برایش خوار و در چشمش خُرد و آخرت در نزدش بزرگ گردد و خواست مرا بر خواسته خود برگزیند و در پى رضایت و خشنودى من باشد و آن گونه که باید و شاید مرا عظیم و بزرگ بشمارد و همواره آگاهى من به خودش را در یاد داشته باشد و شب و روز و هنگام پیش آمد بدى ها و گناهان، مرا مراقب باشد و قلبش از هر چه که من ناخوش دارم پاک شود و شیطان و وسوسه هایش را دشمن دارد و براى او هیچ راه نفوذ و تسلّطى بر دلش، باقى نگذارد. هنگامى که بنده چنین کند قلبش را با محبّت خویش آرامش بخشم تا این که آن را یک باره از آن خود گردانم و آسودگى، گرفتارى و تلاشش را همه از خود سازم و سخنش را بر بازگویى نعمت هایى که بر اهل محبّت مخصوص گردانیدم، باز کنم و دیده قلبش و شنوایى اش را بگشایم تا با دلش از ناحیه من به همه چیز شنوا گردد و با دیده دل به جلال و عظمت من بنگرد. دنیا را بر او تنگ کنم و لذّات و خوشى هاى دنیا را در نظرش مبغوض و ناپسند قرار دهم و او را از دنیا و آن چه در آن است بر حذر دارم; همان گونه که چوپان، گوسفندانش را از چراگاه هاى مرگبار بر حذر مى دارد. وقتى چنین شد، از مردم به شدّت مى گریزد و از سراى فانى به سراى جاوید سیر مى کند و از خانه شیطان به خانه رحمان منتقل مى شود.
فصل 27
[208] یا أَحْمَدُ! وَلاَُزَیِّنَنَّهُ بِالهَیْبَةِ وَالعَظَمَةِ; فَهذا هُوَ العَیْشُ الهَنِىُّ وَالحَیاةُ الباقِیَةُ.
اى احمد! او را به زیور هیبت، وقار و عظمت بیارایم و این، همان عیش گوارا و حیات جاوید است.
فصل 28
[209] یا أَحْمَدُ! لاغِناءَ لِمَنْ لاعَقْلَ لَهُ، وَلا فَقْرَ لِمَنْ لاجَهْلَ لَهُ، [210] وَلارِضى لِمَنْ لا یَرْضى بِالیَسیرِ کَما یَرْضى بِالرَّخآءِ.
اى احمد! کسى که عقل ندارد، بى نیازى ندارد و کسى که جهل ندارد، فقرى برایش نیست. آن که به نعمت اندک، همچون فراوانى آن راضى نیست، هرگز خشنودى نخواهد داشت.
فصل 29
[211] یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْرى لاَِىِّ شَىْء فَضَّلْتُکَ عَلى سائِرِ الاَْنْبِیاءِ؟ قالَ: أَللّهُمَّ! لا. [212] قالَ: بِالیَقینِ، [213] وَحُسْنِ الخُلْقِ، [214] وَسَخاوَةِ النَّفْسِ، [215] وَرَحْمَةِ الخَلْقِ، [216] وَکَذلِکَ أَوْتادُ الأَرْضِ لَمْ یَکُونُوا أَوْتاداً إِلاّ بِهذا.
اى احمد! آیا مى دانى چرا تو را بر دیگر پیامبران برترى بخشیدم؟ پیامبر عرض کرد: خداوندا! نه. نمى دانم. خداوند فرمود: به واسطه یقین، نیکویى اخلاق، بخشندگى، بزرگوارى نفس و رحمت و مهربانى تو بر دیگران و بدان که اوتاد نیز جز به واسطه همین صفات، در زمره اوتاد در نیامدند.
فصل 30
[217]یا أَحْمَدُ! إِجْعَلْ هَمَّکَ هَمّاً واحِداً، وَاجْعَلْ لِسانَکَ واحِداً، [218] وَاجْعَلْ بَدَنَکَ مُتَواضِعاً، حَتّى لا تَغْفَلَ عَنّی أَبداً; فَمَنْ غَفَلَ عَنّی، لا اُبالی فی أَىِّ واد هَلَکَ.
اى احمد! وجهه همّت و گردش زبانت را تنها بر یک امر (وجه خدا) قرار ده و بدنت را بر فروتنى عادت ده تا هرگز از من غافل و بى خبر نباشد، زیرا هر کس از من غافل باشد، برایم اهمیّتى ندارد چگونه و در چه حالى هلاک شود.
فصل 31
[219] یا أَحْمَدُ! إِسْتَعْمِلْ عَقْلَکَ قَبْلَ أَنْ یَذْهَبَ; فَمَنِ اسْتَعْمَلَ عَقْلَهُ، لا یَخْطى [ظ: لا یَخْطَئُ] وَلا یَطْغى، [220] وَاعْمَلْ بِعِلْمِکَ الَّذی عَلَّمْتُکَ، حَتّى یَجْتَمِعَ لَکَ عِلْمُ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ، [221] ثُمَّ أَخْتِمُ عَلى قَلْبِکَ بِالمَعْرِفَةِ ما لا یَقْتَدِرُ عَلى وَصْفِهِ الواصِفُونَ، وَأَجْعَلُ لَکَ مَعْلَماً حَیْثُ تَوَجَّهْتَ، [222] وَأَسْلُکُ بِکَ کُلَّ خَیْر، [223] وَاُرْشِدُکَ إِلى طَریقِ العارِفینَ، [224] وَاُقَوِّیکَ عَلَى العِبادَةِ، وَاُحَبِّبُها إِلَیْکَ، وَاُعینُکَ عَلَیْها، حتّى لا یَکُونَ شَىْءٌ أَحَبَّ إِلَیْکَ مِنَ العِبادَةِ.
اى احمد! عقلت را قبل از آن که زایل شود بکار بند چون هر کس عقلش را بکار بندد از اشتباه و سرکشى مصون است. به دانشى که به تو آموخته ام عمل کن، تا دانش اولین و آخرین در تو جمع شود، چون چنین شد، دلت را چنان به شناخت حق مُهر کنم که در وصف نیاید و به هر طرف رو کنى برایت نشانى از هدایت قرار دهم و در جمیع امور خیر راهبریت کنم و به راه عارفان راهنماییت سازم و بر انجام عبادت نیرویت بخشم و آن را در دلت، محبوب و دوست داشتنى سازم و تو را بر انجام آن یارى نمایم تا جایى که هیچ چیز برایت دوست داشتنى تر از عبادت نباشد.
فصل 32
رُفَقآءَ، [259] وَیَطْلُبَ رِضاىَ، [260] وَیَفِرَّ مِنْ سَخَطی، [261] وَیَهْرَبَ مِنَ المَخْلُوقینَ هَرَباً، [262] وَیَفِرَّ مِنَ المَعاصی فِراراً، [263] وَیَشْتَغِلَ بِذِکْرِى اشْتِغالاً، [264] وَیُکْثِرَ التَّسْبیحَ دآئِماً، [265] وَیَکُونَ بِالوَعْدِ صادِقاً، [266] وَبِالعَهْدِ وافِیاً، [267] وَیَکُونَ قَلْبُهُ طاهِراً، [268 ]وَقُوتُهُ زاکِیاً، [269] وَفِى الفَرآئِضِ مُجْتَهِداً، [270]وَفیما عِنْدی مِنَ الثَّوابِ راغِباً، [271] وَمِنْ عَذابی راهِباً، [272] وَلاَِحِبّآئی قَریناً وَجَلیساً.
اى احمد! این گونه نیست که هر کس بگوید: «من خدا را دوست دارم» مرا دوست داشته باشد; مگر این که به قدر حفظ جان از خوردنیها برگیرد و لباس ساده و غیر فاخر بپوشد، در حال سجده به خواب رود و قیام را طولانى کند و سکوت اندیشمندانه را مواظبت نماید و بر من توکل کند، بسیار بگرید و کم بخندد، با هواى نفس مخالفت کند، مسجد را خانه خود قرار دهد (در آن زیاد بماند)، علم را همدم خویش برگزیند و زهد و بى رغبتى به دنیا را همنشین، دانشمندان را دوست و نیازمندان را رفیق و همراه خود سازد، خشنودى مرا جستوجو کند، از خشم من بگریزد و از مخلوق، سخت گریزان باشد از گناهان به شدّت فرار کند و مرا بسیار یاد نماید و همیشه تسبیح و تنزیه کند، در پیمانش راست کردار و در عهدش وفادار باشد، دلش پاک و خوراکش پاکیزه باشد، در انجام واجب جدیّت و تلاش کند، به پاداشى که نزد من است راغب و مایل باشد، از عذاب و مکافاتم ترسان و گریزان و با دوستانم همدم و همنشین باشد.
فصل 38
[273] یا أَحْمَدُ! لَوْ صَلَّى العَبْدُ صَلاةَ أَهْلِ السَّمآءِ وَالأَرْضِ، وَیَصُومُ صِیامَ أَهْلِ السَّمآءِ وَالأَرْضِ، وَطَوى مِنَ الطَّعامِ مِثْلَ المَلائِکَةِ، وَلَبِسَ لِباسَ العاری، ثُمَّ أَرى فى قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِها أَوْ رِیاسَتِها أَوْ صُبَّتِها أَوْ زینَتِها، لا یُجاوِرُنی فی داری، وَلاََنْزَعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتی، وَلاَُظْلِمَنَّ قَلْبَهُ حَتّى یَنْسانی، وَلا اُذیقُهُ حَلاوَةَ مَعْرِفَتی. وَعَلَیْکَ سَلامی وَرَحْمَتی، وَالحَمْدُلِلّهِ رَبِّ العالَمینَ.([1])
اى احمد! اگر بنده به اندازه اهل آسمان ها و زمین نماز بخواند و روزه بگیرد و همچون فرشتگان دست از طعام بدارد و چون برهنگان جامه بپوشد; امّا به قدر ذرّه اى از دوستى دنیا یا میل به شهرت آن یا سرورى و ریاستش یا چرب و شیرین و زر و زیورش در دل او بیابم، از همسایگى من محروم خواهد شد و محبّتم را از دل او بر مى گیرم و دلش را تاریک مى سازم تا مرا فراموش کند و شیرینى معرفتم را به او نمى چشانم. درود و رحمتم برتو. ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است.
پست قبلی

معرفی حدیث شریف معراج و جلسات شرح آن
پست بعدی
فهرست موضوعی جلسات شرح حدیث شریف معراج

مطالب مرتبط

اخلاق
مقدمه آیت الله سعادت پرور بر کتاب سرالإسراء
بزرگان اهل علم و معرفت چون عارف کامل آیة اللَّه حاج میرزا جواد ملکى - رحمه الله - و عارف کامل استاد اعظم آیة اللَّه علّامه طباطبایى - رحمه الله - صاحب تفسیر «المیزان»، در کتابها و جلسات اخلاقى، با ذکر بعضى از جملات حدیث و شاهد آوردن از آنها، توجّه خاصّى به این حدیث مبذول داشته اند. مرحوم استاد علامه، یک دور کامل از ابتدا تا انتها، حدیث را براى ما قرائت کرده و در ذیل هر قسمت بیانات مفیدى ایراد فرمودند...
 توسط دبیرخانه موسسه
ادامه مطلب

اخلاق
به کوی عشق منه بی دلیلِ راه قدم...
مقدمه استاد فیاض بخش بر کتاب سر الإسراء (مقدمه ناشر)
 توسط دبیرخانه موسسه
ادامه مطلب

اخلاق
حدیث مدرسه عشق
اشاره: متن زیر، توضیحاتی است که به قلم استاد محمدتقی فیاض بخش و در قالب یک دفترچه راهنما، در بسته صوتی شرح حدیث معراج ارائه گردیده. این بسته محتوی مجموعه کامل فایلهای صوتی جلسات شرح حدیث معراج است.
 توسط دبیرخانه موسسه
ادامه مطلب

اخلاق
معرفی حدیث شریف معراج و جلسات شرح آن
آنچه در این بخش ارائه گردیده، فایل صوتی توضیحاتی است که استاد در برخی جلسات شرح حدیث معراج، به مناسبت درباره این حدیث شریف و جایگاه آن در مکتب تربیتی ملاحسینقلی همدانی(ره) بیان فرموده اند.
 توسط دبیرخانه موسسه
ادامه مطلب

کلیه حقوق برای موسسه جلوه نور علوی محفوظ است. 1401
درباره ما
تماس باما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 مسجد جمکران ۱۰۷۲ ساله شد
💥روایت تصویری بنای مسجد مقدّس جمکران
🔹مسجد مقدّس جمکران، روز هفدهم رمضان ۳۷۳ هجری به فرمان حضرت بقیة الله (ارواحنافداه)، در کنار روستای جمکران تاسیس شد.
🔹تاریخچهی آن به دست شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ هجری) در کتاب مونس الحزین بیان شده و کیفیت نماز تحیّت و نماز استغاثه به حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) در ضمن آن آمده است.
🕯پنجشنبه است
🥀به یاد آنهایی
🥀که دیگر میان ما نیستند
🥀و هیچکس نمیتواند
🥀جایشان را در قلب ما پر کند
🥀نثار روح شهدا
پدران و مادران آسمانی
🥀فرزندان
خواهران وبرادران
درگذشته
🥀و همه در گذشتگان بخوانیم
🕯فاتحه و صلوات
روحشون شاد یادشون گرامی🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدایا اگه امثال این زن، بندهی تو هستند حق داری ما رو بندهی ناسپاس بدونی!
از جنگ بدر بیاموزیم.pdf
760K
از #جنگ_بدر بیاموزیم
هفدهم ماه مبارک رمضان سالروز جنگ بدر
#ماه_رمضان
#سخنرانی_منبر
#جهاد_و_ایثار
#اولیاء_و_مربیان
🕋سایت روایی قرآن کریم
👇👇👇
Alvahy.com
روی هر سوره ای از قرآن
که کلیک کنید، ذیل هر آیه
روایات را همراه ترجمه می آورد.
اين سایت در واقع همان
"کتاب ۱۸ جلدی "تفسیر اهل
بیت علیهم السلام" تالیف
آقای علیرضا برازش، یک
👌مجموعه بسیار ارزشمند می باشد.
التماس دعا🙏
https://eitaa.com/asanali1396
هدایت شده از Z.sa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزقِ امروزتون :))
بدون شوخی دارم میگم هرکی نبینه
ضرر کرده !
حوصله ندارید ببینید حداقل گوش بدهید ..
حال دلتون را خوب میکنه 🌺
کانال طرقبه سلام
@torsalam1💞🍃🌸
﴿هر روز یک آیه،درماه رمضان(شماره18 از جزء 18)﴾.pdf
8.18M
# روز هجدهم ماه مبارک رمضان
اهداف معراج پیامبر (صلیالله علیه و آله).pdf
3.48M
# روز هجدهم ماه مبارک رمضان