eitaa logo
شهدای دوغائی
226 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
کانال فعالیت فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 به فدای دستانِ آن مولودی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام با گریه آن‌ها را می‌بوسید ... در نقلی آمده است: وقتی حضرت اباالفضل العباس عليه‌السلام به دنيا آمدند، مولا اميرالمؤمنين عليه‌السلام براي ديدار فرزندشان به خانه امّ‌البنین علیهاالسلام تشريف آوردند، آن بانوی‌ مکرّمه، مولود مبارك را به نزد آن حضرت آوردند و مولا علی علیه‌السلام در گوش راست آن مولود مبارک «اذان» و در گوش چپ او، «إقامه» گفتند؛ سپس رو به حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام نموده و فرمودند: 📋 سَمَّیتُموهُ؟! قالَتْ اُمّ‌البَنینَ: ما أسبَقُکَ في شَئٍ! 🔻 آیا نامی بر این مولود نهاده‌اید ؟! حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام فرمودند: من در هیچ کاری بر شما سبقت نمی‌گیرم! 🌿 مولا علی علیه‌السلام فرمودند: من نام او «عبّاس» نامیدم! 📋‌ ثُمَّ قَبَّلَ يَدَيْهِ وَ اسْتَعْبَرَ 🔻سپس آن حضرت دست‌های اباالفضل عليه‌السلام را از قنداقه بيرون آورد و بوسيد و بغض راه گلوی آن حضرت را بست و به گریه افتاد. 🥀 سپس فرمودند: گويا ميی‌بينم که اين دست‌ها روز طفّ در كنار شريعه فرات در راه ياری برادرش حسين "عليه‌السلام" جدا خواهد شد. 📚 خصائص العباسیة، ص۹۵ ✍ متولد شدی و ام‌بنین دلشاد است روز میلاد تو هر سینه، علی‌آباد است ساقی کرببلا هستی و با آمدنت کاسۀ خالی هر دلشده‌ای پر باده ست چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است خوردن مِی فقط از دست شما آزاد است روز میلاد تو حیدر به خودش گفت علی بازوان پسرت سخت‌تر از فولاد است بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا بوسه زد برلب شیرین‌شدهٔ آقا دست؟ نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است به علی حیدر کرار شدن می‌آید به تو عباس علمدار شدن می‌آید
🔰 به فدای آن دو دستی که وسیله شفاعت حضرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» است ... در نَقلی آمده است: 🔹 وقتی که روز قیامت برپا می‌شود و امر بر همه مردمان سخت می‌گردد، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را می‌فرستند تا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را برای مقام شفاعت حاضر کنند. 🔸 امیرالمؤمنین علیه‌السّلام از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها سوال می‌کند: یافاطمه! چه چیز از اسباب شفاعت نزد شما وجود دارد و برای امروز که روز سخت و بزرگی است، چه چیزی را ذخیره کرده‌اید؟ صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها در جواب می‌فرمایند: 📋 یا أَمیرَالمُؤمنین، کفَانَا لِأَجلِ هٰذَا المَقامِ ألیَدٰانِ المَقطوعَتانِ مِن إِبنِیَ العَبّاس. 🔻یا امیرالمؤمنین! ما را برای این مقام، دو دست قلم‌شدهٔ فرزندم عباس "علیه‌السلام" کافی است. 📚أسرار الشهادة ص٣٣٩ 📚وسیلة الدارین ص٢٧۵ ✍ نام سقا دیده‌ها را خوب گریان می‌کند دیده‌ی پر اشک را سقا چراغان می‌کند او بُود باب‌الحسین ذُخرُالحسین عبدالحسین عالَمی را بر در ارباب مهمان می‌کند هر که می‌گوید حسین آغوش بگشاید بر او بر دل سینه زنان لطف فراوان می‌کند دست داده تا بگیرد دست هر افتاده را این اباالفضل است بر ما لطف و احسان می‌کند خلق می‌دانند در بهداری قُرب حسین دردها را بیشتر عباس درمان می‌کند مادرش ام‌البنبن هم ضامن عشاق اوست در قیامت شیعیان را شاد و خندان می‌کند دست او بر دست زهرا روز محشر دیدنی‌ست دست او مشکل گشایی از محبان می‌کند ...
🩸یا عباس! جانِ تو و جانِ زینب! این دختر، امانت من است در نزد تو ... در نقلی آمده است؛ 🥀 لحظات احتضار امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود که پیوسته از هوش می‌رفت و به هوش می‌آمد. در لحظات آخر چشمان مبارکش را گشود و فرمود: 📋 فَلیَخرُج مَنْ فِی الدّار وَلْیَبقِ بَنو فاطمَة سلام‌الله‌علیها ▪️همه از خانه خارج شوند و فقط فرزندان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بمانند. 🥀 در این هنگام حضرت‌ عباس علیه‌السلام قصد خروج از خانه را نمود که امیرمؤمنان علیه‌السلام رو به او کرد و فرمود: کجا می‌روی پسرم؟ ابالفضل العباس علیه‌السلام عرضه داشت: شما امر فرمودید که غیر از فرزندان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، از اتاق بیرون روند! 🥀 مولا علی علیه‌السلام فرمودند: تو نور چشم زهرایی! اینجا بمان! سپس حضرت شروع به وصیت نمود و در آخر رو به ابالفضل العباس علیه‌السلام کرد و با دست اشاره‌ای به حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کرد و فرمود: 📋 یٰا بُنیَّ هٰذِه وَدیعَةٌ مِنّی إلیک؛ أوصیکَ بِأُختِکَ الحَوراء زَینَب سلام‌الله‌علیها ▪️ای پسرم! این دختر، امانت من در نزد توست؛ تو را وصیت می‌کنم که مواظب خواهرت، زینبِ حوراء سلام‌الله‌علیها باشی! 🥀 در حالیکه که اشک بر گونه‌های اباالفضل العباس علیه‌السلام جاری شده بود، عرضه داشت؛ ای پدرجان! چشم شما را روشن خواهم کرد... 📚مولد العباس بن علی «علیهماالسلام»، ص۷۱ 📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۶ ✍ چشم های به رنگ خونت را بر پرستار خود کمی وا کن دلِ من شور می زند بابا گریه های مرا تماشا کن گرچه بستم شکاف زخمت را خونِ تازه دوباره می‌ریزد گر چه با معجرم گره زده‌ام لخته خون، پاره پاره می‌ریزد مُردم از روضه خوانی‌ات امشب سوختم پایِ هر وصیت تو سرِ شب از شکاف در دیدم حال عباس را ز نیت تو دست او را گرفتی و گفتی رو سپیدم کن ای رشید علی پیش زهرا کن آبرو داری آبرویم بخر، امید علی جان تو، جان خواهرت زینب ای علمدار کاروان حسین حیدر بی مثال عاشورا جان تو، جان دخترانِ حسین نکند کودکی شود تشنه نکند دختری زمین بخورد نشود با تو خیمه‌ای بی تاب نکند مادری زمین بخورد دست هایت اگر زمین افتاد نام زهرا به لب ببر، جان گیر بدنت را سپر کن و بشتاب خم شو و مشک را به دندان گیر تشنه لب مشک آب را به لب کودک بی زبان بگیر تیر وقتی به چشم هایت خورد مدد از زانوان بگیر دست وقتی که نیست با صورت از سرِ زین به خاک می‌افتی غرق در تیر، ای کمان ابرو به زمین چاک چاک می‌افتی مادری می رسد به بالینت دست دارد به روی پهلویش کاش چشمت نبیندش وقتی جای یک دست مانده بر رویش
🩸یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیه‌السلام»، تشنه باشد ... در نقلی آمده است: 🥀 مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، در همان شبی که فردای آن، به شهادت رسیدند، اباالفضل العباس علیه‌السلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود: 📋 وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة ▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مى‌گردد. 🥀 سپس فرمود: 📋 ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیه‌السلام عَطشان ▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیه‌السلام تشنه است. 📚معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴ ✍ خستگیّ تنت از بال و پرت معلوم است حال و روزت ز نماز سحرت معلوم است مرگ من، مرگ حسین و حسنت سرفه نکن چقدر لخته‌ی خون دور و برت معلوم است إبن ملجم چه بلایی سر تو آورده دیدم آخر به خدا زخم سرت معلوم است بعد مادر به گمانم که قدت تا شده است این هم از درد شدید کمرت معلوم است خون و اشک از سر و روی تو بریزد با هم نگرانی دل شعله ورت معلوم است داغ اولاد چه آورده سرت پیر شدی بغض پی در پی و زخم جگرت معلوم است أمِّ اِیمَن به من از رخت اسارت گوید صدق گفتار وی از چشم ترت معلوم است گفتی عباس گُلَم! جان تو و جان حسین همه ی کرب و بلا در نظرت معلوم است