تاجر می گوید به وادی السلام رفتم ذکر هارا خواندم .
🔺 همانطور که میرزا گفته بود ملک هایی با #چهره هایی بسیار #وحشتناک ظاهر شدند همان طور که میرزا گفته بود به آنان گفتم من از جانب میرزا آمدم و با محمد امین کاری دارم ملک ها نا پدید شندند و اندکی بعد آنان را با محمد دیدم.
🔻که کشاکشان در حالی که در قل وزنجیری آتشین ،خونین و مالین بود او را از دور می آوردند به نزد من آمدند از محمد #سراغ پول هارا گرفتم گفت در فلان کوچه باغ چندمی زیر فلان درخت دفنشان کردم می توانی بروی و پو لهایت را تمام و کمال برداری خیلی #خوشحال شدم می خواست خداحافظی کنم که یاد سخن میرزا افتادم و به او گفتم میرزا می گوید تو کجا این جا کجا؟محمد آهی از درون کشید .
🔺گفت امان از زن و مرد #قصاب این را که گفت کشیدندش و بردند و حرفش ناتمام ماند.
در پوست خودم نمیگنجیدم سریع به آدرسی که محمد گفته بود رفتم #درخت را پیدا کردم و همان جایی که او گفته بود سکه هایم را تمام و کمال برداشتم به کربلا پیش میرزای شیرازی رفتم و جریان را تمام و کمال برای او تعریف کردم میرزا متنغیر شد و گفت همین الان ترتیب #مراسمی در نجف را بدهید و تمام قصابان نجف را دعوت کنید و بگویید میرزا می خواهد شمارا ملاقات کند.
🔺میرزا به نجف رفت و در آن مجلس نشست پس از صحبت ها و مواعذ معمول گفت ای جماعت قصاب آیا کسی از شما دلگیریی از محمد امین دارد؟
همه گفتند خیر او مرد بزرگواری بود که وکیل شما در شهر مانیز بود چه دلگیری می توانیم داشته باشیم ؟ جماعت کماکان افزوده می شدند و میرزا مدام سؤال خویش را تکرار می کرد تا این که #قصابی در آستانه ی در بود که سؤال میرزا به گوشش رسید ناگهان گفت خدا #عذابش را زیاد کند انشاءالله آتش بر قبرش ببارد و.... میزا رنگ به رنگ شد و گفت ای مرد مگر محمد با تو چه کرده که این گونه ناسزایش میگویی؟
🔺قصاب شروع به تعریف کردن میکند:
در نجف قصابی داشتم و مشغول کسب حلال بودم مشتری تاجری داشتم که اهل عراق نبود هرز چند گاهی هروقت گذرش به عراق و نجف می افتاد گوشتش را از من می خرید سالیان درازی با وی آشنا شده بودم و تقریبا سالی دو سه بار از من خرید میکرد در یکی از درد و دلهایم با او معلوم شد که پسر ی دارد که به سن ازدواج رسیده و من نیز دختری داشتم که دم بخت بود با هم قرار گذاشتیم که که دفعه ی بعدی که تاجر به عراق می آید با زن بچه اش بیاید که بساط سور و سات عروسی را بچینیم .
🔺مرد تاجر به شهر و دیار خودش باز می گردد و جریان را با همسرش در میان می گذارد ،همسر بر آشفته شده و می گوید تو چرا این قدر سریع قول وقرار گذاشتی در حالی که فقط سالی دوسه بار بیش تر او را نمیبینی؟
🔻عجله کردی مرد باید اول تحقیقاتی بکنیم .این بار که رفتی از اهالی شهر تحقیقی در مورد قصاب بکن بعد از این قول و قرار بگزاریم.
🔺تاجر به صورت مخفیانه به نجف برگشت و شروع به تحقیق و تفحص درمورد قصاب کرد .
🔻از مردم که سراغ گرفت همه گفتند محمد امین درستکارترین مرد نجف است بهتر است از او سؤال کنی.تاجر پیش محمد امین میرود و سراغ دختر قصاب را از او میگیرد گویا #قصاب در یکسری معامله یی که با محمد امین داشته گوشتی به او داده بوده که چربی آن زیاد بوده.محمد اندکی تفکر میکند و از پاسخ دادن امتناع می ورزد و میگوید"اُف".
🔻قصاب تعریف می کند که از آن سری به بعد تاجر رفت و دیگر آن را ندیدم در شهد نیز پر شده که استاد محمد امین در مورد دختر من اُف گفته.و پس از آن واقعه دیگر کسی به #خواستگاری دختر من نمی آید. خدا عذابش را زیاد کند...
🔻میرزا بااندکی تفکر می گوید اگر من در این مجلس دخترت را شو هر دهم از محمد در می گذری ؟
قصاب گفت آری پای شما و او را نیز می بوسم.میرزا رو به جمعیت کرده و گفت چه کسی حاضر است دختر این مرد را بگیرد در حالی که من تمام هزینه های ازدواج آن را متقبل شوم؟
🔺یکی از شاگردان بر میخیزد و میگوید من حاضرم .میرزا به قصاب می گوید دخترت را در مجلسی حاضر کن و سپس میرزا همراه شاگردش به مجلس رفته و همانجا صیغه عقد را جاری میکند .
.سپس رو به قصاب کرد و گفت آیا راضی شدی؟قصاب نیز #رضایت خویش را اعلام کرد.
🔺بعد ازاین میزا من را(تاجر شیرازی)دو باره به وادی السلام فرستاد و ذکر هایی را نیز به من آموخت تا از احوال محمد آگاه شوم به وادی السلام رفتم اذکار را خواندم ملک ها ظاهر شدند به آنها گفتم از جانب میرزا برای جویا شدن حال محمد امین آمده ام #فرشته ها رفتند ولی این محمد را درحالی که در لباس های بهشتی و قرق در نعمت بود آوردند.
#لطیفه😊
زنگ زدم به داداشم گفتم :
برو تو سايت #دانشگاه نمره هامو نگاه کن
فقط جلوي بابا تابلو نکن🙊، اگه يک درس افتاده بودم زنگ بزن بگو :
سلام عليکم
اگه دو تا درس بود بگو :
سلام عليکم و رحمت الله
اگه سه تا درس بود بگو :
سلام عليکم و رحمت الله و برکاته‼️
خان #داداش ماهم رفت چک کرد به حالت شوک زده زنگ زده بهم گفت:
السلام عليکم و رحمت الله و برکاته
إن الله و ملائکته يصلون علي النبي يا ايهاالذين امنواصلوا عليه وسلموا تسليما !!
✍️👇✍️
🌷🌹🌷🌹🌹🌹🌹🌷🌷
#احکام_تقلب
#احکامشرعی🌷🌹🌷
✍.. #تقلب کردن و تقلب دادن در امتحان یا درمسابقات و.. جایز نیست. ❌
❗️#رضایت و عدم رضایت تقلب دهنده، تأثیری در حکم آن ندارد و اگر با این کار، حق کسی ضایع شود، باید رضایت او حاصل شود.
🌸🌺🌸
❓اگر دانش آموز یا دانشجویی با #تقلب نمره قبولی کسب کند و به مرحله ی بالاتر برود و از مزایای آن استفاده کند، حکم استفاده از این مزایا چیست؟
🌷آیت الله خامنهای دامت برکاته : 🌷🌹
به طور کلی#تقلب جایز نیست وباید از آن توبه واستغفار شود .
🌷آیت الله سیستانی دامت برکاته :🌹🌷
#تقلب در امتحانات به هر روشی که باشد جایز نیست ولی حقوق دریافتی حلال است ، واگر تخصص کامل مطابق مدرک دریافتی ندارد جایز نیست خود رابه این عنوان به مؤسسه دولتی یاخصوصی جهت استخدام معرفی نماید.
🌷آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته : 🌷🌹
هرگونه تقلب در امتحانات شرعا حرام است، واگر کسی در #امتحان ورودی دانشگاه ومانند آن #تقلب کرده ولی بعدا مراحل تحصیلی و شغلی رابدون تقلب گذرانیده می تواند از مدرک تحصیلی خود و مزایای مترتب برآن استفاده کند، مشروط براین که از کار خود جداتوبه کرده وهرگز سراغ چنین کارهایی نرود وبااعمال نیک آینده، گذشته راجبران کند.
https://eitaa.com/asanali1396
احکام
#لطیفه😳
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز . 🤔
در درازای زندگی لباس باش 🙂
و در پهنای آن #برنج 😉
و اگر مفهوم این پیام را متوجه نشدی
بدان که تنها نیستی 😌
چون منم نفهمیدم... .🤨😂
🌷🌹🌷🌹🌷
#احکامشرعی🌷🌹
احکام خوردنی ها:
✅ خوردن مال کسى بدون اجازه صاحبش #حرام است؛❌
اما به تصريح قرآن کريم (سوره نور آیه مبارکه ۶۱)خوردن از خانه پدر، مادر،❤️ #خواهر، برادر، عمو، عمه، دایی، #خاله، دوست و کسى که کليد🔑 خانهاش دردست انسان است، جایز مىباشد، به شرط آنکه علم به عدم #رضایت آنان نداشته باشد.🌹
احکام
#لطیفه😊
یه روز یه دانشجو
میره پیش حاجآقای دانشگاهشون و میگه : حاجآقا دیگه کلافه شدم
هرچی #خوراکی میذارم توی یخچال،
این بچههای خوابگاه اَمونش نمیدهند
و همهشو میخورن!
👳🏻♂حاج آقا گفت : #اسم_فامیلت رو روی خوراکیات بنویس، تا بیاجازه دست نزنن!
👱🏻♂دانشجو گفت : فامیلم رو هم نوشتم، ولی
بازم رحم نمیکنن! شما یهچیزی بهشون بگین!
👳🏻♂حاجآقا پرسید : فامیلیت چیه؟
گفت : #صلــــــواتی
😂😂😂
😍😍😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#تعارف_الکی
🎏 ماهیگرفتن از آب گِلآلـود
✍ جالبه که بعضیا از آب گِلآلود ماهی میگیرن و تا طرف #تعارف میزنه، سریع جواب مثبت میدن و تعارفکننده رو غرق در بُهت و حیرت و پیشمونی میکنن!
👤یه کسی گفت : مشهد بودم و رفتم مغازه #انگشترفروشی؛ قیمت انگشتری رو پرسیدم،
و مقداری چونه زدم، بالاخره مغازهدار گفت:
«اصلاً قابلتو نداره! #مهمون ما باش!»
گفت : منم بیدرنگ گفتم: «باشه حالا که اصرار میکنید مهمون شما هستیم!»
انگشترو پوشیدم و از مغازه زدم بیرون!
(تو دلم میگفتم تا تو باشی دیگر الکی
#تعــارف نکنی)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❓سؤال : آیا قبول تعارفات الکی و برداشتن جنس طرف، اشکال داردیا نه⁉️
✅شرعاً اگر بخواهی مالک اموال دیگران بشوی
1_یا بایدآن را بخری 2_ یا با رضایت درونی آن را به شما ببخشد.
🌹 #پیامبـراکــرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند :
«لَا يَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا بِطِيبِ نَفْسِه»
اموال هیچ مسلمانی برای دیگری حلال نیست
مگر اینکه واگذار کردنش از روی #رضایت درونی باشد
🔰 2تا از مصادیق این مسئله :
1⃣ #اَنعـــــام_گـرفتن : که معمولا کارگران از مشتری تقاضای انعام میکنند و معمولاً طرف
توی رودربایستی گیر میکند و یه چیزی
بعنوان انعـام میدهد !
این برای گیرنده حلال نیست!❌❌
(اگر کسی خودش انعام داد، میتوانند بگیرند .)
2⃣ #خوابگاههای_دانشجویی : بعضی دانشجوها شاکی هستنند و میگویند : هرچی توی یخچال عمومی میذاریم، فرداش #غیب میشه!
❗️ درحالیکه مصرف خوراکی دوستان
و اعضایخوابگاه بدون رضایت قلبی حرامه!
» یا باید #یقینکامل به رضایتش داشتهباشی
» و یا خودش به شما اجازه مصرف داده باشد!
احکام