🦋🦋
🦋
#رازهای_ارتباط_با_جنس_مخالف
💎حجاب و آزادی در اجتماع
🌀دختری در بوتیک :
🔹گاهی بعضی از مغازه دارها می گویند :
🔴 وقتی دختر یا خانم جوانی وارد مغازه می شود،هنوز وارد نشده،شروع به صحبت خودمانی میکند به گونه ای که خواهان توجه و نگاه دیگران است ‼️.
با این تصور که اگر با مغازه دار راحت باشد بهتر می تواند تخفیف بگیرد ،غافل از اینکه فروشنده نیز با شوخی و خنده اگر قصد سواستفاده از او را هم نداشته باشد گاه با حالت خودمانی کلاه بر سر او میگذارد،یا سود حسابی از او می گیرد‼️💰.
🔹گاهی نیز دختر جوان با پدر و مادر و یا خانم جوانی با همسر و یا حتی خانم جوانی تنها به مغازه میاید و در نهایت کمال و وقار بدون کوچکترین لبخندی و بدون اینکه نگاهی به چشمان فروشنده نماید خرید کرده ،بیشترین تخفیف را هم میگیرد
🔹👈🏼در ظاهر دختر جوان اولی تحویل گرفته شده اما معمولا و در واقع نفع و سود مادی و معنوی و عفتی واقعی را دختر یا خانم دوم برده است.
#مهارتهای_زندگی
#دخترانه
#داودی_نژاد_مشاور
🆔 @asanezdevag
✨بهترین مدل آرایش
از يک دختر جوان پرسيدند :
از چه نوع آرايشي استفاده ميکني؟
گفت اينارو بکار مي برم :
براي لبانم ....... راستگويي
براي صدايم ...... ذکر خدا
براي چشمانم ....... چشم پوشي از محرمات
براي دستانم ...... کمک به مستمندان
براي پاهايم ...... ايستادن براي نماز
براي قامتم ....... سجده براي خدا
براي قلبم ........ محبت خدا
براي عقلم ...... فهم قرآن
براي خودمم ...... ايمان به خدا
~~~~~~~
آرايش تون خدايي ...
#مهارتهای_زندگی
#دخترانه
#داودی_نژاد_مشاور
🆔 @asanezdevag
☀️ مادر دختری چوپان بود. روزها دختر کوچولویش را به پشتش می بست و به دنبال گوسفندها به دشت و کوه میرفت. یک روز گرگ به گوسفندان حمله میکند و یکی از بره ها را با خود میبرد!
چوپان، دختر کوچکش را از پشتش باز میکند و روی سنگی میگذارد و با چوبدستی دنبال گرگ میدود. از کوه بالا میرود تا در کوه گم میشود.
دیگر مادر چوپان را کسی نمیبیند. دختر کوچک را چوپان های دیگری پیدا میکنند، دخترک بزرگ میشود، در کوه و دشت به دنبال مادر میگردد، تا اثری از او پیدا کند.
روی زمین گلهای ریز و زردی را میبیند که از جای پاهای مادر روییده، آنها را
می چیند و بو میکند.
گلها بوی مادرش را میدهند، دلش را به بوی مادر خوش میکند...
آنها را میچیند و خشک میکند و به بازار میبرد و به عطارها میفروشد.
عطارها آنها را به بیماران میدهند، بیماران میخورند و خوب میشوند.
روزی عطاری از او
می پرسد:
"دختر جان اسم این گل ها چیست؟"
دختر بدون اینکه فکر کند میگوید:
"گل بو مادران
#مهارتهای_زندگی
#دخترانه
#داودی_نژاد_مشاور
🆔 @asanezdevag