eitaa logo
آسایش🕊
303 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
19.4هزار ویدیو
56 فایل
« صِرَاطُ‌ عَلِيٍ‏ مُسْتَقِيم،‌صِرَاطُ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ،‌اللَّهُمَ‏ إِيَّاكَ‏ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ‏ نَسْتَعِينُ‏» Admin7 @AmiriiiiHosein لینک کانال: @asaysh
مشاهده در ایتا
دانلود
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ♨️ پیام سرلشکر موسوی رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران: 🔹عملیات های انجام شده تا کنون هشداری برای بازدارندگی بوده است و عملیات تنبیهی به زودی اجرا خواهد شد✊✊✊✊✊ ام @asaysh
هدایت شده از حکیمانه
4.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مؤمن ذليل نیست بیانی بسیار زیبا و عالی از مرحوم استاد علی صفایی حائری رضوان الله علیه! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برای ولیّ‌ات یاور باش! دنیایی باشی.... اخروی باشی...! بیانی کوتاه و شنیدنی از مرحوم علی صفایی حائری رضوان الله علیه! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
شیرسواری! خیلی تلاش می‌کرد تا معاونت اداره را بگیرد. بالاخره پس از مدتها رایزنی و دیدن این و اون، معاونت رو بهش دادند! پس از مدتی با او ملاقاتی داشتم و سمت جدیدش رو بهش تبریک گفتم. با کمال تعجب متوجه شدم قضاوتش در مورد این مقام و موقعیت بسیار متفاوت شده و انگار دوست داره دوباره همون کارمند عادی قبلی باشه! مولای حکمت و بیان امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند:«همنشین پادشاه، شیرسواری را می‌ماند که دیگران حسرت منزلتش را می‌خورند؛ ولی خودش می‌داند که در چه جایگاه خطرناکی قرار گرفته است!»(نهج‌البلاغه: حکمت۲۶۴). کاش مقام پرستان دنیا متوجه این واقعیت می‌شدند که آرامشی که در کنار بودن و دور بودن از صاحبان قدرت است بسیار گرامی‌تر از دردسر مسوولیت و شهرتی است که با همنشینی صاحبان مقام به دست می‌آید! البته در موارد بسیار نادری هم احساس وظیفه وجود دارد؛ ولی نمی‌دانم چرا همه برای گرفتن پستهای بالا این احساس را دارند و کسی برای درس دادن به دانش آموزان یک مدرسه محروم در منطقه‌ای دورافتاده احساس وظیفه نمی‌کند؟! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
اولین درس: دور زدن خدا ممنوع! عمربن‌سعد لعنت الله علیه، در مورد قتل سیدالشهداء علیه السلام مردد بود. پسرش «حفص» علت تردید پدر را جویا شد. در جواب پسرش گفت:« عبیدالله در عوض کشتن حسین، قباله فرمانداری ری را از طرف یزید برای من خواهد گرفت و فرمانداری ری، چیزی نیست که بتوان به این راحتی از آن گذشت. از طرفی شرافت و عصمت حسین و خانواده‌اش برای من کاملا روشن است. نمی‌دانم چه کنم؟» انگار این پسر، شیطان مجسم شد و به پدرش گفت:« این که تردید ندارد! حسین را بکش و سپس توبه کن! اینطور هم به فرمانداری ری خواهی رسید و هم در درگاه خدا شرمنده نخواهی بود!» عمر بن سعد تا این پیشنهاد به ظاهر خوب؛ ولی شیطانی را شنید پذیرفت و جنایت کربلا و عاشورا را مرتکب شد! غافل از اینکه: اولا: گناه کشتن ولی عصر علیه السلام، گناهی است که توفیق توبه پس از آن نخواهد آمد؛ چون توبه کردن هم توفیق الهی می‌خواهد. ثانیا: هر گاه نیت بنده‌ای این باشد که با مکری، خدا را دور بزند خدا به گونه‌ای او را دور می‌زند که او به هیچکدام از اهدافش نرسد. همگان دیدند که او نه توبه کرد و نه به فرمانداری ری رسید! فرق است بین اینکه خود را عبد خدا بدانیم یا دنبال دور زدنش باشیم! هر روز به عنایت الهی، درسی از دانشگاه پر درس عاشورا را در حکیمانه‌ها مرور خواهیم کرد! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
درس دوم: محض نظر تاریخ! روز دوم محرم سال ۶۱ هجری، کاروان آقا سیدالشهداء علیه السلام به کربلا رسید. حضرت برای اینکه آبها خنک شود به اصحابشان دستور دادند مشکها را پر از آب کنند! روز سوم حربن‌یزید ریاحی با هزار نفر وارد شدند. حضرت دستور دادند تمام آبهای خنک را به لشکر حر بدهند. خود حضرت هم مشکی برداشت و تعداد زیادی را سیراب کرد. زمانی که همگان می‌دانستند بنا هست جنگی نابرابر بین این عده قلیل با آن تعداد کثیر، اتفاق بيفتد این حرکت، سوال برانگیز بود؛ ولی سیدالشهداء می‌خواست ثابت کند که بر حق است. او می‌خواست به تمام تاریخ بفهمانند که با گروهی پیکار کرده که با وجود اینکه به آنها آب داده، آب را از هفتم محرم بر او و خاندان و لشکرش بستند! او نگاهش به هشت روز بعد نبود. می‌خواست پیامش تا ابد برای تمام بشریت بماند که حق، همیشه مساوی جوانمردی، غیرت و رحمت است. اباعبدالله، با همین حرکت به ظاهر ساده، تا ابد به همه انسانها ثابت کرد پیروزی با او بوده است و لو به ظاهر در میدان جنگ شکست خورده است؛ چون تاریخ، همیشه تمام واقعه را می‌بیند نه فقط چند ساعت روز عاشورا را! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
درس سوم: عاقبت بخیری یا.... در واقعه عاشورا مجموع لشکر حق و باطل به چهار قسمت تقسیم شدند: بعضی از اول، بر حق بودند و بر همین صراط، تا آخر، پایدار ماندند. بعضی از اول بر باطل مشی می‌کردند و تا نهایت امر بر همین منوال ادامه دادند. بعضی از اول با حق شروع کردند؛ ولی آخر کار، قافیه را باختند و از حق جدا شده و به باطل پیوستند؛ مانند عمربن‌سعد و شمر لعنت الله علیهما بعضی نیز با باطل آغاز کردند؛ ولی لحظاتی قبل از مرگ به خود آمدند و خود را از جهنم حتمی به بهشت جاودان رساندند؛ مانند حر بن یزید ریاحی! هیچگاه نباید به حال موجود خود مغرور شد؛ چه بسا شیطان ملعون در لحظات آخر، انسان را عاقبت به شر کند و بر عکس، هیچگاه از رحمت خدا نباید نا امید شد؛ چرا که هیچ زمانی برای خوب شدن و برگشتن به مسیر دیر نیست! خوش به حال آنان که از اول، راه را یافتند و درست پیمودند و به سلامت به آخر رسیدند! والعاقبه للمتقین! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
درس چهارم: قدر خودت را بدان! چند روز قبل از عاشورا امام حسین علیه السلام، عمربن‌سعد را خواستند. درخواست امام از او این بود که به لشکر امام بپیوندد! یقینا اگر او به سمت امام علیه‌السلام می‌آمد باز هم امام، به لحاظ ظاهر در این جنگ نابرابر شکست می‌خوردند. هدف امام این بود که تا حدی که امکان دارد و لو یک نفر از امت رسول خدا صلی الله علیه و آله را از جهنم حتمی نجات دهند و به بهشت رهنمون شوند. لذا امام تا آخرین نفس‌های خود این جمله را تکرار کردند:«هل من ناصر ینصرنی؟» پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:« من و علی دو پدر این امت هستیم.» حرف دل امام این بود که حیف تو است که اینگونه عاقبت به شر، بمیری! تو برای بهشت خلق شده‌ای! خود را به کمتر از آن مفروش! افسوس که عمربن‌سعد، گوش شنوایی برای این حرفها نداشت. به قدری زنگار دنیا قلبش را پوشانده بود که هیچ وعظ و نصیحتی را برنمی‌تابید! حرف دل آقا امام عصر علیه السلام هم به ما این است که وجودت را به شیطان فریبکار نفروش! تو بسیار ارزشمندتر از بودن در فضای شیاطین هستید! تو مرغ باغ ملکوت هستی! قدردان وجود خودت باش! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
درس پنجم: پلمپ قلب! روز عاشورا وقتی سیدالشهداء علیه السلام، لشکر عمربن‌سعد را نصیحت می‌کرند و برایشان خطبه می‌خواندند، آنها با هیاهو و سر و صدا نمی‌گذاشتند صدای امام علیه‌السلام به آخر جمعیت برسد. حضرت در جواب این حرکت ناجوانمردانه، علت بسیار مهم و کلیدی را بیان می‌فرمودند. علتی که خدا هم بیان فرموده است. ایشان فرمودند:« شکمهای شما از حرام پر شده و بر قلبهایتان مهر زده شده است!» منظور حضرت از مهر زده شدن بر قلب، این بود که به قدری پلیدی و گناه بر شما مسلط شده است که قلب شما پلمپ شده و پذیرای هیچ‌ نصیحتی نیست. مانند مغازه‌ای که اگر پلمپ شود هیچ کالایی نمی‌تواند به آن وارد شود و هیچ جنسی اجازه خروج از آن را ندارد! گاهی پناه بر خدا قلب ما هم همینگونه میشود. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:« هر کس نماز را سبک بشمارد نه دعایش مستجاب میشود نه دعای صالحان در مورد او به اجابت خواهد رسید!» نباید بگذاریم کار به پلمپ شدن قلب برسد. در اینصورت باز کردن این پلمپ مراحل مشکلی را نیازمند خواهد بود! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
درس هفتم: حق الناس در کتاب «منتخب» مرحوم طریحی از عالمان مشهور شیعه آمده است که وقتی سیدالشهداء علیه السلام وارد کربلا شدند زمینی که در آن بنا بود، درگیری رخ بدهد را از صاحبانش به شصت درهم خریداری کردند و پس از آن، زمین را به بنی‌اسد بخشیدند و فرمودند:« در عوض این بخشش، هر زائری که به زیارت من آمد سه روز از او پذیرایی کنید!» معنای این حرکت، این است که زمینی که خون اباعبدالله و یارانش روی آن می‌ریزد هم نباید غصبی باشد و مقدمه حرکت و تقرب به خداوند، نباید نارضایتی خلق باشد! گاهی به این نکات مهم توجه نداریم. مثلا برای شرکت در برنامه هیات به راحتی روی کفش مردم، پا می‌گذاریم! یا در هنگام زیارت در زیارتگاههای شلوغ، برای رسیدن به ضریح و بوسیدن آن مردم را هل می‌دهیم و باعث نارضایتی زائران می‌شویم و موارد متعدد دیگر! اگر نگاهی نو به دین و دینداری بیندازیم جور دیگری خدا را عبادت می‌کنیم. @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
ستون مرگ یا زندگی! تابوتی که میت در آن بود، در یک سرازیری به ستونی برخورد کرد و میت بیچاره از تابوت بیرون افتاد و شروع کرد به تکان خوردن! آقا نمرده بود؛ بلکه سکته قلبی، او را بیهوش کرده بود! بازماندگان مرد، به ظاهر خوشحال شدند و برای او لباس آوردند و با سلام و صلوات، او را به خانه بردند. آقا ده سال دیگر با عافیت زندگی کرد و این دفعه واقعا مرد! در مراسم تشییع جنازه، همسرش از دور داد می‌زد:«مراقب باشید این دفعه تابوت، به ستون، برخورد نکند!» خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«آنچه در نزد شماست از بین خواهد رفت و آنچه در نزد خداست باقی خواهد ماند!»(سوره نحل:۹۶). این داستان، شاید ساختگی باشد و اتفاق نیفتاده باشد؛ ولی آنچه فریاد این زن بود را بسیاری از بازماندگان اموات، درون خویش پنهان کرده‌اند! انسانهای زرنگ، اموالشان را قبل از مردن، در قیامت ذخیره می‌کنند و بیشتر، خودشان از آن، بهره‌مند می‌شوند! معمولا انسانهایی که برای وارثان خود در دنیا اموال کمتری می‌گذارند محبوبیت بیشتری نزد خانواده و فرزندان خود دارند! @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
پیراهن و شیطان! پیراهنی را به عنوان صدقه به فقیر داده بود. فردای آن روز، وقتی مرد نیازمند را در کوچه دید از او پرسید:«پیراهن، اندازه بود؟» واقعیت، این بود که برای او مهم نبود که پیراهن، اندازه بوده یا نه! هدف نهایی این بود که یک بار دیگر، تذکر دهد که: این من بودم که دیشب یک پیراهن مجانی به تو دادم! مرا اکرام کن! فریب شیطان به قدری قوی است که در حرفی که در واقع، منت است را در پوششی به ظاهر خیرخواهانه، ظاهر می‌کند؛ در حالی که خود انسان هم متوجه می‌شود که واقعیت مطلب این نبود! اگر این نکته مهم را می‌دانستیم که: نیاز ما به کمک به فقیران، بیشتر از نیاز نیازمندان به احسان ماست، هیچگاه در صدقات خود به منت، پناه نمی‌بردیم! اگر بنا بود پای منت در میان باشد، منت فقیر بر دارا روا بود نه بر عکس آن؛ چون فقیر با گرفتن کمک ثروتمند، بلای دنیوی را از او دور می‌کند و رستگاری در آخرت را برای او به ارمغان می‌آورد! @hakeemaneh