eitaa logo
انتشارات آسمان سوم📖
219 دنبال‌کننده
175 عکس
27 ویدیو
1 فایل
📖 انتشارات آسمان سوم ناشر تخصصی کتاب های دفاع مقدس📚 🏢شیراز، بلوار پاسداران، جنب باشگاه فجر 📚فروشگاه آسمان کتاب، جنب ایستگاه مترو وکیل الرعایا ادمین: @Ftm_dhghn1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست 📖 با یک حساب سرانگشتی آمار شهدا، جانبازان، ایثارگران، پدران، مادران و همسران شهدا حداقل دو میلیون نفر است. کتاب‌هایی که برای این افراد کار شده به‌صورت کاملاً خوش‌بینانه 30 هزار عنوان کتاب است. از این 30 هزار عنوان کتاب 10 هزار عنوان روایت نویسی نیست. کتاب تاریخ، جغرافیا، پژوهش و تحقیق، یا کتاب‌های ضعیف و تکراری هستند. بسیار خوش‌بینانه 10 هزار عنوان کتاب خوب خواندنی در حوزه ادبیات مقاومت و ایثار و شهادت داریم. نسبت این 10 هزار عنوان کتاب به 2 میلیون نفر، نیم درصد می‌شود. اگر حضرت آقا می‌فرمایند این آمار باید افزایش 100 برابری پیدا کند با این نسبتی که عرض کردم این افزایش باید 200 برابری باشد. آیا در خصوص هر ایثارگر که نامش را قهرمان می‌گذاریم جا دارد که یک کتاب کار بشود؟ بله اگر واقعاً نویسنده‌ای توان استخراج زندگی هر قهرمان را داشته باشد می‌شود در مورد هر مادر شهید ده‌ها کتاب نوشت. به شرطی که من نوعی توان این را داشته باشم که حرف‌ها را از سینه این مادر بیرون بکشم. هر پدر شهید هر همسر شهید و هر ایثارگر، هر جانباز هر آزاده. پس این واقعا اغراق نیست. این نشان می‌دهد که کار بر زمین‌مانده بسیار زیاد است. کار خوب، زیاد بودنش، زیادی نمی‌کند.... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش دوم 📖 ... اگر گاهی احساس می‌کنیم که زیاد کتاب داریم، به این دلیل است که کتاب‌خوان نیستیم. ما ملت کتاب‌خوانی نیستیم. این را به تقلید از بعضی‌ها که می‌خواهند خودی را بکوبند و بگویند ما کتاب‌خوان نیستیم و بقیه ملت‌ها هستند نمی‌گویم. نه، ما جلو هستیم. بعضی از این آمارهای دروغین را قبول ندارم. دنیا در کل دنیایی است که در پی راحتی است، در پی هر چیزی است که آسان به دست بیاید، آسان استفاده بشود، ساندویچی باشد، طبیعت انسان راحت‌طلبی است؛ و ما هم خیلی جلو هستیم. این‌که در مملکت ما، یک کتاب دفاع مقدس، به‌ نوبت چاپ دویست و سیصد می‌رسد و تیراژ از یک ‌میلیون بالاتر می‌رود، اتفاق کمی نیست. در حوزه ادبیات دفاع مقدس و روایت نویسی که مورد تحقیر است این اتفاق می‌افتد. می‌گویند این اثر و موضوع ادبی نیست. قضاوت با مخاطب و جامعه و خواننده است. خوشبختانه می‌بینیم بهترین استقبال از ادبیات و سینمای دفاع مقدس و روایت مستند می‌شود. این‌ها پیامی است برای ما که تحت تأثیر این اغواها قرار نگیرم و محکم و استوار راهمان را ادامه بدهیم. الحمدالله یک کارشناس مطمئن، خبره و ادیب بالای سرمان داریم. او که می‌گوید این اتفاق باید بیفتد دل ما قرص می‌شود... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش سوم 📖 ... جمعی از رزمنده‌ها و نویسنده‌ها محضر آقا رفتند. ایشان فرمودند شما تا آخر عمر به چیز دیگری فکر نکنید و همین راه را بروید. این‌که وسط راه احساس کنم من به‌اندازه کافی نویسندگی کردم و حالا بروم سراغ فیلم‌سازی و کاری دیگر و بگویم من دین خودم را ادا کردم. می‌فرماید شما تا آخر عمر به چیز دیگری فکر نکنید و همین راه را بروید. به یک رزمنده فرمودند مأموریت شما تمام نشده است. وقتی خاطره‌هایت را بگذاری روی میز، مأموریتت تمام می‌شود. دنباله آن ماموریت رزمی، این ماموریت است و چه‌بسا اهمیت این ماموریت از آن بیشتر است. چون آن‌ یک مقطع تاریخی بود و تمام شد. امروز می‌بینیم این جبهه نرمی که تمامی ندارد و روزبه‌روز پیچیده‌تر و گسترده‌تر می‌شود، احتیاج به رزمنده و پشتیبان دارد. در این وادی با نوجوان سیزده‌ساله‌ای مواجه نمی‌شویم که شناسنامه را دست‌کاری کند و به‌زور به رزمندگان بپیوندد. امروز چون نوجوان‌اند و هنوز به پختگی نرسیدند از این جبهه فرار می‌کنند. برای بسیاری از اهل تجربه و اهل مدرک تحصیلی و استاد دانشگاه و روحانی و آیت‌الله و ... درک و فهم جبهه پرفرازونشیب و پرپیچ‌وخم امروز سخت است. چه رسد به رزمنده این جبهه بودن که بسیار سخت‌تر است. به همین خاطر می‌بینیم یک نفر درک می‌کند و چهار نفر دیگر درک نمی‌کنند. این‌ها مقدمه‌ای بود تا تأکیدی کنم بر مطالبه مقام معظم رهبری که ادبیات دفاع مقدس باید افزایش صد برابری پیدا کند... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش سوم 📖 ... جمعی از رزمنده‌ها و نویسنده‌ها محضر آقا رفتند. ایشان فرمودند شما تا آخر عمر به چیز دیگری فکر نکنید و همین راه را بروید. این‌که وسط راه احساس کنم من به‌اندازه کافی نویسندگی کردم و حالا بروم سراغ فیلم‌سازی و کاری دیگر و بگویم من دین خودم را ادا کردم. می‌فرماید شما تا آخر عمر به چیز دیگری فکر نکنید و همین راه را بروید. به یک رزمنده فرمودند مأموریت شما تمام نشده است. وقتی خاطره‌هایت را بگذاری روی میز، مأموریتت تمام می‌شود. دنباله آن ماموریت رزمی، این ماموریت است و چه‌بسا اهمیت این ماموریت از آن بیشتر است. چون آن‌ یک مقطع تاریخی بود و تمام شد. امروز می‌بینیم این جبهه نرمی که تمامی ندارد و روزبه‌روز پیچیده‌تر و گسترده‌تر می‌شود، احتیاج به رزمنده و پشتیبان دارد. در این وادی با نوجوان سیزده‌ساله‌ای مواجه نمی‌شویم که شناسنامه را دست‌کاری کند و به‌زور به رزمندگان بپیوندد. امروز چون نوجوان‌اند و هنوز به پختگی نرسیدند از این جبهه فرار می‌کنند. برای بسیاری از اهل تجربه و اهل مدرک تحصیلی و استاد دانشگاه و روحانی و آیت‌الله و ... درک و فهم جبهه پرفرازونشیب و پرپیچ‌وخم امروز سخت است. چه رسد به رزمنده این جبهه بودن که بسیار سخت‌تر است. به همین خاطر می‌بینیم یک نفر درک می‌کند و چهار نفر دیگر درک نمی‌کنند. این‌ها مقدمه‌ای بود تا تأکیدی کنم بر مطالبه مقام معظم رهبری که ادبیات دفاع مقدس باید افزایش صد برابری پیدا کند... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش چهارم 📖 ... آقای قالیباف نویسنده‌ها را در جلسه‌ای جمع کردند. برای مطالبه مقام معظم رهبری در جلسه شرکت کردیم. به ایشان گفتیم «شما نماینده مجلس هستید. وقتی مقام معظم رهبری در مورد موضوعی با جدیت صحبت می‌کند، ارزش ندارد یک‌بار از پشت بلندگوی مجلس درخواست حضرت آقا مطرح شود؟ مقام معظم رهبری یک‌بار مسئله‌ای را می‌گوید و کسی اهمیت نمی‌دهد، یک‌بار دیگر می‌گوید و کسی اهمیت نمی‌دهد و برای بار سوم می‌گوید و می‌بیند کسی درک نمی‌کند. همین کاری که خود شما انجام می‌دهید دو برابرش کنید. آیا به مخیله مسئولین ما می‌گنجد که چنین کاری کنند؟ نگاه کنند ببینند چند ناشر دارند و امسال ناشران را دو برابر کنند. نویسنده‌ها را دو برابر کنند و بودجه را دو برابر کنند. سوژه‌ها را تا از بین نرفتند، استخراج کنند.» آیا کسی این کار را می‌کند؟ اصلا و ابدا. سال‌های سال با این آقایان مراوده داریم و این اتفاق نیفتاده و امیدی نداریم... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش پنجم 📖 ... دلمان را خوش می‌کنیم به کارهای خودجوش انقلابی. کسی می‌خواهد انتشارات خصوصی بزند، کمکش کنیم. اگر به بهانه کنگره‌ای قرار است تعدادی کتاب کار بشود، کمک کنیم و تقویت کنیم. در آنجا مطرح کردیم که شما رزمنده و سردار و همه‌چیز تمام هستید. این موضوع برای رئیس مجلس و نماینده‌ها سؤال ایجاد نکرده که چرا حضرت آقا حرف غلوآمیزی را زده و گفته من اهل مبالغه نیستم؟ این موضوع چه ضرورتی دارد؟ چرا نیاز مملکت است؟ قرار است چه دردی از ما را دوا کند؟ کدام بخش از دردهای سیاسی و فرهنگی و امنیتی را درمان می‌کند؟ صرفا به ادبیات مربوط نیست. درخصوص بسیج جهان اسلام چه دستاوردی خواهد داشت. چه نقشی ایفا خواهد کرد. درخصوص تحریفی که صورت گرفته کجا قرار است ایجاد تضمین کند؟ جلسه تمام شد. با رییس صدا و سیما و وزیر ارشاد و سردار سلامی مطرح کردیم که چنین قضیه ای هست چه باید کرد؟ شاید بعضی‌ها یواشکی کار می کنند و ناگهانی خبر دهند. ان شاالله که چنین باشد. هدف جلسه بیان مطالبه جدی مقام معظم مطالبه است. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش پنجم 📖 ...برای این مطالبه جدی حضرت آقا، هرجایی هر کاری از دستم برآمده انجام داده‌ام. دو برنامه را هم در دست اجرا داریم. در حد توان ضعیف ما، یک کار شخصی را شروع کرده‌ایم. برای یک برنامه ترکیبی تلویزیونی از سردار ناظری کمک گرفتیم. قرار هست در هر قسمت به ادبیات دفاع مقدس یک استان نگاه کنیم. قصدمان تلنگر زدن است. هدفمان اول این است که سوژه‌هایی که اشتراک دارند تعمیم پیدا کنند. جمع‌آوری اطلاعات سوژه‌ها آموزش داده شود. قرار است سوژه‌های ناب هر استان را به ما معرفی کنند. در فارس مثلاً ده سوژه به ما معرفی شده و با برنامه‌های جانبی در سی دو قسمت از سال آینده پخش خواهد شد... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش هفتم 📖 ... با توجه به آماری که در مورد کتاب‌ها و قهرمانان ابتدای جلسه مطرح کردم، نمی‌شود در مورد تک‌تک شهدا کتاب جداگانه کار کرد. طرحی در دست اقدام داریم که محله محور و مسجد محور است. یک محله یا مسجد و پایگاه بسیج معمولا حدود سی شهید دارد. می‌توان شهدای یک محله را گروهی در یک کتاب کار کرد. اسم کتاب را هم گذاشت عطر محله. با ظرفیت خود محله هم هزینه چاپ کتاب تامین می‌شود. مثل وقتی‌که شخصی نذر خرید سجاده برای مسجد می‌کند، نذر کتاب شهید کند. طرح عطر محله را در روستایی انجام دادیم و موفق بود. از امام جماعت مسجد خواستیم هیئت‌امنا و مسئول پایگاه بسیج و خیران محله را در جلسه دعوت کند و پیشنهاد نذر کتاب شهید را مطرح کردیم. گفتیم می‌خواهیم شهیدی را که در آسمان‌ها شناخته‌شده‌تر از روی زمین است، برای اهل زمین هم شناخته کنیم و این باقیات و صالحاتی برای خود شماست. استقبال کردند. یک نفر گفت من هزینه پنجاه جلد را می‌دهم، یک نفر گفت هزینه بیست جلد را، یک نفر هزینه دو کتاب را، به هزار جلد کتاب رسید. خانواده شهدا هم هزینه برپایی مراسم سالگرد برای شهیدشان را صرف خرید کتاب کردند. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش هشتم 📖 ... پدر و مادر شهدا و رزمنده‌ها می‌روند و جز یک قاب عکس و نامی از آن‌ها باقی نمی‌ماند چون کسی آن‌ها را نمی‌شناسد انگیزه‌ای برای دفاع از نام آن‌ها هم وجود نخواهد داشت. اسم کوچه و مدرسه عوض می‌شود و برای کسی اهمیت ندارد چون شناخته‌شده نیستند. ادبیات باعث ماندگاری این افراد می‌شود. دلیل تاکید حضرت آقا بر اهمیت ادبیات همین است. ادبیات، روایت‌ها و خاطره‌ها را حفظ می‌کند. ما حال را می‌بینیم و حضرت آقا ده سال آینده را می‌بینند که پدران و مادران شهدا و رزمنده‌ها رفته‌اند. عطر محله با کمک خود مردم باعث ماندگاری نام شهدا می‌شود... 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش نهم 📖... برای آموزش فن مصاحبه، جمع‌آوری و پویاسازی و ثبت و ضبط اسناد جلسه‌هایی برگزار کردیم. روش تجمیع اسناد را آموزش دادیم. خواستیم هرکسی یک با دسته‌گل و یک جعبه شیرینی برود منزل شهید و طبق آموزشی که دیدند مصاحبه کنند. بعد یک رونوشت به خانواده شهید هدیه کنند. بنیاد شهید ضرورت این کار را نمی‌داند و ما باید به آن‌ها کمک کنیم. یک رونوشت به بنیاد شهید یک رونوشت به مسجد، به‌پایگاه بسیج و به بنیاد حفظ آثار هدیه کنند. اگر در میان گروه نویسنده هست، کتاب بنویسد. اگر نیست یک نویسنده دعوت بشود و تجمیع روایت شهدای این محله را تبدیل به کتاب کند و مراسم رونمایی برگزار شود و بعد کار فرهنگی از این کتاب بیرون بیاید. یاد گرفتیم فقط به شهدایی که ملی هستند و بارها به آن‌ها پرداخته‌اند بپردازیم. شهید محله خیلی راحت‌تر می‌تواند با افراد آن محله، با همکلاسی‌ها و خویشاوندانش ارتباط برقرار کند. این کتاب برای همه خروجی‌های فرهنگی مثل پادکست، کلیپ، نمایش در این محله تا همیشه منبع می‌شود. اسم طرح، عطر محله است و آن را پیاده کرده‌ایم. هرکسی بخواهد آن را پیاده کند راهنمایی می‌کنیم. کمکی بخواهند انجام می‌دهیم. تنها راهی که می‌شود درمورد همه شهدا کار کرد همین است. تجمیعی کار کردن و از ظرفیت مردم استفاده کردن به افزایش صد برابری کمک می‌کند. یک گوشه کار را می‌گیرد. 🖊 ادامه دارد...
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش دهم 📖...طرح دیگری را برای ترویج کتاب‌خوانی شروع کردیم. چون کتاب تا خوانده نشود از روی زمین بلند نمی‌شود. کتاب‌ها زمین خورده هستند. راه قد راست کردن کتاب‌ها این است که به دست خواننده برسد. کتاب را برای بایگانی کردن و بالا بردن آمار تولید کتاب نمی‌نویسند، برای خوانده شدن می‌نویسند. بهترین مخاطب ما دانش آموزان هستند. در آموزش‌وپرورش می‌شود کار ترویجی انجام داد. حرفم را به گوش معاون پرورشی وزیر آموزش‌وپرورش و وزیر ارشاد و رئیس مجلس و رئیس صداوسیما رسانده‌ام. راجع به ترویج کتاب نمونه امیدوارکننده‌ای در مورد رئیس صداوسیما می‌گویم. به آقای جبلی گفتم «یکی از آموزه‌های بسیار قشنگ حضرت آقا راجع به ترویج کتاب این است که خودش دارد اجرا می‌کند و به ما یاد می‌دهد. بعضی از مسئولین کوته‌فکر هستند و فکر می‌کنند آقا یک کتاب دست می‌گیرد و می‌گوید بروید این را بخوانید، این کمترین برداشت از این کار است. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش سوم 🖊...پس موضوع و سوژه اش فرد و یک راوی زنده است که حاضر است و باید مطالب و آن چیزی را که می گوید دقیقت بگیرید و بنویسید و پاسخگو باشید. خب، پس ما با بحث داستان کوتاه، با رمان، با داستانک و با گونه های دیگر مثل خاطره-داستان کاری نداریم. در بحث کتاب ما سه گام اصلی داریم: مقدمِ بر بحث تدوین یک کار جمع آوری صورت گرفته است که گام اول است. در گام دوم یک کار مصاحبه صورت گرفته که آقای محسن کاظمی در شماره سوم نشریه پلاک هشت خیلی دقیق و فنی برای شما گفته اند. مصاحبه شاید به جهتی در ذیل همان جمع آوری باشد، ولی به جهت اهمیت در گام دوم از آن یاد می کنیم و گام سوم هم که تدوین است. آیا با تدوین بحث بسته می شود؟ امروز دو نحله ایجاد شده است. شما به کتاب هایی که مثلا حوزه هنری چاپ می کندنگاه کنید؛ پشت جلدش می نویسد مصاحبه و تدوین، یعنی کار نگارش که به نظر و پندار من گام بسیار مهمی است و متمایز از تدوین است، در ذهنیت بسیاری از صاحب نظران در دل تدوین معنا شده است. کسانی که این ذهنیت را دارند و تدوین را بدون نگارش م یبیننند، بیشتر ذهنشان ناظر بر کاستن است، چون همان طور که گفتم داده هایی که روی میز شما می ریزند، باید کاسته، افزوده، ارنج و چیده بشوند. ذهنیت کسانی که تدوین محض و مطلق را به شکل مکانیکی می بینند- البته اینف بی احترامی به کار دوستان حوزه نشود که قشنگ ترین و برجسته ترین کارهای ما آثاری است که از حوزه هنری بیرون آمده است- ادامه دارد... منبع:پلاک هشت، شماره_۴ @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش یازدهم 📖...ایشان یاد می‌دهد که مسئولی که با یک گروه سروکار دارد و می‌تواند کتاب‌خوانی را مفت و مجانی ترویج کند چرا این کار را انجام نمی‌دهد؟ برای خطبه نماز جمعه کتاب الغدیر را روی دست گرفت و خواند. می‌توانست کتاب را نشان ندهد و بگوید علامه امینی در الغدیر به این نکته اشاره‌کرده است. این کار روان‌شناسانه و هنرمندانه زیبایی است که مسئولین الگو نمی‌گیرند. در نماز جمعه تهران با آن همه جمعیت کتاب را روی دست گرفت و یاد داد که کار رسانه یعنی این. شما جمعیتی در اختیار دارید و فرصت دارید. سه دقیقه شما این کار را بکنید. آقای جبلی شما این‌همه شبکه و برنامه و مجری و... در اختیار دارید. قبول کرد. تا حالا 5 کتاب دفاع مقدس موقع سخنرانی دست گرفته است. در ماشینی که با آن رفت و آمد می‌کند قفسه کتابی درست کرده‌ و در مسیر کتاب می‌خواند.» درمورد ترویج کتاب‌خوانی با دو امام جمعه صحبت کردم، یک شهر کوچک و یک شهر بزرگ. به آن‌ها کوچک گفتم «به پیروی از حضرت آقا برای ترویج کتاب شما سه دقیقه از خطبه‌های نماز جمعه را اختصاص بدهید به ترویج کتاب.» ام جمعه شهر کوچک قبول کرد و خواست کتاب را شنبه به او برسانیم که تا پنجشنبه بخواند و جمعه این کار را انجام دهد. امام جمعه شهر بزرگ خواست کتاب را به مکبر بدهیم. دون شان خودش می‌دانست کتاب معرفی کند. صد کتاب برای فروش در خروجی آن نماز جمعه بساط کردیم. شهر کوچک پنج برابر بیشتر از شهر بزرگ استقبال جمعیت داشت. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش چهارم 🖊... برمی گردد به آن تئوری کاملی که خیلی لز بزرگان ما مثل استاد کمری به شدت به آن وفادارند که به هیچ وجه نباید دخل و تصرفی صورت گیرد؛ ایشان تعبیری دارند که در زمان مصاحبه، اگر برای سنجه بو هم ابزاری وجود می داشت، می باید بوی آن اتاق نیز در مصاحبه ثبت می شد چه رسد به اینکه شما بخواهید در متن و تعابیر و توصیفات راوی دخل و تصرفی بکنید. البته ایشان از طرف ی در کتاب –پرسمان یاد- که کار بسیار ارزشمندی است و بسیاری از سوالات من و شما را پاسخ می دهد- تعابیری دارند که من به ایشان شوخی وار گفتم: "اینها به نظرم عدول از آن نظریه مطلق تدوین مکانیکی است." ایشان می گویند تدوین گر به شکلی نیابت و وکالت از سوی راوی پیدا کرده است و گاهی باید منِ او بشود؛ منِ او بشود یعنی مستحیل شود در شخصیت راوی. سوال وقتی قرار است داده های راوی را با یک قواعدی مرتب بکنیم، چه لزومی دارد که از منظر روان شناسی شخصیت واحدی پیدا بکنیم؟ منِ او بشویم؟ اینجا یک نکته بسیار کلیدی و گرانیگاهی وجود دارد که منِ او شدن، مفری را برای شما باز می کند که بعد از سی سال می توانید راوی صادق نکته بین و ژرف نگر باشید که یک تدوین گر ساده نمی تواند باشد. این حرف استاد کمری را بگذاریم کنار که در جایگاهی دیگر دوباره از آن استفاده می کنم. این که تدوین قرار است به مصاحبه خروجی بدهد- البته ما قرار نیست درباره روش مصاحبه صحبت کنیم... 🖊ادامه دارد... منبع:پلاک هشت، شماره_۴ @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش دوازدهم 📖... در شهر بزرگ بیست کتاب فروخته شد. در شهر کوچک هر صد کتاب به فروش رفت‌. بعد از دل این کار، اتفاقات قشنگ‌تری رخ داد. امام جمعه گفت «تخفیف ناشر مقدار کمی است» آقا راجع به نذر کتاب خاطره‌ای دارد. وقتی جوان بودیم عده‌ای از بازاری‌ها نمی‌توانستند کتاب بخوانند ولی می‌خواستند سهم داشته باشند. این‌ها نذر کتاب می‌کردند. برای طلبه‌ای که پول نداشت کتاب می‌خریدند تا در علومی که در جامعه نشر پیدا می‌کرد شریک شوند. حضرت آقا می‌گوید الآن این‌طور نیست. چقدر سفره‌های نذری در طول سال پهن می‌شود و غذا داده می‌شود. آیا نذر کتاب هم صورت می‌گیرد؟ موضوع نذر کتاب را امام جمعه شهر کوچک پشت تریبون مطرح کرد. هر هفته خیر پیدا می‌شد. اگر چهل درصد ناشر تخفیف می‌داد. بیست درصد هم هر خیر تخفیف می‌داد و قیمت کتاب به ده درصد پشت جلد کتاب می‌رسید. کتاب برای فروش کم می‌آوردیم. این طرح را گسترش دادند. نذر فروش کتاب به مدرسه‌ها رسید. خیرهایی که در طول سال مدرسه می‌سازند، متأسفانه فقط در ساخت بنای مدرسه شرکت می‌کنند. از این‌که زیر این سقف‌های شیک، محکم و بزرگ چه دانش‌آموزانی تربیت می‌شوند غافل شده‌ایم. اصل قضیه را فراموش کردیم و به فرع قضیه چسبیدیم. زیاد می‌شنویم که خیر مدرسه‌ساز ده میلیارد برای ساخت مدرسه داده است؛ اما نمی‌شنویم که کسی بگوید برای تربیت یک انسان ده میلیارد می‌دهم. گروه‌های سرود شوق‌وذوق و نشاط وارد مدرسه‌ها می‌کرد. صد تا گروه سرود و تئاتر راه‌اندازی کنیم. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش پنجم 🖊...اما به جهت ارزش کار مصاحبه اگر خوب باشد، تدوین تدوین خوبی خواهد بود- من گونه های مصاحبه را می گویم که این سه شکل برایش مفروض است: یکی اینکه مصاحبه گر و تدوین گر یک شخصیت مشترک دارند. حُسن این روش این است که هر سوالی را که در مقام تدوین در ذهنیت تدوین گر است، قبلا در مقام مصاحبه برای خودش رفع کرده و پرسیده است؛ حالا در بخش پوشه سازی خواهم گفت. در آنجا کار تدوین گر خیلی راحت است. از این جهت روش صحیح روشی است که مدون خودش پرسش گر و مصاحبه کننده باشد. روش دوم روشی است که کسی مصاحبه می کند و مطالب را به شما می دهد. این روش دردسرهای خودش را دارد. شما با انبوهی از سوالات مواجه می شوید. غیر از آن مختصات مشترک همه مصاحبه ها که تکراری اند درهم اند، متناقض اند و نگاه های جزئی در آنها کم است. اما خود شما هم یک سری سوالاتی دارید که اگر خودتان مصاحبه می کردید الاآن آن سوالات را نداشتید. پس دوستانی که در این حوزه در جایگاه مدیریتی هستند اگر برای خاطره شفاهی نسخه ای می پیچند حتما این نسخه را تجویز بکنند که در مقام نگارش خود تدوین گر در متن مصاحبه باشد. من، خود، با دو گونه مواجه بوده ام، کاری را بهم داده اند نوشته ام و کاری هم بوده که خودم رفته ام مصاحبه کرده ام، خیلی تفاوت پیدا می کند. روش دیگری هم هست که بحث خودنوشت است و اصلا مصاحبه ای در کار نیست مثل کتاب پایی که جایی ماند؛ در واقع راوی و نویسنده یکی است. ادامه دارد...منبع:پلاک هشت، شماره ۴ @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش سیزدهم 📖... این طرح را در مدارس برگزار کردیم و اسمش را کوک (کتاب و کتاب‌خوانی) گذاشتیم. از ناشران خوب خواستیم تا با بالاترین تخفیف به ما کتاب بدهند خیر پیدا کردیم و این تخفیف را به شصت درصد رسانیدم. با کمک ناظران خوب، کتاب‌ها را هم بر اساس دوره اول ابتدایی، دوره دوم ابتدایی و دوره اول متوسطه و... شناسایی و متناسب با هر دوره فهرستی آماده کردیم. بسته‌هایی درست کردیم و از مدارس خواستیم بچه‌ها را درگیر کار کنند و خودشان فقط نظارت نمایند. بچه‌ها خودشان نمایشگاه برگزار کنند و کتاب بفروشند. بعد از خرید کتاب دانش آموزان می‌توانند سر صف سه دقیقه وقت برای معرفی کتاب داشته باشند. چون شوق کتاب خیلی سخت است و با شوق استندآپ و کلیپ و سرود و ... فرق دارد. این‌طور می‌توانیم شور و شوق کتابی بین بچه‌ها ایجاد کنیم. بچه‌ها می‌توانند این معرفی را به‌صورت استندآپ، سخنرانی، نمایش و... اجرا کنند و داور هم بقیه دانش آموزان هستند. از هر مدرسه بهترین مروج کتاب با مدارس دیگر رقابت می‌کند. امیدوارانه این طرح در حال اجراست. هرکسی این فرصت برایش فراهم است طرح کوک و عطر محله را اجرا کند. چون هم‌زمان جمعیت زیادی درگیر می‌شوند. اگر بتوانیم بچه‌ها را از فضای مجازی دور کنیم و آن‌ها را کتاب‌خوان کنیم بسیاری از اتفاقاتی که نگرانشان هستیم رخ نمی‌دهند.بچه‌ها را اردو ببریم. بچه‌ها را کتاب‌خوان کنیم. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش ششم 🖊... کار این چنینی به نظرم استثنا است، چون راوی در زمان و شرایط بهنگام برای خود یادداشت های شخصی داشته و توانسته کار را از آب دربیاورد وگرنه کسی نمی تواند کار خوبی را اگر فردی ازش مصاحبه نکند و او را به چالش نکشد دربیاورد. روش چهارم روشی است که من تجربه به آن رسیده ام و بسیار مهم است. درست است که شما یک راوی محوری دارید، اما این راوی سی و چند سال از وقوع ماجرا فاصله گرفته است، یک نوع بازیابی ذهنی و ریکاوری باید اتفاق بیافتد. باز به تعبیر استاد کمری، این راوی امروز اگر راوی سی سال پیش بود، حتی نوع دیالوگش فرق می کرد و ادبیاتش متفاوت بود. سوال، من تدوین گر باید با راوی امروز سرو کله بزنم یا این را قوس بدهم و ببرم به سال کربلای 5 به سال 65؟ به چه روشی؟ برای راوی چه نسخه ای داشته باشیم؟ ما داریم با راوی کار می کنیم، هارد (حافظه) او یک مقدار تضعیف شده و پاک شده و دارد به صورت کلی حرف می زند. من فرمانده لشکر می شناسم که تمام مسایل خرد و ریز عملیات را نوبه به نوبه بعد از عملیات تشریح کرده اما از سال اول ککه فاصله گرفته در سال سی ام گزارش آن عملیات در حد یک سطر بیشتر نمی گوید؛ حالا شما دارید خاطرات این فرمانده را می گیرید، یک کلیتی می گوید که هیچ چیزی دست خواننده نمی دهد، اما آن گنج را به تعبیر حضرت آقا می خواهید استخراج کنید. ما با راوی کار داریم، یعنی نگوییم راوی یک حرفی زده و ما هم نوشته ایم. 🖊ادامه دارد... منبع:پلاک هشت، شماره_۴ @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش چهارده 📖... این طرح را در مدارس برگزار کردیم و اسمش را کوک (کتاب و کتاب‌خوانی) گذاشتیم. از ناشران خوب خواستیم تا با بالاترین تخفیف به ما کتاب بدهند خیر پیدا کردیم و این تخفیف را به شصت درصد رسانیدم. با کمک ناظران خوب، کتاب‌ها را هم بر اساس دوره اول ابتدایی، دوره دوم ابتدایی و دوره اول متوسطه و... شناسایی و متناسب با هر دوره فهرستی آماده کردیم. بسته‌هایی درست کردیم و از مدارس خواستیم بچه‌ها را درگیر کار کنند و خودشان فقط نظارت نمایند. بچه‌ها خودشان نمایشگاه برگزار کنند و کتاب بفروشند. بعد از خرید کتاب دانش آموزان می‌توانند سر صف سه دقیقه وقت برای معرفی کتاب داشته باشند. چون شوق کتاب خیلی سخت است و با شوق استندآپ و کلیپ و سرود و ... فرق دارد. این‌طور می‌توانیم شور و شوق کتابی بین بچه‌ها ایجاد کنیم. بچه‌ها می‌توانند این معرفی را به‌صورت استندآپ، سخنرانی، نمایش و... اجرا کنند و داور هم بقیه دانش آموزان هستند. از هر مدرسه بهترین مروج کتاب با مدارس دیگر رقابت می‌کند. امیدوارانه این طرح در حال اجراست. هرکسی این فرصت برایش فراهم است طرح کوک و عطر محله را اجرا کند. چون هم‌زمان جمعیت زیادی درگیر می‌شوند. اگر بتوانیم بچه‌ها را از فضای مجازی دور کنیم و آن‌ها را کتاب‌خوان کنیم بسیاری از اتفاقاتی که نگرانشان هستیم رخ نمی‌دهند. درمورد عرصه جدی ادبیات دفاع مقدس حضور انفرادی و فقط نویسنده بودن خیلی کارگشا نیست. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش هفت 🖊... ما وظیفه داریم آن آدم امروز را به آدم آن روزش برگردانیم. حالا برای این کار روش های متعددی وجود دارد؛ اول بردن به فضای آن روز (محیط)؛ این اصل یک اصل روان شناسی است، آن حس را زنده کردن است برای ریکاوری. دوم بازخوانی و هم گویی و هم سرایی ماجرا در شکل تیمی؛ همه آنها دارند کمک می کنند که این آقا واقعیت کمرنگ شده ذهنی اش را به یاد بیاورد. اینجا باز یک سری از دوستان و صاحب نظران فن تدوین می گویند: "ما کاری نداریم. آن چیزی که الآن دارد می گوید را می خواهیم بنویسیم." اما به نظر من این رویکرد، تحقیق بودن تدوین را مخدوش می کند. سوم آلبوم عکس است؛ با مرور آلبوم عکس بهد از سی سال دنیایی از محفوظات راوی زنده می شود و جان می گیرد، اما عکس یک دال است، یک راهنماست، یک دلیل است، یک نشانه است، هر نشانه ای که بتواند راوی را به آن روز برگرداند کمک خواهد کرد. شاید سه چهار ماه وقت ببرد تا این فرد را به شرایط برگردانیم. به نظرم این حرف حرف تازه ای است. حالا آن کسانی که آمده اند راویان مکمل شده اند هم آیا مطالبه ای دارند؟ بله آنها می گویند ما رفتیم خاطره گفتیم و نشستیم و صحبت کردیم. اینجا سختی کار تدوین در می آید، یعنی تدوینگر انگار دارد روی بند راه می رود. به دیگر سخن تدوینگر باید حرف های متناقض را جدا کند و حرف های مکمل و موسد را که با محوریت تنه بحث که حرف راوی است، بشناسد و نقیض ها را کنار بگذارد. 🖊ادامه دارد... منبع:پلاک هشت، شماره_۴ @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش هشت 🖊... یک وقت هست می خواهیم تاریخ نگاری بکنیم، جنسش فرق می کند. همه بالسویه در خط روایت هستند مثل خط استارت دو ومیدانی ، اما اینجا قرار است یک نفر تنه بحث باشد که همان راوی ماست، بقیه می آیند تا مکمل و مقوم و موید باشند. خب، وقتی ما اطلاعات را از این چهار گونه و چهار افتراق خاطره و مصاحبه بیابیم، مواجه می شویم با یک سری دردسرهای دیگر. دارم آفات و آسیب هایش را می گویم. می خواهم ذهنیت شما را برسانم به این نکته جلب کنم که ما ناچاریم قبل از تدوین تحقیق بکنیم. روایت 35 سال بعد از ماجرا، روایت دست چندمی است و به تعبیر امروزی ها ورژن دهم است. ما باید به ورژن دوم یا اول برسیم. این راوی شخصیتش به گونه ای شده که امروز در جامعه یک مناسبات اجتماعی دست به دست داده و مثلا برای خودش کسی شده، مدیر شده، سردار شده، حاج آقا شده، فرمانده شده، خانواده، زن و بچه و داماد و عروس دارد. دیگر نمی پذیرد اگر آن موقع یک خطای فاحشی کرد یا حرفی زد امروز آن حرف را بزند و اصلا در ادبیاتش هم نیست یا اصلا انگاره های فکری اش با امروز متفاوت بوده. بنابراین چیز دیگری از آب درمیاید. شاید مصداق هایش را داشته باشیدکه راوی آمده باور و قرائت امروز خودش را با ماجراهای سی سال پیش تفسیر کرده است. این آفت را باید با تحقیق جدا کرد. آفت دوم، غبار نسیان و گذر زمان است و طبیعی است که شامل همه می شود. یک راوی حافظه دور خوبی دارد و یکی مثل من به صورت کلی یادش مانده یا اصلا هیچی یادش نیست. 🖊ادامه دارد... منبع:پلاک هشت، شماره_۴ @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش پانزده 📖... هرکسی که در توانش است یک سرگروه باشد و تشکلی راه بیندازد. وقت بسیار کم است و کار بسیار زیاد. در این جمع عده‌ای باید دغدغه داشته باشند که من امسال باید انتشارات بزنم یا یک موسسه فرهنگ هنری دایر بکنم. دوره‌های آموزشی که همیشه منتظر برگزاری آن‌ها هستیم و از مسئولان انتظار داریم خودمان برگزار کنیم. موسسه فرهنگی هنری و انتشارات دایر کنید، دوره بگذارید، نویسنده تربیت کنید، کتاب چاپ کنید. این‌ها شعار نیست. چون نویسندگی پاسخگوی نیاز من نبود، موسسه فرهنگی هنری دایر کردیم و دوره‌های آموزشی می‌گذاریم و نویسنده پرورش می‌دهیم. جشنواره در سطح کشور برگزار می‌کنیم. کتاب چاپ می‌کنیم. عده‌ای مثل این سردار بزرگ در عرصه‌های مردآزما حضور داشتند. ما هم دلمان خوش باشد که کاری که بر زمین‌مانده و توانش را داریم و مسئولان از آن غافل‌اند را انجام می‌دهیم. می‌توانیم مردم را تهییج کنیم. این قدرت مردمی را باور کنیم. تا وقتی این مردم را داریم کاری بر زمین نمی‌ماند. این قدرت را دشمنان باور کردند و از آن بهره‌برداری می‌کنند. این مردم باید متقاعد بشنود که چه‌کار خوبی می‌توانند انجام دهد. باور کنید این جنبش مبتذلی که راه انداختند با متقاعد کردن مردم موفق شدند. نباید تلقی شود که مردم بد و ضعیف هستند. مردم باید قانع بشوند که کاری خوب است. مردم همه این انقلابی هستند. نهضت امام چطور رخ داد؟ افتضاحات فرهنگی دوران طاغوت جمع شد. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
🔗کارگاه روایت نویسی استاد رحیم مخدومی فراز نخست بخش شانزده 📖... یک نفر با باور و یقین آمد و میدان و مردم را باور داشت. بدون شلیک گلوله بدون داشتن اسلحه و سپاه و ارتش، با کمک ظرفیت مردمی انقلابی را رقم زد که سیاستمداران عالم انگشت به دهان ماندند. ما می‌خواهیم یک کار کوچک با ظرفیت مردمی انجام دهیم. این کار کوچک ما به‌گونه‌ای ولایت مداری است. شنیدیم که آقا می‌فرماید ادبیات دفاع مقدس باید افزایش صد برابری پیدا بکند. من چه‌کار می‌توانم انجام دهم؟ اگر به مسئولان بگویم آن‌ها توجه نکنند بعد از گردن من ساقط می‌شود؟ من می‌توانم کارهایی انجام بدهم و یک گوشه از این کار بر زمین مانده را بردارم. 🖊 ادامه دارد... @asemane3
✨شیوه های تدوین در خاطرات شفاهی استاد حمید حسام بخش نهم 🖊... شهید همدانی تعریف می کرد: یکی از بزرگان جنگ آمد در سالگرد شهدای لشکر 27 در بهشت زهرا صحبت کند. قبل از این که برود پشت تریبون گفت آقای همدانی خیبر اول بود یا بدر؟" ببینید خیبر در سال 62 بود و بدر دقیقا در سال 63. وقتی فرمانده جنگ این اشتباه را بکند از بقیه چه انتظاری می شود داشت. فرمانده جنگ به خاطر گذر زمان، زمان را دارد اشتباه می گوید و یک را دارد گم می کند. یا گاهی در بازخوانی ها یقه همدیگر را می گیریم و می گوییم فلانی، حق این گروهان ادا نشد یا دسته ما جلوتر از دسته فلان به جلو رفت. می خواهم این را بگویم ما باید برای کاری که زمان ازش گذشته و از آن فاصله گرفته ایم، به شدت وسواس به خرج بدهیم و برگردیم به آن روز و آن شرایط. آفت بعد، خودسانسوری است. یکی از آفاتی که در مدل خودنوشت وجود دارد این است که خود راوی استاد خودش است. می گوید این را بنویسم و این را ننویسم. راوی دارد زندگی نامه خودش را می نویسد کسی ازش نپرسیده چرا، سوال نکرده، اما وقتی شما در مقام مصاحبه سوال می کنید، فکر می کند و شما می روید توی ذهنیت و باورهایش و واقعیت را پیدا می کنید. از این جهت آفت خودسانسوری مشکل بزرگی است که ما با آن مواجه ایم. آفت دیگر این است که راوی ما، امروز یا تحلیل می کند یا تعریف و توصیف می کند، یعنی چی؟ توی ذهنیتش آن خرده ریزه ها که به درد ما می خورد، به کناری رفته و به یک کلیتی تبدیل شده. 🖊ادامه دارد... منبع:پلاک هشت، شماره_۴ @asemane3