روزی حضرت سلیمان با لشکریان خود بر مرکب باد می گذشت . کشاورزی را دید که با بیل کار میکند و هیچ به عظمت سلیمان و سپاه او نمی نگرد. سلیمان در شگفت شد و گفت: ما از هر جا که گذشتیم کسی نبود که ما را و بزرگی ما را نظاره نکند . و پیش خود گفت این مرد یا خیلی زیرک و دانا و عارف است یا بسیار نادان و جاهل ....
پس فرمان ایست داد. سلیمان فرود آمد و گفت : ای جوانمرد جهانیان را شکوه و هیبت ما در دل است و از سیاست ما می ترسند. چون بزرگی ما را ببینند در شگفت شوند. و تو هیچ به ما ننگری و تعجب نکنی؟و این نوعی بی اعتنائی است که همی کنی .
آن مرد گفت :
لیکن ای سلیمان من در نظاره جلال خدا و قدرت او چنان مستغرق هستم که نیروی نظاره دیگران ندارم .ای سلیمان عمر من این یک نفس است که میگذرد چگونه به نظاره خلق آن را تباه کنم.
سلیمان گفت : اکنون از من حاجتی بخواه اگر حاجتی در دل داری؟ گفت : آری حاجتی در دل دارم و مدت هاست که من در آرزوی آن حاجتم و آن این است که مرا از دوزخ رها کن.
سلیمان گفت: این نه کار من است که کار آفریدگار عالم است .
گفت: پس تو هم چون من عاجزی و از عاجز حاجت خواستن به چه روی بود ؟
سلیمان دانست که مرد هوشیار و بیدار است .
پس به او گفت : مرا پندی ده...
مرد گفت : ای سلیمان در ولایت حاضر منگر بلکه در عاقبت بنگر ...
ای سلیمان چشم نگاه دار تا نبینی که هر چه چشم نبیند دل نخواهد و سخن باطل مشنو که باطل نور دل را ببرد ...
📕کشف الاسرار: خواجه عبدالله انصاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه آیت الله جاودان برای فردا۲۲بهمن
🇮🇷نیمه پنهان
🇮🇷@nimeyepenhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر طنز نماز خواندن ،،در محضر مقام معظم رهبری مد ظله العالی ،،😅
بشنوید ، خیلی زیباست
مواظب باشیم اگه خواستیم نماز بخونیم 👆اینطوری نماز نخونیم😅
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
13.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ از این به بعد هر کس بهتون گفت، زمان شاه ارزونی بوده و مردم از سر شکم سیری انقلاب کردند، این کلیپ سخنان شاه و فردین و مردمو براش بفرستید👆
#ضربالمثل
*تاریخچه ضرب المثل صدایش را در نیاور*
روباه در حادثهای دمش را از دست داد.
روباههای گله از او پرسیدند دمات چه شد؟ روباه دمبریده با حیلهگری گفت که خودم قطعاش کردم! همه با تعجب پرسیدند چرا؟ دم نداشتن بسیار بد است و اکنون زیباییت را از دست دادی. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک.
احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه دمبریده رفت و گفت: تو که گفته بودی سبک شدهام و احساس راحتی میکنم. منکه بسیار درد دارم!
دمبریده گفت: صدایش را درنیاور!
اگر نه تمام روز روباههای دیگر به ما میخندند! هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ والا تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت... همان بود که تعداد دمبریدهها آنقدر زیاد شد که بعداً به روباههای دمدار میخندیدند و این حکایتی بسیار آشناست...
وقتی در یک جامعه افراد مفسد، دزدها اختلاسگر ها و خلافکارها زیاد میشوند
آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند.
گاهی هم آنها را دیوانه میدانند.
باعُرضههای دولت کریمه.mp3
7.93M
#پادکست_روز
#رهبری | #استاد_عالی
#استاد_شجاعی
امام زمان علیهالسلام، باعُرضهها رو برای دولت کریمهاش انتخاب میکنه!
باعُرضهها یعنی کیا ؟
منبع : جلسه ۶۲ از مبحث شرح زیارت جامعه کبیره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای روزی به نام ولنتاین از زبان استاد ازغدی