فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوزن ها و زخم زبانها
حاج آقا رنجبر
@Asemani_bashim
https://chat.whatsapp.com/CX1T9HwZujk0VVetUFPu9d
امام علی علیه السلام :
إستَنزلوا الرِّزقَ بِالصَّدَقَةِ
با صدقه دادن، روزی خود را فرود آورید.
✍کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 3 ، ح 5 - تحف العقول ص 60 - من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 66 ، ح1730
@Asemani_bashim
شیطان در مرحله سکرات مرگ، هنوز قدرت وسوسه دارد و لذا بیكار نمینشیند تا بلكه بتواند دشمنیاش را به انتها برساند و انسان را دست خالی به معاد بفرستد، البته اگر انسان در قلب خود ایمان را نهادینه كرده باشد شیطان كاری از پیش نمیبرد ولی اگر ایمانش اساسی نبود و در دنیا با اندك فشاری ایمانش را رها میكرد، شیطان میتواند در این مرحله موفق گردد. از امام صادق(ع) هست كه:
«هیچ كس نیست مگر اینکه چون در آستانه مرگ قرارگرفت، ابلیس یكی از شیاطیناش را بر او میگمارد تا او را به كفر بكشاند و در ایمانش شك ایجاد نماید، آنكس كه بهواقع مؤمن است تحت تأثیر او قرار نمیگیرد».(حیات پس از مرگ، علامهطباطبایی(ره)، فصل اول به نقل از فروع كافی)
شیطان از راه تعلّقاتِ انسان وارد میشود و در خیالات انسان تصرف مینماید و آنكس را كه در دنیا صراط عبودیت را وِجهه همت خود قرار نداده است متأثر میكند و در واقع شخصیت اصلی دنیایی آن فرد را به او میدهد...
شرط جوابگویی به ملائكه عالم قبر، نقش بستن عقاید حقّه در لوح دل است، به نحوی كه آن عقاید، صورت باطن نفس شود این در صورتی است كه به شدت با آن عقاید حقّه مأنوس شده باشد.
✍🏻معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی
نویسنده : اصغر طاهرزاده
@Asemani_bashim
بهلول از شیخ جنید بغدادی پرسید: آداب طعام خوردن خود را می دانی؟ گفت: آری.
چگونه می خوری؟
جنید بغدادی پاسخ داد: اول بسم الله می گویم و از جلوی خود می خورم و لقمه کوچک بر می دارم و به طرف راست دهانم می گذارم و آهسته می جوم و به لقمه دیگران نظر نمی کنم و در خوردن از یاد حق غافل نمی شوم و هر لقمه که می خورم، الحمدلله می گویم و در اول و آخر غذا دست می شویم.
بهلول گفت:
اینها که تو گفتی، فرع است و اصل در خوردن، آن است که لقمه حلال باید خورد و اگر غذای حرام را صدها نوع از این آداب که گفتی به جای بیاوری، فایده ای ندارد و سبب تاریکی دل شود.
✍️ از کتاب رازقیت خالق نوشته اسماعیل صدیقی
@Asemani_bashim
فرزندشیخ رجبعلی خیاط:
یک خیاطی به اسم «آقا صمد» در بازار کار میکرد که یک چرخ خیاطی داشت و آن چرخ، همه زندگیاش بود. او از شاگردهای پدرم بود، با همان کسب ضعیف و درآمد کم همیشه بازارچه را ایام محرم خرج میداد.
همین آقا صمد میگفت: یکی از دوستانم حدود 75 روز برای خودسازی جایی برای ریاضت و این نوع کارها رفته بود و بعد که برگشت به من گفت: صمد! برو ببین جناب شیخ درباره من چه میگوید؟ میگفت: وقتی که من وارد کارگاه جناب شیخ شدم، گفت: برو بیرون! گفتم: جناب شیخ، من آمدهام فیضی ببرم!
گفت: به دوستت بگو بدبخت، تو مشرک شدهای! در آن مدت تو خودت را گذاشته بودی جلو که «من چشم برزخیام باز شود!» «من!» ببینم، پس خدا کو؟! برای خدا چه کردهای؟ بعد جناب شیخ گفت: به او بگو برو نمازت را بخوان! زنت هم از تو ناراضی است، برو دو حلقه النگو بگیر و او را راضی کن!
✍🏻 پایگاه اطلاع رسانی مشرق
کد خبر: ۱۵۳۴۶۲
@Asemani_bashim