فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ کوتاه
برات کربلا
شعر خوانی زیبای حمید رضا برقعی در مشهد
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
25.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ سه دقیقه
پیرمرد نابینای زائر امام رضا علیه السلام
حیدر خمسه
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
حاج آقا هاشمی نژاد:
در ینابیع الموده قندوزی حنفی است، دشمن درجه یک علی علیه السلام هم خودش نقل کرده، سند می رسد به خودش، می گوید شنیدم پیامبر خدا می گفت: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یُباهی بِعلیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ کُلَّ یَومٍ المَلائِکَة المُقَرَّبینَ حَتّی یَقُولَ: بَخٍّ بَخٍّ هَنیئاً لَکَ یا عَلیُّ» روزی یکبار خدا، به ملائکه مقرب مباهات می کند، آی ملائکه من آن خدایی هستم که علی خلق کردم، بعد این آیه کریمه نازل شد: « وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ » از بین مردم کسی است که برای رضای خدا و خشنودی خدا نفسش را فدا می کند.
شب - لیلة المبیت - امیرالمومنین علی علیه السلام خیلی قیمت دارد ، حدیث دارد، اگر ثواب نفس های آن شب مولا علی را قیامت خدا بین شیعیان گنهکار علی تقسیم کند، به برکت ثواب نفس های آن شب علی، همه بهشتی می شوند. افتخار کن ببین چه مولایی داری، چه آقایی دارد شیعه، چه آقایی داریم ما.
@Asemani_bashim
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلول ماه ربیع الاول مبارک
اجر عزاداریها وخدمات مخلصانه شما در این دو ماه با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ان شاءالله تعالی حاجت روا باشید
@Asemani_bashim
ابراهیم بن عباس کاتب گفت خدمت حضرت رضا (علیه السلام) بودیم یکی از فقها گفت معنی نعیم در آیه شریفه (لتسألن یومئذ عن النعیم) در آنروز سوال خواهید شد از نعمت آب سرد است. علی بن موسی (علیه السلام) با صدای بلند فرمود این طور تفسیر می کنید آیه را و هر کسی به یک طریق معنی می نماید بعضی می گویند غذای خوش طعم است. همانا پدرم از پدرش حضرت صادق (علیه السلام) نقل فرمود که وقتی این گفتار شما راجع به معنی نعیم خدمت آنجناب گفته شد خشمگین شده فرمود هرگز خدا بازخواست و سوال نخواهد کرد مخلوق را راجع به چیزهائی که به آنها تفضل فرموده و برای چنین چیزی منت نمی گذارد. این کار از مخلوق ناشایست است اگر از غذائی که به دیگران داده یا آب سرد یا چیزهای دیگر را منت گذارد، چگونه می توان به خدای جلت عظمته نسبت داد چیزی را که برای مردم شایسته نیست.
ولی نعیم دوستی و ولایت با ما خاندان است که خداوند بعد از توحید و نبوت از آن سوال خواهد کرد. زیرا بنده اگر به لوازم ولایت و محبت وفا کرد به نعیم بهشت که زوال ندارد می رسد.
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود پدرم از حضرت صادق و ایشان از امام باقر به همین طریق از علی (علیه السلام) نقل کردند که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
یا علی اولین چیزی که بعد از مرگ از بنده سوال می کنند شهادت به توحید و نبوت من و اقرار به ولایت تو است به آن طریقی که خدا قرار داده و من نیز رسانیدم به آنها. هر کس اعتراف به این قسمت کرد و اعتقادش نیز همان بود بسوی نعمتی که هرگز نابودی و زوال ندارد رهسپار خواهد شد
ینابیع الموده، جزء اول، ص 111
@Asemani_bashim
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۵ دقیقه
نماهنگ امام عصر علیه السلام در سامرا
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ کوتاه
سری از اسرار اولیاء الهی
آیت الله حسن زاده آملی رحمت الله علیه
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
هارون خلیفه عباسی سالی به عزم حج و زیارت بیت مکرم به مکه رفت. دیدن کعبه و اوضاع و احوال زائران بیت و استماع نغمه های شورانگیز (لبیک، اللهم لبیک لبیک)؛ تکانی در دل او ایجاد کرد و اندکی به خود آمد
یک شب به وزیرش فضل برمکی گفت: من شنیده ام در جوار خانه ی خدا افراد زاهد و عابدی زندگی می کنند. امشب مرا نزدیک یکی از آنها ببر که موعظه ای بشنوم وزیر او را به طور ناشناس در خانه ی عبدالعزیز عمروی برد که در میان مردم معروف به زهد و پارسایی بود. در زد، صدا آمد: کیست؟ وزیر گفت: امیرالمؤمنین[!] هارون الرشید است. قصد ملاقات دارد. او گفت: چرا تحمل زحمت کرده اید؟! وظیفه ی من بود که شرفیاب خدمت شوم. امیرالمؤمنین خلیفه ی پیامبر است. اولوالامر است و اطاعتش بر همه واجب است!! هارون این جملات را که شنید قیافه در هم کشید و گفت: نه، این را نمی خواهم. این تیپ همان بله قربان گوهاست. ما از اینها خیلی دیده ایم و از این سخنان خیلی شنیده ایم آن مرد این حرف را شنید و گفت: آنکه شما می خواهید من نیستم، او فضیل بن عیاض است، آنجا بروید. هارون گفت: نزد او برویم. در خانه ی فضیل رفتند. پشت در خانه ی فضیل آمدند و صدای تلاوت قرآن درون خانه را شنیدند که: «أفحسبتم انما خلقنا کم عبثا و انکم الینا لاترجعون؛ آیا گمان کرده اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم و بازگشتی به سوی ما نخواهید داشت»؟ هارون تا شنید گفت: این صدا متوثر است، در بزن. صدا آمد کیست؟ وزیر گفت: امیرالمؤمنین[!] هارون است، قصد ملاقات دارد. جواب آمد: در موقع شب بدون اذن قبلی به خانه ی کسی وارد شدن و زحمت دادن روا نیست! وزیر گفت: دیگر گذشته است، حال اذن ورود می دهی؟ گفت: اگر به میل من باشد خیر وگرنه که خود دانید. هارون با عجله وارد شد، نزد فضیل آمد و دست او را در دست خود گرفت. فضیل گفت: این چه دست نرمی است اگر از آتش رهایی یابد! این جمله ی موعظه در هارون اثر کرد و گریه اش گرفت!وزیر که این گفتار فضیل را جسارت آمیز تلقی کرده بود گفت: فضیل! مگر نه اینکه امیرالمؤمنین خلیفه ی پیامبر است و اولوالامر است و اطاعتش واجب است؟ فضیل گفت: مگر این خلیفه به راه خدا و رسول می رود که اطاعتش واجب باشد؟ گفت: بله که می رود. او گفت: عجب دارم! اینجا که مکه است و حرم است؛ اثری از راه خدا و رسول در آن نمی بینم! آیا وضع سایر بلاد چگونه خواهد بود. هارون گفت: مرا پندی ده که برای این آمده ام. فضیل گفت: ای مرد از خدا بترس و جواب برای روز جزا آماده کن که مسئولیت سنگینی به عهده گرفته ای.
اگر شبی پیرزنی در خانه اش گرسنه بخوابد در روز قیامت دامن تو را خواهد گرفت. وظیفه ی حفظ حقوق افراد ملت به عهده ی تو گذاشته شده است. آماده برای حساب خدا باش! از این جمله هارون منقلب شد و به شدت گریست. وزیر گفت: ای فضیل! امیرالمؤمنین را کشتی، بس کن! فضیل گفت: خاموش باش ای هامان (هامان اسم وزیر فرعون است) تو و امثال تو چاپلوسان او را دوره کرده اید و هلاکش می کنید. کشتن کار توست و نه کار من. آن گاه رو به هارون کرد و گفت: گول این مرد و امثال او را نخور. این مرد امشب با توست و فردا –روز جزا- با تو نخواهد بود. حساب کار خودت را داشته باش. هارون تشنه شد. گفت: به من آب بده. فضیل برخاست کوزه ی آب را آورد و گفت: تو را قسم می دهم به حق قرابتی که با پیامبر (ص) داری بگو: اگر کسی قدرتمندتر از تو باشد و این کوزه ی آب را در اختیار خود بگیرد و بگوید نصف مملکت را به من بده تا آب بدهم چه می کنی؟ گفت: زیرا از تشنگی بمیرم مملکت چه نفعی به حال من خواهد داشت؟! گفت: بسیار خوب حالا اگر او نصف مملکت را گرفت و آب را داد خوردی و بعد در مجرای بول گیر کرد و در فشار حصر بول افتادی بعد او گفت: نصف دیگر را هم به من بده تا مجرای بول را باز کنم. چه می کنی؟
گفت: می دهم زیرا از فشار بول بمیرم مملکت چه نفعی به حال من خواهد داشت؟! بعد فضیل گفت: ای خلیفه هشیار باش! سلطنت و مملکتی که تمام قیمتش یک آب خوردن و یک بول کردن است به این همه ظلم و ستم ها و بیدادگری ها نمی ارزد. وقتی خواستند برخیزند هارون کیسه ای که هزار دینار طلا در آن بود پیش فضیل گذاشت و گفت: این مال حلالی است که از مادرم به من به ارث رسیده است؛ این را به عنوان هدیه از من قبول کن. فضیل گفت: عجیب است! من می خواهم تو را از آتش جهنم برهانم! تو مرا به آتش جهنم می کشانی؟! این را از پیش من بردارید که می ترسم از شومی آن این محله آتش بگیرد! برخاستند و بیرون آمدند در حالی که هارون می گفت: عجب: چه مردی است این مرد!
✍ سیدمحمد ضیاءآبادی- عطر گل محمدی 3- صفحه 9-14
@Asemani_bashim
زمانها و دوره هایی در زندگی ما وجود دارد
که دوست نداریم آقا امام زمان علیه السلام در آن زمان ومکان حضور داشته باشند
و تعداد ومدت زمان این دوره ها نشانه نزدیکی و دوری ما از ایشان است
شما هم مکثی کن و مرور...!!!
@Asemani_bashim
حاج آقا فاطمی نیا؛
حديث داريم كه اگر كسي پشت سربرادر مؤمنش جمله اي بگويد كه احترام او پايين بيايد، از ولايت الله خارج ميشود!
خارج شدن از ولايت خدا شوخي نيست، ميفرمايد از ولايت الله خارج ميشود! پناه بر خدا ميبرم!
آن وقت ما انقدر راحت پشت سريكديگر صحبت مي كنيم! تهمت ميزنيم! عيوب يكديگر را فاش ميكنيم!
آبرو ميبريم! پناه بر خدا ميبرم!
بسيار بايد حواسمان به اعمال و گفتارمان باشد؛ اين زبان را بايد كنترل كنيم.
✍کانال استاد
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
در میان اصحاب امیرالمومنین مردی را داریم به نام ربیع بن خثیم، همین خواجه ربیع معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه، من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می شمارند شکی نیست. ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش این مرد بعد از شهادت امیرالمومنین تا دوران شهادت اباعبدالله که بیست سال فاصله شد، زنده بود یعنی ایامی که امام حسین را شهید کردند او زنده بود. نوشته اند بیست سال تمام این مرد کارش عبادت بود و یک کلمه هم به اصطلاح حرف دنیا نزد. * قبر خودش را کنده بود و گاهی می رفت در قبر ولحدی که خودش برای خودش کنده بود می خوابید و خود نصیحت و موعظه می کرد، می گفت: یادت نرود عاقبت باید بیایی اینجا، تنها جمله ای که غیر از ذکر دعا از او شنیدند آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم حسین بن علی فرزند عزیز پیغمبر را شهید کرده اند: چند کلمه گفت در اظهار تاثر و تاسف از چنین حادثه ای: وای بر این امت که فرزند پیغمبر شان را شهید کردند! می گویند بعدها استغفار می کرد که چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم.
همین آدم در دوران امیرالمومنین علی علیه السلام جزء سپاهیان ایشان بوده است. یکی روز آمد خدمت امیرالمومنین عرض کرد: (یا امیرالمومنین! انا شککنا فی هذا قتال). (انا) راهم که می گوید معلوم می شود که او نماینده عده ای بوده است. یا امیرالمومنین! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، می ترسیم این جنگ جنگ شرعی نباشد چرا؟ چون ما داریم با اهل قبله می جنگیم، ما داریم با مردمی می جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می گویند، مثل ما نماز می خوانند، مثل ما رو به قبله می ایستند. و از طرفی شیعه امیرالمومنین بود، نمی خواست کناره گیری کند. گفت: امیرالمؤمنین! خواهش می کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جایی و دنبال ماموریتی بفرست که در آن شک نباشد.
امیرالمومنین هم فرمود: بسیار خوب، اگر تو شک می کنی من تو را به جای دیگر می فرستم. نمی دانم خودش تقاضا کرد یا ابتدائاً حضرت او را به یکی از سرحدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی می خواست انجام بدهد اما در سرحد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی به میان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند، غیر مسلمانها باشند. این نمونه ای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند.
این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟ این، ارزش ندارد که آدم در رکاب مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمایی می کند و در آنجایی که علی فرمان جهاد می دهد، شک کند که آیا درست است یا نادرست، و عمل به احتیاط کند، بنا را بر احتیاط بگذارد.
✍🏻آزادی معنوی
نویسنده : متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
@Asemani_bashim