کلیپ کوتاه مجالس امام حسین علیه السلام حاج آقا شهاب مرادی @saatibarayagha @Asemani_bashim

سفری به مشهد مقدس داشتم. یک شب به وقت اذان با مردی برخوردم که گویی سال هاست مرا می شناسد. پس از چند دقیقه صحبت از من خواست به محلی که مستقر است بروم. با این که اولین بار بود او را می دیدم دعوتش را پذیرفتم. معلوم شد گاهی از مستمعین سخنرانی های ایام محرم و صفر بوده، او مرا می شناخته، ولی من از هویت وی بی خبر بودم. چند دقیقه ای که از مجلس غایب شد از شخصی که همراه او بود پرسیدم کیست؟ وقتی نامش را گفت شناختم. سال های جوانی و میان سالی مردی بود قوی، پر قدرت، زورگو، در حدی که زورگویان تهران و قلدران و پهوانان از او حساب می بردند. در کار مشروب و قاچاق و باج گیری از قمار خانه ها و مشروب فروشی ها بود، کسی در تهران یارای مقابله با او را نداشت. ثروتی کلان از طریق حرام کسب کرده بود. نور الهی به قلبش تابید، توفیق حق رفیق راهش شد. حملات وجدان و فطرت و عقل او را از صولت و سطوت انداخت، تمام املاک و اجناس خود را تبدیل به پول نقد نمود و همه را در چمدانی جای داد و یک سر به قم به محضر آیة الله بروجردی رفت. مرجع بزرگ شیعه با چهره باز و لبی خندان پس از اطلاع از وضع وی به وسیله خادمش او را پذیرفت. به آن مرد خدا گفت: آن چه در این چمدان است حرام قطعی است، من طاقت حساب و کتاب قیامت را ندارم، این بار سنگین را از دوشم بردار. آقا به او فرمود: اگر قصد توبه واقعی داری، لباس را از تن بیرون بیاور و تنها با یک زیر جامه به تهران برگرد، لباس از تن بیرون آورد، مرجع شیعه به شدت متاثر شد، توبه او را جدی یافت، لباسش را برگرداند، از مال خالص خود در آن زمان پنج هزار تومان به و مرحمت فرمود و وی را به آینده ای روشن، پاک، بابرکت نوید داد. از حرام با تمام وجود دست کشید، با همان پول پاک به تهران بازگشت، تمام بساط گذشته را پایان داد. سخت منقلب شده بود. زن و فرزند را در راه حق قرار داد. بنیانگذار یکی از جلسات پر بار مذهبی شد. به سال هزار و سیصد و هفتاد و یک به پایان عمر رسید. ساعت دوازده شب جمعه - چند لحظه به آخر عمرش مانده بود - با چشمی گریان خطاب به حضرت سید الشهداء (علیه السلام) کرد که قسمت عمده ای از عمرم را خرج دستگاه شما کردم، در این لحظه حساس به امید عنایت شمایم. زن و فرزندش گفتند: یک باره به گوشه ای از اطاق خیره شد. سلامی عاشقانه به محضر امام حسین (علیه السلام) داد و با لبخندی شیرین جان به جان آفرین تسلیم کرد 📕نظام خانواده در اسلام، حسین انصاریان، ص 328. @Asemani_bashim

کلیپ مشکل گشا محمود کریمی @Asemani_bashim

کلیپ کوتاه اگر داری دائم گناه میکنی و نعمتها برات میاد بترس آیت الله جوادی آملی @Asemani_bashim

کلیپ ۵ دقیقه نماهنگ امیری حسین کاتب کربلایی معتمدی کربلایی @saatibarayagha @Asemani_bashim

امام سجاد علیه السلام: خدایا! اگر از اعترافی که در بیزار بودن از گناه انجام دادم عذر خواهی بلیغ تری وجود داشت، آن را به انجام می رساندم، و اگر راهی برای اظهار حاجتم لطیف تر از خضوع در برابرت وجود داشت آن را انجام می دادم، پس گناهم را به سبب اعترافم ببخشای، و چهره ام را در هنگام بازگشتم برای خواسته ام سیاه مگردان. ✍🏻ترجمه ادعیه الامام زین العابدین (علیه السلام) جلد 1 نویسنده : جواد قیومی اصفهانی @Asemani_bashim

فایل صوتی حاج آقا عالی چرا از مرگ می ترسیم؟ امام علی عليه‌السلام: النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا! مردم در خوابند، ‌همين که مُردند بيدار مي‌شوند! (لئالي‌الاخبار، ج ۴، ص ۲۵۴) @Asemani_bashim

کلیپ کوتاه سلام ما به آقا امام حسین یا سلام آ قا به ما حاج آقا مومنی @Asemani_bashim

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):فرمود: گناهانی هستند که هیچ نماز و روزه ای آنها را پاک و جبران نمی کند. گفته شد: ای رسول خدا، پس چه چیز آنها را پاک می کند؟ فرمود: غمهایی که در طلب معیشت می خورند. ✍🏻شفابخش و مشکل گشا نویسنده : قطب راوندی @Asemani_bashim

علامه امینی تعریف کرده است که: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین (ع) منابع ؛ 1-البدایه النهایه، ج 8، ص 297 2-یادنامه علامه امینی ص 13 و 14 3-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیان @Asemani_bashim

کلیپ دلنشین محرم دو دقیقه یا مولاتی یا سیدتی رقیه( س) یک خط ذکر یک قطره اشک مهدی توکلی #خیمه @Asemani_bashim

کلیپ استودیویی نماهنگ رحمة الله الواسعة سیب سرخی محمد فصولی @Asemani_bashim

کلیپ کوتاه مداحی همین که نوکر توام یعنی که دعام میکنی @Asemani_bashim

آیت الله قرهی: گفتند: پیرزنی به آیت‌الله العظمی بروجردی، به اندازه خودش که حالا نخ‌ریسی و ... می‌کرد، خمس داد. آقا را در راه دیده بود که با درشکه می‌رفتند، گفته بود: آقا! من می‌خواهم خمسم را به خود شما بدهم. آقا فرموده بودند: بگذارید بیاید. خمسش را داد و بعد هم ایستاد و به آقا نگاه کرد. آقا فرموده بودند: چیزی شده؟ گفته بود: نه، می‌خواهم قیافه‌تان در ذهنم بماند تا فردای قیامت که به من گفتند: خمست را به چه کسی دادی، چهره‌ی شما در ذهنم باشد. گفتند: آقا گریه کردند و فرموده بودند: او خیالش راحت شد که به چه کسی داد، امّا من چگونه خرج کنم!؟ او، به ظاهر بی‌سواد است، امّا به من درس بزرگی داد! ✍🏻خبرگزاری فارس شناسهٔ خبر: 3743760 @Asemani_bashim

صوت دو دقیقه امام حسین علیه_السلام @saatibarayagha @Asemani_bashim

کلیپ سه دقیقه نماهنگ امام رضا علیه السلام @saatibarayagha @Asemani_bashim

زیارت امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام در روز چهارشنبه @saatibarayagha @Asemani_bashim

روایت است که: داود (علیه السلام) به خداوند گفت: معبود من، مرا امر کردی که روی و بدن و پایم را با آب پاکیزه کنم، قلبم را با چه پاک کنم؟ فرمود: با غمها و غصه ها. ✍🏻شفابخش و مشکل گشا نویسنده : قطب راوندی @Asemani_bashim

حاج آقا دولابی: در مورد امام زمان(ع) در روایات آمده است که «یحکم بحکم داود»‌ با حکم حضرت داود(ع) حکم می‌کند. حضرت داود حکم غیبی صادر می‌کرد و به شواهد و ادله وابسته نبود. در زمان حضرت داود(ع) شخص فقیری مدت‌ها از خداوند رزق حلالی می‌طلبید. روزی گاوی در خانه‌ او را شکست و داخل شد. او هم بر این اساس که دعایش مستجاب شده است گاو را سر برید و گوشت آن را کباب کرد و با خانواده‌اش خوردند. صاحب گاو که به دنبال گاوش می‌گشت فهمید که آن شخص فقیر گاو را کشته و مصرف کرده است. پس او را نزد حضرت داود برد و حضرت داود از آن شخص فقیر علت کارش را پرسید، او هم گفت:‌ من هفت سال بود که دعا می‌کردم خدا رزق حلالی مرحمت کند، وقتی گاو در را شکست و داخل شد با خود گفتم: دعایم مستجاب شده است؛ لذا آن را سر بریدم و با خانواده‌ام خوردم. حضرت داود به صاحب گاو فرمود: از شکایتت صرف‌نظر کن، صاحب گاو عصبانی شد و اعتراض کرد که این چه نحو قضاوت کردن است. حضرت داود به او فرمود:‌ علاوه بر آن، نصف دارائیت را هم به او بده. صاحب گاو به شدت برآشفت. حضرت داود فرمود: تمام دارائیت را به او بده. در بین مردم در اثر این حکم سروصدا بلند شد. حضرت داود همراه با مردم بر سر قبر پدر کسی که گاو را کشته بود حاضر شد و او را زنده کرد و علت مرگش را از او جویا شد. او گفت: پدر صاحب گاو، غلام من بود. او مرا کشت و تمام دارایی‌ام را تصاحب کرد. در نتیجه روشن شد علاوه بر اینکه تمام دارایی صاحب گاو متعلق به آن شخص فقیر است خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچه‌های غلام پدر او هستند و متعلق به اویند! امام زمان(ع) هم اینگونه حکم می‌کنند. حضرت ولی عصر(عج) اگر دست بر سر ما بکشند، علم و حلم را به درون ما می‌ریزند. زمین ظهور حضرت حجت(عج) غیر از زمین دنیاست. «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ»؛ روزی که زمین به زمین دیگری مبدل می‌شود. ✍️خبرگزاری فارس @saatibarayagha @Asemani_bashim

پنج شنبه @saatibarayagha @Asemani_bashim

کلیپ تصویری '۵ امیری حسین(علیه السلام) برای عاشقان زیارت اربعین @Asemani_bashim

کلیپ کوتاه منت نذار حاج آقا علوی تهرانی @saatibarayagha @Asemani_bashim

کلیپ دو دقیقه مراسم امشب مدح مولا امیرالمومنین علیه السلام عبد یزدان @saatibarayagha @Asemani_bashim

ابن کوا گفت: شنیدم که امیرالمؤمنین (علیه السلام) می گوید: اَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنوبِ الَّتی تُعَجِّلُ الْفَناءَ به خدا پناه می برم از گناهانی که نیستی را شتاب می بخشند گفتم: ای امیرمومنان، مگر گناهانی هستند که نیستی را شتاب بخشند؟ فرمود: آری، قطع رحم؛ بسا خویشان پرهیزکاری که از یکدیگر ببرند و خداوند ایشان را محروم کند، و خویشان بدکاری که به یاری و غمخواری هم برخیزند و خداوند روزیشان دهد. ✍🏻شفابخش و مشکل گشا نویسنده : قطب راوندی @Asemani_bashim

کلیپ ۴ دقیقه زیارت امام زمان عجل الله تعالی فرجه در روز جمعه بانوای فرهمند @Asemani_bashim