در زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
ابراهیم ساربان برای انجام کاری به خانه علی بن یقطین وزیر هارون رفت اما علی بن یقطین اجازه ورود به او نداد.
روزی بعد ازمراسم حج در مدینه علی بن یقطین به درب خانه آن حضرت رفت و امام او را راه نداد گفت:
آقای من! چه خطایی از من سر زده؟
فرمود: تو را اجازه ندادم برای اینکه ابراهیم ساربان را اجازه ندادی.
خدای تعالی هم سعی حج تو را نمی پذیرد مگر اینکه ابراهیم از تو خشنود شود.
گفت: مولای من! چگونه می توانم ابراهیم را از خود راضی کنم حال آنکه او در کوفه و من در مدینه.
فرمود: شامگاه تنها و بدون همراهان به بقیع برو! در آنجا مرکبی هست بر آن سوار شو و بر در خانه ابراهیم فرود آی.
علی چنان کرد.سوار بر آن مرکب شد سپس خود را در خانه ابراهیم دید، در را کوبید؛ ابراهیم گفت: کیست؟
گفت: علی بن یقطینم.
ساربان گفت: علی بن یقطین در خانه من چه می کند؟
علی گفت: بیا! که کار مهمی پیش آمده است.
علی، ابراهیم را قسم داد تا اجازه ورود به او دهد، اجازه داد.
وقتی وارد شد، گفت: تا تو مرا نبخشی مولایم موسی بن جعفر علیه السلام اجازه ورودم نمی دهد.ابراهیم گفت: خدا تو را ببخشد.علی، ابراهیم را قسم داد که روی گونه من باید قدم بگذاری، او نپذیرفت؛ بار دیگر قسمش داد تا قبول کرد.
چندین بار پای بر گونه علی گذاشت.او در زیر قدم ابراهیم می گفت: خدایا! تو شاهد باش، پس از آن جای حرکت کرد.و بر آن مرکب سوار شد و در خانه موسی بن جعفر علیه السلام پیاده گشت؛ سپس آن حضرت به او اجازه ورود داد و از او گذشت.
✍🏻پنجاه و سه داستان از کرامات حضرت رضا علیه السلام
نویسنده : موسی خسروی
@Asemani_bashim
از همین فکر که هر فردی، نخست نطفه گندیده بوده و هیچگونه دانش و توانایی نداشته است بلکه اصلا «من» نبود(20) صد سال دیگر هم مشت خاکی بیشتر نیستیم، اول هیچ، آخر هم هیچ، این «من» در وسط چیست؟ این تخیل که برای خودش قدرتی تصور می کند و این هستی که قطعاً هست، زبان و چشم و گوش و غیره را از خود می بیند، این تخیل باید اصلاح شود و بفهمد قدرت مال دیگری است که این بدن را ساخته و به حرکت واداشته است. اگر این حقیقت را دریافت، دیگر «من من» نمی کند. و جلو افتادنها، تقدم و تأخرها، افتخارها و طلب شهرت کردنها و خود را برتر از دیگران دانستنها از میان می رود. من و دیگران که همه اولمان یکی و آخرمان هم یکی است در این وسط چه مزیتی در ذات یکی بر دیگری پیش آمده است؟ هیچیک از ما توانایی بر جلب نفع یا دفع ضرر از خود را نداریم(21) کیست که بتواند جلو پیری یا شکست خویش را بگیرد؟ اول و آخر خودش را فراموش می کند لذا قدرت را از خودش می بیند و در نتیجه من من می کند.
اخلاق اسلامی
نویسنده : آیت الله دستغیب
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ
فکر میکنی کی کارت درست میشه
آیت الله مجتهدی تهرانی
@Asemani_bashim
وصیت حضرت امیرالمؤمنین با حضرت امام حسن - علیهما صلوات اللَّه - در اولین جمله بعد از توصیه به تقوا دستور نظم در کار مؤمن است.
«إتقوا لله و النظم فی أمرکم؛ خدا را بپرهیزید و در کارتان منظم باشید.»
آنکه شب ها را دیر به بستر می رود کجا موفق به برخاستن سحر می شود؟ سالک آن وقت به خود امیدوار باشد که صفات خوب برای او عادت شود نه با اکراه انجام گردد.
خواب برای سالک الی الله استراحت به بدن دادن است به اندازه ای که بدن از کار نماند و طبعاً بیش از معمول خوابیدن از استفاده ساعات عزیز عمر باز ماندن است، چون انسان خواب از دقایق عمرش هیچ بهره ندارد و در نتیجه بیش از نیاز اگر بخوابید عمر خویش را به دست خود کوتاه می کنید. به ویژه ساعات نورانی سحر و بین الطلوعین بهترین دقایق عمر انسان است
✍🏻حدیث آرزومندی
نویسنده : استاد کریم محمود حقیقی
@Asemani_bashim
آیت الله قرهی:
البته گاهی هم دعا میکنیم، امّا میدانید چگونه؟ مثل دو نفر که هم ردیف هم هستیم، دستمان را بالا نمیبریم و وقتی دعا میکنند، همین طوری یک الهی آمینی هم میگوییم و اصلاً در این وادی نیستیم. امّا یک موقعی، عاجزانه و از روی عجز دعا میکنیم، ولی در آن زمان حتماًگرفتار هستیم و إلّا تا گرفتار نشوم که نمیآیم از روی عجز دعا کنم، این سرم را کج کنم، ناله و فغان کنم و بگویم: خدا! گرفتارم، بیچارهام ...! میگویم: کجا گرفتارم و بیتابم؟! تا به مشکل نخورم، عاجزانه ذوالجلال و الاکرم را صدا نمیزنم. این صدا زدنهایمان هم به تعبیر عامیانه، یک موقعی از روی دل سیری است و وقتی میگویند: «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور» یا «اللهم اغن کل کل فقیر...» و ...، یک الهی آمین ساده میگوییم، امّا تا حالا شده وقتی میگوییم: «یا علی و یا عظیم»، با یک حال خاصّی بخوانیم و از عمق وجود بگوییم: تو آن علیّ اعلایی، تو آن با عظمت هستی، من حقیرم، من هیچم، ... . چه زمانی دعا را اینگونه خواندیم؟! چه زمانی دعا را از باب این که من فقیر و ندارم، خواندم؟!
لذا اولیاء خدا میگویند: خضوع و خشوعی که نشان داده شود، از آداب دعاست. چگونه نشان داده شود؟ میگویند: در دعا تکیه ندهید. حتّی اولیاء خدا در منبر هم که مینشستند، موقع دعا تکیه نمیدادند. مؤدّب درب خانه خدا برو، دو زانو، عاجز، سرت را کج کن.
ای مخلوق! درب خانه خدا آمدی، به چه مینازی؟! به ثروت، قدرت، مکنت؟! این بدان: آن که عندالله، عزیز است، آن کسی است که ذلیل است. هر که ذلیلتر است، در درگاه پروردگارعالم عزیزتر است. درگاه عزّوجلّ، درگاهی نیست که انسان بخواهد آنجا هم کسی باشد، اصلاً کسی نیست.
✍🏻خبرگزاری فارس
@Asemani_bashim
4_5915845038197181957.mp3
11.86M
صوت ۱۵ دقیقه
برزخ
محمد شجاعی
آیت الله ضیاءآبادی
@Asemani_bashim