♥️🌙✨♥️🌙✨♥️🌙✨♥️
از شھداے #گمنام به خواهران مومن..
#خواهرم خون 💔از من
حجاب از ت✨و ....
#شفاعت از من
حیا از ت✨و ....
#خواهرم خونمو به دستت #امانت دادم
#شهداےگمنام
#شبتون_شهدایی🌙
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸
@asganshadt
•••♥️
🌸🍃 #هم_لقمہ بودند
🌼🍃هـم سفرہ بودند
🌸🍃هـمدل♥️ و هـمراه
🌼🍃 صمیمی شاد و #شفاف
🌸🍃چقدر دل زدہایم
🌼🍃 تجملات دنیوی😔
#شهـید_محمدتقی_سالخورده
#شهـید_سیدرضا_طاهر
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt
📝بر خط انفجار/ تمرکز زدایی؛ راهبرد کارآمد مبارزه با جبهه مقاومت
🔹انفجار عظیمی که سه شنبه در لبنان رخ داد مهم ترین خبر رسانه های جهان است و هر لحظه داده ای جدید بر خط رسانه ای زنده منتشر می شود. علت، حجم خسارات و کشته ها یک طرف این ماجراست اما بخش مهم تر راهبردی است که منجر به معنایابی چنین انفجاری می شود.
🔸آنچه در حال رخ دادن است نه حرکت به سمت نبردی سرنوشت ساز در منطقه که مشغول سازی جبهه مقاومت به امور داخلی و غیر اهبردی است تا مانع تمرکز قدرت این جبهه در یک مسیر شود.
🔹تمامی اتفاقات چند ماه اخیر از بحران ها عراق و لبنان و سوریه و فلسطین تا شهادت سردار سلیمانی و فشارهای سیاسی و اقتصادی مضاعف بر ایران و خرابکاری های ریز و درشت در کشوهای منطقه برای همین مشغول سازی و فرسایشی شدن مقاومت شکل گرفته است.
🔸جریان غربی_عربی_عبری س از یک دهه نبرد نظامی در منطقه دریافته اند بهترین مسیر مقابله با جبهه مقاومت برهم زدن تمرکز رفتاری این جریان است و دوری از نبرد مستقیم نظامی با اضلاع اصلی جریان مقاومت است و بر همین اساس تلاش می کنند تا از طریق اتفاقات کوچک اما تاثیر گذار نیروها را پراکنده و توان راهبردی مقابله را سلب کنند.
1️⃣افزایش تنش های اقتصادی و سیاسی در سوریه برای مشغول سازی نیروهای دولتی به سمت امور داخلی به جای نبرد با باقیمانده تکفیری ها در سوریه
2️⃣ ایجاد تنش های متعدد سیاسی در لبنان و درگیر سازی حزب الله در این تنش ها به منظور بر هم زدن تمرکز این جریان و پراکنده کردن توان مقاومت لبنان و تحمیل تحریم های اقتصادی سنگین علیه کشور لبنان که منجر به فلج شدن اقتصاد ایم کشور شده برای کاهش مشروعیت مقاومت در برابر اسرائیل و ایجاد مانع در مسیر تمرکز بر افزایش توان دفاعی بازدارنده در برابر اسرائیل
3️⃣ افزایش درگیری های داخلی در عراق میان جریان مقاومت و نهادهای قانونی کشور همانند دستگیری فرماندهان حشد الشعبی در عراق توسط دولت الکاظمی و افزایش اختلافات میان گروه های سیاسی شیعه، حرکات ایذایی داعش در عراق و فرسایشی کردن روندهای سیاسی در این کشور برای ایجاد مانع در مسیر تمرکز بر اخراج آمریکا از عراق و تثبیت وضعیت سیاسی کشور در راستای نابودی کامل هسته های خفته داعش
4️⃣ افزایش حرکات سیاسی در راستای تحقق معامله قرن و چند پاره سازی جهان اسلام از طریق ایجاد اختلاف مصنوعی در این زمینه به منظور کاهش سطح توقع مسلمانان در راه حل سیاسی برای فلسطین
5️⃣افزایش تنش های سیاسی میان گروه های فلسطینی برای ایجاد مانع در مسیر اتحاد گروه های مختلف ضد معامله قرن
6️⃣ افزایش فشارهای اقتصادی، سیاسی و رسانه ای ضد ایران، ایجاد بحران های اجتماعی ساختگی در کشور، برهم زدن امنیت داخلی از طریق حرکات ایذایی مانند پارچین و نطنز، افزایش فشار بین المللی بر ایران از طریق بازگشایی پرونده هسته ای ایران در آژانس و.... برای ایجاد مانع در مسیر افزایش توان منطقه ای و ایجاد خط تهدید در مرزهای اسرائیل و عربستان
🔹تمامی اتفاقات بالا مسیری است برای ایجاد یک روند فرسایشی تا توان مقابله جمهوری اسلامی تحلیل رود و برای تحقق آن نبودن سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی امری ضروری بود، کسی که در دو دهه گذشته تمام برنامه های جریان استکبار در منطقه را برهم زده بود و تنها فردی که در حال حاضر قدرت اجماع سازی میان گروه های مختلف سیاسی و نظامی متمایل به جریان مقاومت را داشت.
🔸اکنون لبنان در بحرانی داخلی فرو می رود که تبعات سیاسی و اجتماعی بزرگی به همراه خواهد داشت و بخشی از توان جبهه مقاومت باید صرف حمایت و بازسازی لبنان شود و این یک نبرد فرسایشی است که احتیاج به صبر و همراهی مردمی دارد که اکنون تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی هستند و در کنار آن باید برنامه های مشابه برای مقابله با جریان استکبار در منطقه طرح ریزی شود.
🔹حال اگر بپرسید عامل شکل گیری انفجار چه بود می گویم اهمیتی ندارد چون هدف جای دیگری است.
🆔 @feckrat
🔴 صلوات خاصه #امام_هادی سلام الله علیه
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِیَّ الأَوْصِياء ، وَإِمامِ الأَتْقِياءِ ، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ ، وَالحُجَّةِ عَلى الخَلائِقِ أَجْمَعِينَ.
اللّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً يَسْتَضِیءُ بِهِ المُؤْمِنُونَ ، فَبَشَّرَ بِالجَزِيلِ مِنْ ثَوابكَ ، وَأَنْذَرَ بِالأَلِيمِ مِنْ عِقابِكَ ، وَحَذَّرَ بَأسَكَ وَذَكَّرَ بآياتِكَ ، وَأَحَلَّ حَلالَكَ وَحَرَّمَ حَرامَكَ ، وَبَيَّنَ شَرائِعَكَ وَفَرائِضَكَ ، وَ حَضَّ عَلَى عِبادَتِكَ ، وَ أَمَرَ بِطاعَتِكَ ، وَ نَهى عَنْ مَعْصِيَتِكَ ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيائِكَ ، يا إِلهَ العالَمِينَ.
💐 #ميلاد_امام_هادي علیه السلام، مبـــارک باد💐
@asganshadt
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_بیست_و_یکم
💠 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را کشید تا راحت باشم و ظاهراً دختری در خانه نداشت که با #مهربانی عذر تقصیر خواست :«لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!»
از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید :«تا تو اینا رو بپوشی، شام رو میکشم!» و رفت و نمیدانست از #درد پهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم.
💠 مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را جمع کرد و خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد :«بفرمایید!»
شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون میخرید و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان #مادرم بود که دخترانه پای سفره نشستم و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت.
💠 مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق میلرزد و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد.
احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد :«خواهرم!»
💠 نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم #غیرتش را بشکافد که سر به زیر زمزمه کرد :«من نمیخوام شما رو #زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید!» و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت :«شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!»
از پژواک پریشانیاش ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام نشده و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با #وحشت در بستر خواب خزیدم و از طنین #تکبیرش بیدار شدم.
💠 هنگامه #سحر رسیده و من دیگر زینب بودم که به عزم #نماز_صبح از جا بلند شدم. سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از شرم و وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید.
نمازم که تمام شد از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت. در #آرامش این خانه دلم میخواست دوباره بخوابم اما درد پهلو امانم را بریده و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم.
💠 آفتاب بالا آمده و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بیاختیار گریه میکردم که دوباره در حیاط به هم خورد و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید :«مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!»
دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد و صدای مادر مصطفی را شنیدم :«بیداری دخترم؟» شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم، در اتاق باز شد.
💠 خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی #صبرش تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند :«میتونم بیام تو؟»
پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم :«بفرمایید!» و او بلافاصله داخل اتاق شد. دل زن پیش من مانده و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده که چند لحظه مکث کرد و سپس بیهیچ حرفی از اتاق بیرون رفت.
💠 مصطفی مقابل در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد و دل من در قفس سینه بال بال میزد که مستقیم نگاهم کرد و بیمقدمه پرسید :«شما شوهرتون رو دوست دارید؟»
طوری نفس نفس میزد که قفسه سینهاش میلرزید و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم :«ازش خبری دارید؟»
💠 از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریههایم #شک کرده و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد :«دوسش دارید؟»
دیگر درد پهلو فراموشم شده و طوری با تندی سوال میکرد که خودم برای #آواره شدن پیشدستی کردم :«من امروز از اینجا میرم!»
💠 چشمانش درهم شکست و من دیگر نمیخواستم #اسیر سعد شوم که با بغضی #مظلومانه قسمش دادم :«تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم!»
یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید :«کجا میخواید برید؟» شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید :«من کی از رفتن حرف زدم؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد @asganshadt