گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
🍃🌺🍃
✍ به روایتی از #خواهر زاده شهید ؛
☘ اوایل توی خونه خیلی #شوخی می کرد و بگو بخند داشت
سر به سر همه میذاشت و اون هارو می خندوند😁✋
🍀 خواهرش می گفت : #برای اینکه ما بخندیم همه کار می کرد 👌
#بعضی وقت ها پیراهن و شلوار مادرم رو می پوشید و شروع می کرد به #مسخره بازی.☺️نمی دونید از شوخی های کاظم چقدر می خندیدیم 😅
☘ می گفتیم : این چه #کاریه! نکن زشته☺️
اما کاظم ادا و اطوارش رو #ادامه می داد و می گفت : نه بابا بذار بخندیم ... 😅👌
🍀 بچه هارو خیلی #دوست داشت گاهی هندوانه می گرفت ... روش عکس بچه می کشید و بغل می کرد می داد دست ما و می گفت : اینم بچه! ما هم #میخندیدیم 😂
☘ یعنی اوایل خیلی #شوخی می کرد و بگو بخندش به راه بود ...
اهل عکس گرفتن📸 و #خوش بودن و این طور چیزها بود.
🍀 ولی یکهو حالش کلا از این رو به آن رو شد ...‼️
روحیه اش بنا به #دلایلی عوض شد.
من این رو می فهمیدم.👌
#اما دلیل تغییرات دایی رو نمی فهمیدم
☘ تا اینکه بعد ها #فهمیدم در همون حالت های خاص و خلسه، بهش گفته اند کمتر شوخی کن
این 🎧فایل صوتی نوار الان هم #هست.توی نوار #تکرار می کنه و می گه : گفته اند شوخی ات را کم کن✋
🍀 ظاهرا این #توصیه ائمه سلام الله علیه به او بود.بخاطرهمین دیگه مثل قبل #نبود.
به مرور #ارتباط ما کم تر شد و کم تر با کسی جوش می خورد.نه اینکه بداخلاقی کنه نه !!
بیشتر توی حال #خودش بود ... |😌✋|
#شهید_کاظم_عاملو
@asganshadt
💠دهان کثیف
#مادر_شهید
🔹دوران کودکی اگر از جایی حرف زشت🚫 یاد میگرفت و در خانه #تکرار می کرد به او می گفتم: دهانت #کثیف شده برو آن را #بشورچون بچه بود باور می کرد و دهانش را می شست 😅
🔸یک بار حرف زشتی را #دوبارتکرار کرد. سری اول شست و برگشت سری دوم آن فحش را مجدد گفت🙊 تشر زدم که دهانش را خوب نشسته است. این بار رفت و با #مایع و صابون دهانش را کف آلود کرد و شست و پیش من آمد و گفت که حالا #دهانم_تمیز_شده.
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
◈ اینجا صحبت #عشق در میان است
❤️اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800