از #خطر نمی ترسید، وقتی که همه روی زمین خوابیده بودند او #تیراندازی میکرد.
یک نفر به او گفته بود: قناصه میزنند سرت را خم کن؛ مرتضی به او گفته بود: اگر من سرم را خم کنم همه نیروهایم #سینه_خیز میشوند.
آن شخص گفته بود: قناص دارد سر ما را میزند.
مرتضی جواب داد: اگر قرار باشد #تیری به من بخورد اسم من روی آن نوشته شده است.
#مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
🍃🌹🍃🌹
@asganshadt
از #خطر نمی ترسید، وقتی که همه روی زمین خوابیده بودند او #تیراندازی میکرد.
یک نفر به او گفته بود: قناصه میزنند سرت را خم کن؛ مرتضی به او گفته بود:
" اگر من سرم را خم کنم همه نیروهایم #سینه_خیز میشوند. "
آن شخص گفته بود: قناص دارد سر ما را میزند.
مرتضی جواب داد:
" اگر قرار باشد #تیری به من بخورد اسم من روی آن نوشته شده است."
#مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_حسین_پور
➕ @asganshadt
🔰تهران که بود، با ماشین🚗 خیلی این طرف و آن طرف میرفت؛ بقول #همسر معززش، بیشتر عمرش توی ماشینش گذشته بود! گاهی که با هم👥 بودیم نگرانش میشدم؛ دیده بودم که پشت فرمان، گوشیش چقدر زنگ میخورد📳 همهاش هم تماسهای #کاری.
🔰چند باری خیلی جدی به او گفتم #پشت_فرمان اینقدر با تلفن صحبت نکن؛ خطرناک است⚠️ ولی بخاطر ضرورتهای کاری انگار نمیشد؛ گاهی هم خیلی خسته و #بیخواب بود اما ساعتهای زیادی پشت فرمان مینشست؛ با این همه، دقت رانندگیش خیلی خوب بود👌 خیلی.
🔰من هیچوقت توی ماشینش احساس #خطر نکردم❌ همیشه کمربندش بسته بود و با سرعت معقول میراند؛ لااقل دفعاتی را که با هم بودیم اینطور بود☺️ یکی از همرزمانش میگوید: «من بستن کمربند را از #محمودرضا یاد گرفتم؛ توی #سوریه هم که رانندگی میکرد، تا مینشست کمربند را میبست؛ یکبار در سوریه به من گفت: محسن! میدانی چقدر مواظب بودهام که با #تصادف نمیرم⁉️»
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_مدافع_حرم
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🌹