#سیره_شهید
💐 شهید والا مقام سید رفیع رفیعی
- هیچ نماز شبی از این سید والامقام قضا نشد
میفرمود برای پرواز، پر لازم است و #نمازشب پرِ پرواز است
میفرمود اگر انسان جایگاه و عظمت نماز شب را درک کند و بفهمد چه معجون انسان سازی است چهار دست و پا به دنبال آن ميرود
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇
@asganshadt
#سیره_شهید
از آیه قران مثال می زد و می گفت: خدا در قران گفته اگر بعد از من سجده بر کسی واجب باشد آن هم پدر و مادر است، خیلی تأکید به احترام پدر و مادر داشت، از عشق زیادی که به او داشتم راضی شدم برود سوریه چون نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم. خیلی خیلی به رضا وابسته بودم.
🌷شهید رضا حاجی زاده🌷
راوی: مادر شهید
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt
#سیره_شهید:
وقتی در راه ِ شهید و برای رسیدن به شخصیت شهید تلاش میکرد؛گاهی به مشکلاتی برمیخورد
یا
یه سری افراد اذیتش میکردن
یا
طعنه میزدن، تیکه مینداختن، مسخره میکردن
یا
کلی فحش بهش میدادن
اما
هیچ وقت از تلاشی که میکرد پشیمون نمیشد!
چون برای شهید تلاش میکرد. برای #شناختشهید
برای #تقرببهشهید و #شبیهشدنبهشهید
بهش میگفتم محمدرضا! آخه چرا ادامه میدی؟!
انقدر خودتو کوچیک نکن
به اندازه کافی شهید رو شناختی!
به چه قیمت آخه؟! انقدر مسخرت میکنن!
لبخند میزد میگفت: "بابا چیزی نشده. چیز خاصی نیست
برای شهیده...😊️"
لبخند میزد و
خیلی راحت میگذشت...
پ.ن:
بعد شهادتش حرفشو درک کردم...
هرکاری کرد
برای شهید بود
در پایان
شهادت روزیش شد...
#یادشهداباصلوات🌺
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🌹🍃
#سیره_شهید
💢شاگردانش می گفتند: استاد بهمون می گفت: کتاب و دفترها📚 روجمع کنید و این چند #توصیه رو گوش کنید:👌
⇜1/ #نمازاول وقت
⇜2/ احترام به والدین👌
⇜3/ گریه برای اهل بیت💔 مخصوصا #امام_حسین علیه السلام
⇜4/ پهلوان باشیم💪
💢و استاد خودش مرام #پهلوانی را با پیکر سوخته اش🔥 در این راه به اثبات رسوند😔👌
#شهید_مهدی_طهماسبی
#شهید_مدافع_حرم
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@Asganshadt 🌹🍃
🕊
#سیره_شهید
جلیل هر زمان از اداره به خانه می آمد تمام خستگی هایش را پشت در می گذاشت و با لبخند وارد خانه می شد. با شور و نشاط خاصی که داشت با صدای بلند سلام می کرد. در این 18 سال روزی نشد که با بی حوصلگی آشپزی کنم همیشه با عشق به همسر و فرزندانم و با تمام وجود آشپزی می کردم. ✅
روزهای جمعه نیز در خدمت خانه بود. نمی گذاشت به چیزی دست بزنم. تمام کارهای خانه را انجام می داد . از ظرف شستن تا جارو کردن خانه . گاهی دلم برایش می سوخت و به او کمک می کردم . سریع کارها را تمام می کرد غذا را می پخت تا به خطبه های نماز جمعه برسد. اکثرا با دخترم به نماز جمعه می رفت . و در راه بر گشت برای مریم تنقلات می خرید و باهم می خوردند و قتی نزدیک خانه می شد دست و صورتش را می شست که من متوجه نشم..😁
وقتی هم برمی گشتند سفره را پهن می کردم و همه دور هم جمع می شدیم من و محمد با اشتها غذا میخوردیم ولی آنها نه .... بعدها متوجه شدم که پدر و دختر یواشکی تنقلات می خوردند و سیر بودند که غذا نمیخوردند....😊😊
✍به روایت همسربزرگوارشهید
در
#شهید_جلیل_خادمی🌷
#سالروز_ولادت
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
ولادت : ۱۳۵۶/۴/۱۵ فسا ، شیراز
شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲۴ سامرا ، عراق
@asganshadt