eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
627 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
#نائب_الزیاره #اربعین #سفر_عشق #شهید_مهدی_باکری @asganshadt
#رفیق امروزبا من بیا تا #گمنامی را مشق ڪنیم #گمنام ڪه باشی ذڪروخیر #مردانگےات نقل دهان #آسمانیان میشود #شهید_مهدی_باکری❤️ @asganshadt
خاطرات_شهدا 🌷 🔰 خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم را هم فراموش نکن❌, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... 🔰 به اردبیل بازگشت، ⚡️اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران رفته بود، دل‌گرفته💔 و غم‌زده نبود🚫؛ از خوشحالی در پوست نمی‌گنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می کشید, شهید بالازاده با نشان دادن ، وارد شد. 🔰کمتر از سه روز بعد، فرمانده اردبیل، شهید بالازاده را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد, می‌توانست باز هم را سر بدواند ولی مطمئن بود که می‌رود و این بار از خود امام خمینی (ره)حکم می‌آورد📃, گفت اسمش را نوشتند 📝و مرحمت بالا‌زاده رفت درلیست لشکر 31 عاشورا. 🔰یک بچه روستایی که فارسی هم درست نمی‌توانست صحبت کند، دستش به کجا می‌رسید⁉️ مجبور بود بی‌خیال شود اما فقط بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشته و با این مجوز وارد تیپ عاشورا شد و در عملیات های بسیار کرد. 🔰شهید بالازاده حدود در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل با دشمن جنگید💥 و خیلی کم به خانه🏡 و نزد خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در و منابر و مجالس، روز و شب به تبلیغ و داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. 🔰وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه و آثار زخم های دشمن بر بدن نحیف و ظریفش شوند شبها🌙 در کنار پدر و مادر با می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند⭕️. 🔰شجاعت 💪و درایت را با هم داشت و همه در که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های تیپ عاشورا چهره و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار شهید «مهدی باکری🌷» دیده می شد. 🔰سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در ، با فاصله بسیار کمی از شهادت🌷 مرادش یعنی ، بال در بال ملائک گشود🕊 و میهمان سفره (ع) شد. @asganshadt
🌷 🔰 خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم را هم فراموش نکن❌, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... 🔰 به اردبیل بازگشت، ⚡️اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران رفته بود، دل‌گرفته💔 و غم‌زده نبود🚫؛ از خوشحالی در پوست نمی‌گنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می کشید, شهید بالازاده با نشان دادن ، وارد شد. 🔰کمتر از سه روز بعد، فرمانده اردبیل، شهید بالازاده را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد, می‌توانست باز هم را سر بدواند ولی مطمئن بود که می‌رود و این بار از خود امام خمینی (ره)حکم می‌آورد📃, گفت اسمش را نوشتند 📝و مرحمت بالا‌زاده رفت درلیست لشکر 31 عاشورا. 🔰یک بچه روستایی که فارسی هم درست نمی‌توانست صحبت کند، دستش به کجا می‌رسید⁉️ مجبور بود بی‌خیال شود اما فقط بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشته و با این مجوز وارد تیپ عاشورا شد و در عملیات های بسیار کرد. 🔰شهید بالازاده حدود در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل با دشمن جنگید💥 و خیلی کم به خانه🏡 و نزد خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در و منابر و مجالس، روز و شب به تبلیغ و داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. 🔰وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه و آثار زخم های دشمن بر بدن نحیف و ظریفش شوند شبها🌙 در کنار پدر و مادر با می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند⭕️. 🔰شجاعت 💪و درایت را با هم داشت و همه در که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های تیپ عاشورا چهره و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار شهید «مهدی باکری🌷» دیده می شد. 🔰سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در ، با فاصله بسیار کمی از شهادت🌷 مرادش یعنی ، بال در بال ملائک گشود🕊 و میهمان سفره (ع) شد. @asganshadt
#سلام_برشهدا شهردار که بود، به کارگزینی گفته بود از حقوقش بگذارند روی پول کارگر های دفتر. بی سر و صدا، طوری که خودشان هم نفهمند. #شهید_مهدی_باکری 💯 @asganshadt
🌼🌺🌼🌺🌼🌺 ♦️بیت-المال بهش گفتم: «توی راه که بر میگردی،یه خورده کاهو و سبزی بخر.» گفت: «من سرم خیلی شلوغه،می ترسم یادم بره.روی یه تیکه کاغذ هر چی می خواهی بنویس بهم بده.»؛ همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد. یک دفترچه یادداشت ویک #خودکار در آورد گذاشت زمین؛ #برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم،برایش #بنویسم،یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!» جاخوردم،نگاهش که کردم،به نظرم #عصبانی شده بود! گفتم: «مگه چی شده؟!» گفت: «اون #خودکاری که دستته،مال بیت الماله.» گفتم: «من که نمی خواهم کتاب باهاش بنویسم! #دو-سه تا #کلمه که بیش تر نیست.» گفت: « #نه!!. » #شهید_مهدی_باکری🌷 @asganshadt
#به_همین_سادگی هردوتایمان اهل #سادگی بوده و از تجملات بیزار بودیم. اول زندگی‌مان بود و این خصلت، خوش می‌درخشید. دو تا #اتاق از خانه پدریش مانده بود که فرش کردیم. #جهیزیه‌ام را هم با مهدی بردیم و چیدیم. آنقدر کم بود که پشت یک #پیکان استیشن جا می‌شد. فقط وسایل #ضروری زندگی را داشتیم و به همین سادگی زندگی‌مان شروع شد...! #شهید_مهدی_باکری 🌷 📙 نیمه پنهان ماه 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
از همه زودتر میومد جلسه. تا بقیه برسند دو رکعت #نماز میخوند. یکبار بعد از جلسه کشیدمش کنار و پرسیدم، نماز قضا میخونی؟ گفت: نه، نماز میخونم که جلسه به جایی برسه. همینطور حرف روی حرف #تلنبار نشه. #شهید_مهدی_باکری🌷 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
🌾سرجلسه، وقت #نماز که می شد، #تعطیل می کرد تا بعد نماز . 🌾داشتیم می رفتیم اهواز، #اذان می گفتند، گفت: نماز اول #وقت رو بخونیم . 🌾 کنار #جاده را آب گرفته بود، رفتیم جلوتر، آب بود . 🌾 آنقدر رفتیم، تا #موقع نماز اول وقت گذشت. 🌾خندید و گفت: اومدیم ادای #مؤمنها رو در بیاریم نشد. #شهید_مهدی_باکری🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
زن رفتگر محله مریض شده بود بهش مرخصی نمی دادند میگفتند اگر شما بری نفر جایگزین نداریم رفته بود پیش شهردار شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش... ✨💛 #قهرمانان ✨ #شهید_مهدی_باکری ✨ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
داشتیم می‌رفتیم سمت هلی‌کوپترها. توی مسیر آقا یک تسبیح گفت. می‌گفت آقای مشکینی فرمودند: ثواب مرگ بر آمریکا کمتر از صلوات نیست... اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 الّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج 🇮🇷 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📜 ✍خداوند از مــومن، ادای تڪلیف را می خواهد، نه نوع ڪــار و بزرگی و ڪوچـڪی آن را. فقط اخــلاص، و با دیــد تڪــلیفی به وظـیفه تـوجــه ڪــردن. شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @aaganshadt 🌹🍃
🔹طرح نائب الزیاره شهید مهدی باکری برای ⬅️ برای دیگران هم ارسال کنید اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt 🌷
🌾ازدواج مهدی باکری مصادف با تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت😟 او بود. دو روز بعد از عقد💍 به رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد. 🌾مهدی در مدت مسئولیتش به عنوان عملیات سپاه ارومیه تلاش‌های گسترده‌ای را در برقراری امنیت✊ و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگاه و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت‌های در مسئولیت‌های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی💥تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی👹 و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی شد. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
💠چند روز؛ هیچ چیز 🔰چند روز مانده بود تا عملیات بدر. از همه جلوتر بودیم. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها. توی سنگرکمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم. 🔰دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد، زدم زیر گریه. از قایق که پیاده شد، دیدم هیچ چیزی همراهش نیست؛ نه اسلحه ای، نه غذایی، نه قمقمه ای، فقط یک دوربین داشت و یک خودکار. 🔰از شناسایی می آمد. پرسیدم: «چند روز جلو بودی؟» گفت: «گمونم چهار - پنج روز» 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم» انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود پـــرسیدم: «واسه چی؟» گــفت:چــرا مــواظب نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! همه‌ش امانته! گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟ دستش را باز کرد چهار تا حبّه قند خاکی تـوی دستش بود دم در چادر تدارڪات پیدا ڪرده بود! @asganshadt
🌼می‌کشد خمیازهٔ انتظار آفتاب☀️ در خمار آباد مخموران قدح‌ پیما  بیش از این نتوان💔 حریف "دا‌غ حرمان" زیستن یا مرا با خود آنجا که هستی یا بیا😔 🌺 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🍃🍃 @asganshadt
🌸بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت🌹 @asganshadt
❣این ٺڪرار و از گفٺن 🍃ویادآورے خاطرها ٺڪرار نفس ڪشیدڹ اسٺ ❣ٺڪرار سٺ ⭐️🕊💥⭐️🕊💥⭐️🕊💥⭐️ ❣و مرور مے ڪنم شب 🍃خاطره ها را و ٺکرار ❣خوش نفس ڪشیدڹ ها را 🌷 🌙 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt
••🍂•• ️⁩دوستان و همسنگرانش نقل می‌کنند: 🌸به همان میزان که به انجام فرایض دینی مقید بود نسبت به هم تقید داشت. نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شد 🌸 با خدای خود خلوت می کرد و را با سوز و گداز و گریه می‌خواند. از کارهای واجب روزمره‌اش بود و دیگران را نیز به این کار سفارش می‌نمود.... ⁦❤️ .شـــرمـــنــده.ایــــم😔 @asganshadt
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم» انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود پـــرسیدم: «واسه چی؟» گــفت:چــرا مــواظب نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! همه‌ش امانته! گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟ دستش را باز کرد تا حبّه قند خاکی تـوی دستش بود دم در چادر تدارڪات پیدا ڪرده بود! 🌷 ⁦🥀 @asganshadt