eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
598 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
💥اطلاعیه قابل توجه اعضای_محترم_کانال_عاشقان_شهادت مجموعه ما با شهید حججی مصاحبه خواهد کرد . اگر سوالی از خانواده محترم شهید دارید به آی دی @Iraniamm ارسال فرمائید @asganshadt
🍃 🔹من را کشیدند کنار که:حاضری بری لاذقیه آموزش تی۹۰ببینی؟ از خدا خواسته پذیرفتم.دوباره تاکید کردند:قصه جدیه از الان باید کرنومتر رو صفر کنی☝️.فکر کن امروز تازه رسیدی منطقه و شصت روز دیگه می مونی! اگر هستی بسم الله. خاطر جمعشان کردم که شانه خالی نمیکنم. همین را با در میان گذاشته بودند.او هم محکم پای قولش ایستاد👌.باهم راهی لاذقیه شدیم.به دلیل سابقه بیشترم من را گذاشتند فرمانده و هم توپچی.💣 🔸لاذقیه به بی حجابی و فساد شهره است😓.صبح ها که از استراحتگاه راه می افتادیم سمت محل آموزش سریع روی صندلی های انتهایی هایس جاگیر می شد پرده ها را می کشید و شروع می کرد به خواندن آیه الکرسی🍃؛ آن هم با صدای بلند که بقیه همخوانی کنند.☺️ چشمش را درویش می کرد که نگاهش به زن های بی حجاب گوشه ی خیابان نیفتد👌.یکی از بچه ها به شوخی سرش داد زد که حیف این نعمت الهی نیست که استفاده نمی کنی؟!😁😐 بعد دوید سر را گرفت و چرخاند سمت پنجره.👀 از رو نرفت و زود چشمش را بست. 🌸🕊 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇 @asganshadt
گوشی که زنگ می خورد، با دیدن شماره حرم خوشحال میشد😍 اکثر تلاوتهاش هدیه به امام هشتم علیه السلام بود تلاوت و اذان صبحهای چهارشنبه حرم مال محسن بود☺️ خودش این روز و ساعت را انتخاب کرده بود و به خودش می بالید که روز زیارتی امام، خادم حضرت شده....🍃 سه شنبه شب ها ساعت یک می رسید خونه آن روزها سربازیش، دانشگاهش، تلاوت ها و تدریس هایش حسابی رمق محسن رو می گرفت😞 سه شنبه شب ها اما نشاط و نیروی دیگری می گرفت مامان تا اون وقت شب بیدار می موند تا محسن رو نمی دید چشمش روی هم نمی رفت همان طور که بساط شام رو پهن می کرد بهش می گفت: از ساعت شش صبح می دوی تا ساعت یک نصفه شب ساعت دو و نیم هم که می ری حرم آخه تو خواب و استراحت لازم نداری⁉️ اقلا تلاوت صبح چهارشنبه رو بعد از ظهر چهارشنبه می انداختی... محسن با خنده می گفت: نمی دونید مامان یه روز بلند شین سحر با من بیاین حرم تا بدونید یه لذتی داره سحر از خیابون طوسی بندازی بری حرم🕊🍃 چهارشنبه روز آقاست من این توفیق رو با هیچی عوض نمی کنم... محسن حاجی حسنی کارگر🌺 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇 @asganshadt
⁉️ 💠دراز کشیده بودیم. با کلی ذوق و شوق بهش گفتم: اوج آرزوم اینه که پولدار بشیم، یه خونه🏘 تو بهترین نقطه ، سفر های خارج، گشت و گذار و... 💠ازش پرسیدم خب تو آرزوت چیه؟! نه گذاشت نه برداشت گفت: 🕊🌷 دومین سالگرد شهادت قهرمان سربلند اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @Asganshadt 🌹🍃
💢عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانه‌مان. گوشه اتاق پذیرایی گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️ بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد. اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."😉✌🏻 گفتم:" مثلاً چی؟" گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. " با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود. 🍀 نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگار که شهید لحظه به لحظه داره می‌بیند مون."😌😇 حال و حوصله این تریپ حرف ها را نداشتم.😩 خواستم یک جوری او را از سر خودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدا این را نداریم." گفت: "خودم برات میارم. "😉✌🏻 👈نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.😬 الان که نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلی. محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار کردن واقعا سخت است😢😔👌🏻 ❣ @asganshadt
🔹شهید محسن حججی: آقا علاقه زیادی به کار داشت و انجام میداد... ما که دم از رفاقت با میزنیم چقدر این کارو انجام میدهیم؟؟؟ 🔻برای شادی روح شهدا 🔻