2⃣3⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠انگشتر و پلاک
🔰قبل ازعملیات باهم قرار گذاشته بودیم که اگر #شهید یامجروح شدیم وسائل مهم مثل بی سیم 📞جی پی اس همدیگروبرداریم،همینطور ساعت ها⌚️ وانگشترامون ازهمه مهمتر انگشترها💍بود
🔰وقتی بانگ توپ بیست و سه بلندشد و #مسعود وهمرزم هاش روی زمین افتادن،رسیدم بالاسرش بی سیم📞 و جی پی اسش رو برداشتم مسعود رو کشیدم عقب و سوار بر ماشین🚙 به سمت #درمانگاه،تو درمانگاه صحرایی اشک تو چشمام جمع شد😭 و یادحرفمون افتادم.
🔰خواستم انگشترو💍 دربیارم. انگشت روکمی حرکت دادم اما دلم نیومد💔،انگشت ها دستان و بدن مسعود #پرازترکش بود دلم نیومد انگشتر رو از روی زخم ها به زور دربیارم،دوباره سواربرماشین بعدی به سمت عقبه و قسمت #شهدا برگشتیم
🔰خیلی پیگیر #انگشترمسعود بودم بادعوا وارد قسمت شهدا🌷 شدم و ازمسئولش پرسیدم گفت نگران نباش میرسه دست صاحبش👌 وقتی به ایران🇮🇷 امدیم و انگشتر رو دست #مادرشون دیدم دلم اروم گرفت.
#راوی:همرزم شهید مسعود عسگری
#شهید_مسعود_عسگری🌷
🔰دوری از گناه از کلام شهید
🔹یه روز با #مسعود در مورد گناه کردن🔞 افراد و مکروه بودن یا یه سری کارا که وجهه اونا تو جامعه خوب #نیست صحبت میکردیم.
🔸مسعود می گفت: ما نباید به گناه نزدیک بشیم🚷 و باید برای خودمون #ترمز بذاریم. اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولی #حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم❌
🔹پس باید برای خودمون چند تا ترمز⛔️ و عقب گرد موقع نزدیک شدن به #گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم.....
راوی: دوست شهید
#شهید_مسعود_عسگری ❤️
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@asganshadt 🏴