ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#پندیات
#آفتاب_پرست
#شاعر_فریدون_مشیری
در خانۀ خــود نشسته ام نـاگاه
مرگ آید و گویدم: «ز جا برخیز
این جامۀ عاریــت به دور افکـن
وین بادۀ جانگزا به کامت ریـز!»
خواهم که مگر ز مــرگ بگریـزم
می خندد و می کشد در آغوشم،
پیمــانه ز دسـتِ مـرگ می گیرم
می لــرزم و با هراس می نوشم!
آن دور،در آن دیــارِ هول انگیز
بی روح، فسرده،خفته در گورم
لـب بــر لب من نهــاده کژدمهــا
بــازیــچۀ مــار و طعمــۀ مـورم
در ظلمتِ نیمه شب،که تنها مرگ
بنشسـته به رویِ دخمه ها بیدار،
وامانــدۀ مـار و مــور و کژدم را
می کاود و زوزه می کشد کفتار...!
روزی دو به روی لاشه غوغایی ست
آنگاه، سکـــوت می کند غوغا
روید ز نسیمِ مرگ خاری چند
پوشد رخ آن مغاکِ وحشت زا
سالی نگذشته استخـــوانِ من
در دامنِ گور، خاک خواهد شد
وز خاطـــرِ روزگـارِ بی انجـام
این قصّۀ دردنــاک خواهد شد.
ای رهگــذرانِ وادیِ هـستـی!
از وحشتِ مرگ می زنم فریاد
بر سینۀ سردِ گــور.باید خفت
هرلحظه به مار بوسه باید داد!
ای وای چه سرنوشتِ جانسوزی
این است حدیثِ تلخِ ما،این است
ده روزۀ عـــمر با همـــه تلـخی
انصاف اگر دهیم شیرین است.
از گـور چگـــونه رو نگردانــم؟
من عـاشــقِ آفتـــابِ تـــابانم
من روزی اگر به مرگ رو کردم
«از کردۀ خویـشتن پشیمانم.»
من تشنۀ این هوایِ جان بخشم
دیــوانۀ ایـــن بــهار و پـایــیزم
تا مـــرگ نیامــده ست برخیزم
در دامـــنِ زنـــدگی بیـــاویزم!
🔻به مناسبت سوم آبان ماه، سالروز درگذشت فریدون مشیری
http://eitaa.com/ashaar_khatm
مجموعه اشعار ختم و ترحیم خوانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ