#زمزمه #شهید #شهید_گمنام شعر: #عبدالله_باقری رفیق سلام ، جوون رعنا سلام زائرِ امام عاشورا سلام خوش اومدی ، تو که گمنام اومدی از بهشت سری به این دنیا زدی تعریفی نیست ، به خدا دنیای ما تو از اون طرف بگو برای ما تو رو خدا ، از اهل جنون بگو از رفیقای شهیدمون بگو سلامم و ، به رفیقام برسون دل ما گرفته قدر آسمون پیام ببر ، بگو با معرفتا ! به ما هم نگا کنید آی شهدا! ببین گناه ، نفس ما رو گرفت زندگیمون بوی دنیا رو گرفت دعایی کن ، از تو منّت می کِشم از خدا بخواه منم شهید بشم خدا بخواد ، دست خالیم پُر میشه این گنهْ کارم یه روزه حرّ میشه ببین که این ، نوکر بی سر و پا خیلی وقته که نرفته کربلا تو لااقل ، روضه خونی کن یه کم زائرِ شبای جمعه ی حرم! کدوم حرم؟ ، حرم آل عبا اون حرم که سوخت میون شعله ها یه خواهری ، توو آتیش پا میذاره یه مریض میون شعله ها داره اشکاش میگه ، میون آتیش و دود یاد هیزم و یه در افتاده بود «لگد زدن ، مادرم رو بد زدن به جای هر کسی که نزد زدن بابام با اشک ، داره فریاد میزنه اون زنی که میزنید زن منه» * * شاعر دیگری این بخش را سرودند. http://eitaa.com/ashaar_khatm ●●●●●●●●●●