eitaa logo
«ࢪه توشه مجالس ختم و تࢪحیم خوانی »
1هزار دنبال‌کننده
211 عکس
85 ویدیو
9 فایل
بسمه تعالی #ره_توشه_مجالس_ختم انتشار اشعار بروز ختم خوانی با بهره گیری از آیات، روایات، اشعار، روضه، ختم و ترحیم خوانی #مدیریت_ڪانال:خادمة الزهرا (س)_علیزاده @maddah_1367 ۰۹۰۲۰۷۱۲۲۱۶ eitaa.com/ashaar_khatm ─┅┅═❧❧❧═┅┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا 《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س)》 ✅ابن فتال نیشابوری نقل می کند که؛ هنگامی که حضرت فاطمه(س) در بستر بیماری افتاد، روز به روز حال ایشان رو به وخامت بود. در طی این روزها، وقتی حضرت(س) روزی احساس کرد که زمان مرگ خویش فرا رسیده است، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را احضار فرمود و کسى را به دنبال امام على(ع) فرستاد و وقتی امام على(ع) آمد، به ایشان فرمود : 📋《یَا ابْنَ عَمِّ! إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنَّنِی لَأَرَى مَا بِی لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِی لَاحِقَهٌ بِأَبِی سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی》 اى پسر عمو! احساس مى کنم که مرگ من فرا رسیده است و آن چنان هستم که تردید ندارم به اینکه هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر مى شوم و اکنون به چیزهایى که در دل دارم تو را وصیت مى کنم. در این هنگام؛ امام علی(ع) فرمود : 📋《أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص)!》 اى دختر رسول خدا(ص)! به آنچه مى خواهى وصیت کن! 📋《فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ : یَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی!》 سپس کنار بالین او نشست و هر که را در خانه بود، از خانه بیرون کرد. فاطمه(س) سپس فرمود : اى پسر عمو! مى دانى که هرگز به تو دروغ نگفته ام و از هنگامى که با یکدیگر زندگى مشترک داریم با تو مخالفتى نکرده ام. امام علی(ع) فرمود : 📋《مَعَاذَ اللَّهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِی فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَهٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّهٌ لَا خَلَفَ لَهَا》 پناه بر خدا! که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزکارتر و بهتر از آنى و بیشتر از آن از خدا مى ترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشته اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من، سخت گران است، ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست. و به خدا سوگند! با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر (ص) بر من تازه مى شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است، ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز گردنده ایم و این مصیبت چه سخت و درد انگیز و دشوار و اندوه افزاست و این اندوهى است که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچ چیز آن را جبران نمى کند. و سپس هر دو برای مدتی گریستند. 📋《ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلِیٌّ رَأْسَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ لَهَا : أَوْصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِی وَفِیّاً أُمْضِی کُلَّ مَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی!》 سپس امام على(ع) سر فاطمه زهرا(س) را بر سینه نهاد و فرمود : به آنچه مى خواهى وصیت کن که به هر چه وصیت کنى عمل خواهم کرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجیح مى دهم. سپس حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود : 📋《جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّی خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ! أُوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ! أَنْ تَتَّخِذَ لِی نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ》 وصیت مى کنم براى حمل جسد من تابوتى بسازى که تصویر آن را دیدم و فرشتگان نشانم دادند. امام(ع) فرمود : 📋《صِفِیهِ إِلَیَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِی وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ》 چگونگى آن را توصیف کن، و فاطمه(س) براى او توصیف کرد و على(ع) نیز آن چنان تابوت و سریرى را فراهم کرد. و این نخستین تابوتى بود که ساخته شد و پیش از آن کسى چنان فراهم نساخته بود. سپس فاطمه زهرا(س) این چنین وصیت نمود : 📋《أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِی وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ!》 به تو وصیت مى کنم که هیچ یک از این کسانی که بر من ستم روا داشتند و حق مرا گرفتند، در تشییع جنازه ام حاضر نشوند که آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا(ع) هستند.
و اجازه مده که هیچ یک از پیروان ایشان هم شرکت کنند و وقتی چشمهاى مردم به خواب رفت و آرام گرفت، مرا در نیمه ی شب به خاک بسپار! و در این هنگام، حضرت فاطمه(س) رحلت کرد. 📋《فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ فِی دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ الْمَدِینَهُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ : یَا سَیِّدَتَاهْ! یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه(س) جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیک بود مدینه به لرزه درآید، و مى گفتند : اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا(ص)! 📋《وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ(ع) وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا》 و مردان هم به حضور على(ع) رسیدند که نشسته بود و حسن(ع) و حسین(ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى گریستند و مردم از گریه آن دو مى گریستند. 📋《وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ : انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِی هَذِهِ الْعَشِیَّهِ! فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا》 مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت : بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا(ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند. 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا》 وقتی شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، امام على(ع) به همراه حسن(ع) و حسین(ع) و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابو ذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على(ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاک سپردند و امام على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه(س) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود.(۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چون دعا گویم که برخیزد ز بستر یار من کانتظار مرگ دارد، بانوی بیمار من؟ دست بیمارم دگر بالا نمی آید ز ضعف تا بگیرد اشک غم از دیده ی خونبار من جان من همراه جانانم رسول الله رفت دل هم آهنگ سفر دارد پی دلدار من شرح مظلومی من شد نقش بر رخسار او قصه ی غم های او بنوشته بر دیوار من 🖊 📚 : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ http://eitaa.com/ashaar_khatm •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• ‌ ‌ 📌«نشــــر همراه لینـــک کانـــال» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسمه تعالی کانال مجموعه اشعار ختم و ترحیم خوانی هدف از ایجاد این کانال، ارائه متن اشعار ختم و ترحیم خوانی، جهت دسترسی هرچه آسان تر برای شما ذاکرین ومداحان بزرگوار می باشد . با نشر لینک از کانال حمایت کنید. http://eitaa.com/ashaar_khatm •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• مجموعه اشعار ختم و ترحیم خوانی ‌ ‌ ‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Voice 001.m4a
1.23M
«از ذاکرین گرامی کانال» چهــل روزه ندیدمــت خیلی دلـم تنگــه بــرات پاشو ببین که بچه هات بهونـــه میگیــــرن برات  چهل روزه که خـونمون چه سوت و کورو سرده همــش میگــــم دروغــه همســـرم بـر میگــــــرده  چــهل روزه که خاک غم دارم به ســــر میریــــزم با رفتـــــنت عــزیــــزم اشک از غمــــت میریزم چهل روزه با بچــه هام میـــــام ســــر مـــزارت کاش بشـه یکبــار دیگه مــا بشینـــیم کـــــنارت 🖊شاعر:کربلایی مهدی رحمانی http://eitaa.com/ashaar_khatm •┈┈••✾•✿•✾••┈┈• 📌مجموعه اشعار ختم و ترحیم خوانی ‌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۳۷.mp3
12.57M
۳۷ ⚜ انسان کمالگرا است و به همین دلیل هیچ محدودیتی در روی زمین روح بزرگ او را اغنا نمی‌کند. 💥منظور از این جمله چیست؟ 💥 چرا در تمام طول تاریخ انسان‌ها هیچگاه نه دست از ثروت‌اندوزی برداشته‌اند، نه از آموختن علم و کشف حقایق و ناشناخته ها نه از عشق ورزیدن و عاشق شدن؟ 🎤 @ashaar_khatm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۳۸.mp3
9.59M
۳۸ 🌱 هدف از عشق؛ به عنوان مایه‌ی حیات دل انسان، رسیدن به خداوند است. و این امر، چیزی فراتر از حدَّ تصور نیست! زیرا؛ 💢 مردمی به این عشق دست پیدا کرده اند که خداوند صدها سال قبل، در قرآن کریم از آن‌ها به عنوان " محبوبِ خود " نام برده است! ⚡️ چگونه می‌توان آنقدر محبوبِ خدا شد که خداوند، به عشق تو مباهات کند؟ 🎤 @ashaar_khatm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6012436211279334174.mp3
9.13M
۳۹ ❣می‌گویند: " عشق، رکن آسمانی خلقت و رازی پنهان شده در صفحە آفرینش است. " 💡عشق مابین چه کسانی؟ - اگر خداوند ادعای عشق دارد پس چرا آن‌را ابراز نکرده است؟ - اگر منظور عشق انسان به خداوند است، وقتی الگویی برای عشق ورزی معرفی نشده، چگونه باید عشق ورزیدن را یاد بگیرد؟ 🎤 @golvajhehaye_ahlbeyt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۴۰.mp3
13.47M
۴٠ 🏆. میدانی به وسعتِ هستی در پیش‌رو است و مسابقه‌ای به وسعت تاریخ! و کسی پیروز این میدان است که؛ ۱. حریفان خود در این میدان را بشناسد. ۲. از تمام حریفان پیشی بگیرد. کدام میدان... کدام مسابقه... و کدام حریفان...؟ 🎤 @ashaar_khatm ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Shab1Fatemieh2-1394+[04].mp3
7.22M
مادر ما را خودت ای خدا نگهدار سکوت خانه شکستن بغض همه به هر بهانه هق هق آهسته و اشک کودکانه سکوت خانه گریه و اصرار مادر ما را خودت ای خدا نگهدار خدا کند نگوید او خدانگهدار خدانگهدار ــــــــــــــــــــــ از فکر غم بی مادری تاب و تبی و شور و شری این شبها در جان بچه های زهراست دل کودکان گرم دعا بر لب همه حمد شفا عجِّل وفاتی ولی دعای زهراست (زهرا یا زهرا) ــــــــــــــــــــــــ چراغ خانه لبخند تو بهار ما به باغ خانه تب داری و آمده غم سراغ خانه سراغ خانه ـــــــــــــــــــــــــ مادر تب داره نگاه خیس بچه ها بر در و دیوار به روی شانه پدر غم شده آوار غم شده آوار ـــــــــــــــــــــــ در حسرت یک لبخند تو مانده دل چار فرزند تو میپرسند از هم: بهتر شد آیا مادر؟ گریه حسن، آه حسین نگاه پدر، به زینبین میپرسند از هم: بهتر شد آیا مادر؟ (زهرا یازهرا) ــــــــــــــــــــــــ همسفر من تو بی خبر بار سفر بستی چرا آه بی همسفر بار سفر بستی چرا آه همسفر من ـــــــــــــــــــــ طاقت ندارم از من چنین زهرای من هم رو بگیرد چیزی نگوید، دست بر پهلو بگیرد طاقت ندارم ـــــــــــــــــــــــ حرفی بزن ای همراه من حرفم را بخوان از آه من خاموشی ات زد آتش به جان حیدر گشته هلالی، ماه علی بر آسمان است، آه علی دیگر تمام است، تاب و توان حیدر (زهرا یا زهرا) شاعر:محمد مهدی سیار http://eitaa.com/ashaar_khatm مجموعه اشعـــار ختم و ترحیم خوانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۴۱.mp3
12.62M
۴۱ ❇️ عاشقی‌ها با آسمان، دو دسته‌اند؛ - دسته‌ی اول، انسان را در نزد خداوند محبوب ساخته و به مقام معصوم می‌رسانند. - و دسته‌دوم، تنها تا سقف دنیا و تعلقات آن انسان را بالا می‌برند. 🔅 وقت آن رسیده که فکر کنیم ما جزو کدام دسته ایم؟ و چه کنیم که رفاقت‌هایمان، از جنس دسته اول باشد؟ 🎤 @ashaar_khatm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا آه فرزنـــد مادری پیـــر و پریـشــان احــوال عمــر او بـود فـــزون از پنـجــاه زن بی شوهـر و از حـاصــل عمــر یک پسر داشت شرور و خود خواه روز و شب در پی اوباشی خویـش بـی خبــر از شــرف و عـزت و جاه دیـده بــود او ببـــر مــادر پیـر یـک گــره بستـه ی زر،گاه بـگاه شــبـی آمــد کـه ستـانـد آن زر بـکــند صــرف عمــل های تــبـاه مـــــــادر از دادن زر کــــرد ابـا گفـت: رو ،رو که گنـاهست ،گنـاه این ذخیره سـت مرا ای فـرزنـد بـهــــر دامــادی ات انـشــاء الله حمــله آورد پـســـر تــا گیـــرد آن گره بسـته ی زر خـواه مخواه مادر از جـور پسـر شیــون کرد بود از چاره چــو دستش کـوتاه پــسـر افشــرد گلــوی مــــادر سخت چندانکه رخش گشت سیاه نیــمه جــان پیکر مــادر بگــرفت بــر ســر دوش و بیــفتاد بـــراه بــرد در چــاه عمیـــقی افـکنــد کــز جنــایـت نشـــود کـس آگاه شـد سرازیــر پـس از واقـعـه او تــا کنــد در تــه آن چـــاه ، نـگاه از تـــه چـــاه ، بـگـوشـش آمــد نـــاله ی زار و حـــزینـی نـــاگاه آخرین گفـتـه ی مـادر ایـن بود آه ، فـــرزنــد ! نیــفـتی در چـــاه 🖊شـاعر: یحیی دولت آبادی ارزش خـــوانــدن دارد 😔👆 http://eitaa.com/ashaar_khatm مجمـوعه اشـــعار ختم و ترحیــم خوانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا 📚 👈 بالاتر از جهاد جوانی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی. جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. 📗 ، ج 2، ص 19 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى @ashaar_khatm ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا در خانۀ خــود نشسته ام نـاگاه مرگ آید و گویدم: «ز جا برخیز این جامۀ عاریــت به دور افکـن وین بادۀ جانگزا به کامت ریـز!» خواهم که مگر ز مــرگ بگریـزم می خندد و می کشد در آغوشم، پیمــانه ز دسـتِ مـرگ می گیرم می لــرزم و با هراس می نوشم! آن دور،در آن دیــارِ هول انگیز بی روح، فسرده،خفته در گورم لـب بــر لب من نهــاده کژدمهــا بــازیــچۀ مــار و طعمــۀ مـورم در ظلمتِ نیمه شب،که تنها مرگ بنشسـته به رویِ دخمه ها بیدار، وامانــدۀ مـار و مــور و کژدم را می کاود و زوزه می کشد کفتار...! روزی دو به روی لاشه غوغایی ست آنگاه، سکـــوت می کند غوغا روید ز نسیمِ مرگ خاری چند پوشد رخ آن مغاکِ وحشت زا سالی نگذشته استخـــوانِ من در دامنِ گور، خاک خواهد شد وز خاطـــرِ روزگـارِ بی انجـام این قصّۀ دردنــاک خواهد شد. ای رهگــذرانِ وادیِ هـستـی! از وحشتِ مرگ می زنم فریاد بر سینۀ سردِ گــور.باید خفت هرلحظه به مار بوسه باید داد! ای وای چه سرنوشتِ جانسوزی این است حدیثِ تلخِ ما،این است ده روزۀ عـــمر با همـــه تلـخی انصاف اگر دهیم شیرین است. از گـور چگـــونه رو نگردانــم؟ من عـاشــقِ آفتـــابِ تـــابانم من روزی اگر به مرگ رو کردم «از کردۀ خویـشتن پشیمانم.» من تشنۀ این هوایِ جان بخشم دیــوانۀ ایـــن بــهار و پـایــیزم تا مـــرگ نیامــده ست برخیزم در دامـــنِ زنـــدگی بیـــاویزم! 🔻به مناسبت سوم آبان ماه، سالروز درگذشت فریدون مشیری http://eitaa.com/ashaar_khatm مجموعه اشعار ختم و ترحیم خوانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا