eitaa logo
دانلود
وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان ‏یعنی منم که زنده‌ام از اشک‌هایتان ‏داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی ‏ایمان بیاورد به طنین صدایتان ‏از این همه سحر که گذشته است می‌شود ‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان ‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان ‏من‌ گریه‌ام به کشته کرببلایتان آقا اجازه می‌دهید هر وقت آمدید ‏نقاشی‌ام کنند مرا زیر پایتان؟ یک روز عاشقانه تو از راه می‌رسی ‏آن روز واجب است بمیرم برایتان 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
emam_zaman_52_1.mp3
زمان: حجم: 728.5K
شود ای مه که بتابی تو به کاشانه من تا که چون سینه سینا شود این خانه من غم هجرم بربود، عقل و مرا مجنون کرد رحم کن بهر خدا بر دل دیوانه ی من 🎙مرحوم "رضوان‌ الله علیه" اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
با توام ای دشت بی‌پایان سوار ما چه شد یکه‌تاز جاده‌های انتظار ما چه شد آشنای «لا فتی الا علی» اینجا کجاست؟ صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟ چارده قرن است، چل منزل عطش پیموده‌ایم التیام زخم‌های بی‌شمار ما چه شد؟ چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد روشنای دیدۀ امّیدوار ما چه شد؟ ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟ باز ای موعود! بی‌تو جمعه‌ای دیگر گذشت کُشت ما را بی‌قراری! پس قرار ما چه شد؟... 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش... سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش، میان طف، سپر نیزه و سنان می‌شد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده نالۀ فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش... 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
20.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای خدا روزهای دشواریست غم‌ گرفته تمام دنیا را ما به سویت پناه‌ آوردیم جان مهدی، نگاه کن ما را 🎙 اشعار مهدویت 👇 @ashaaremahdaviat
بازهم حرف فراق است، جدایی سخت است شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من آری آری که از این بند، رهایی سخت است من دو ماه است که سینه زده‌ام، در زده‌ام وای اگر در به روی من نگشایی سخت است پدر سینه زنان! بی تو یتیمیم همه اینکه باشی و ندانیم کجایی، سخت است به همین تاول جامانده ز مشایه قسم گر ز دست تو نگیریم دوایی، سخت است سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است تو بگو جان جوادش نظری اندازد هر کجا جز در این خانه گدایی، سخت است 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
مجال نُطق ندارد زبان تقریرم نیامده است قلم پای کارِ تحریرم صفر تمام شد و یارم از سفر نرسید... چِقَدر چشم بدوزم به قابِ تأخیرم اگرچه پای فراقت جوانی‌ام طی شد برای دیدن تو حس نمی‌کنم پیرم همیشه فاصله، اشک مرا در آورده همیشه از غم هجر تو، تحت تأثیرم! شکست آینه تا لمس کرد آهِ مرا به خُرده‌شیشه رسیده است رنجِ تکثیرم طنابِ نَفْس، مرا می‌کِشَد به هر طرفی به دستِ بد کسی افتاده است زنجیرم کشیده کار من از معصیت به رسوایی... میان مردم این شهر کرده تحقیرم چه غصه‌ها که نخوردی برای سرکشی‌ام چه دردها نکشیدی برای تغییرم اگرچه مایه‌ی ننگم...، به من محبت کن شبیه کودک آزرده سخت دلگیرم هزار مرتبه دیدم مرا بغل کردی... خوش است خواب و خیالم، خوش است تعبیرم دلیل زندگی‌ام! دوست دارمت وَالله مُسَلَّم است که بی عشق زود می‌میرم! زمان دفن بگو "یاعلی" دمِ گوشم بلند می‌شود از بین قبر تکبیرم بِشوی جسم مرا با غُبار صحن نجف همیشه خاک علی کرده است تطهیرم خدا کند که من امسال کربلا بروم زیارتی بگذارید بین تقدیرم تو را به روضه‌ی یَابنَ الشَبیب، زود بیا همان گریزِ عجیبی که کرده تسخیرم به گریه گفت: که آن شمر پست، یابن الشبیب! به روی سینه‌ی جدَّم نشست، یابن الشبیب! چه ‌بی‌ملاحظه خنجر کشید، یابن الشبیب! سرِ عزیز خدا را بُرید، یابن الشبیب! شده است قلب من از غم کباب، یابن الشبیب! طناب حرمله، دستِ رباب، یابن الشبیب! 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
گرفته است دلم مثل آسمان امشب دوباره حرف فراق است در میان امشب به پای ثانیه‌ها چنگ می‌زنم اما چرا نمی‌گذرد کندتر زمان امشب فدای سینه زن خسته‌ای که بعد دو ماه گرفته کنج حسینیه آشیان امشب یکی برای خود آرام روضه می‌خواند زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد کجاست صاحب عزا، صاحب الزمان امشب؟! بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه دمی کنار عزادارها بمان امشب نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم بیا به مجلس ما روضه‌ای بخوان امشب پس از دو ماه چه اجری‌ست بهتر از اینکه در آستان رضاییم میهمان امشب چه سفره‌ای شود آن سفره‌ای که جمع شود به دست بخشش آقای مهربان امشب 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
گرچه چشمان مرا اشک غمت پُر می‌کند تا قیامت بر غمت چشمم تفاخر می‌کند می‌رسد آن روز که نان شب هجر تو را رونق بازارت ای خورشید! آجر می‌کند درد هجران تو و داغ فراق این دو ماه قلبمان را بیشتر غرق تأثُر می‌کند چند روزی هست بی تابم چه چیزی بعد از این جای خالی دو ماهه روضه را پر می‌کند آنچه دردم را تسلا می‌دهد این است که مادرت از این عزاداران تشکر می‌کند باز آقای خراسان است که پایان ماه از عزاداران پذیرایی درخور می‌کند 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
با صولت حیدری تو را می‌خوانم با سیرت مادری تو را می‌خوانم ای نور تمام اهل‌بیت، ای مهدی با شوکت رهبری، تو را می‌خوانم سلطان ادب، عموی آب‌آور توست در حالت دلبری تو را می‌خوانم اشک تو شده خون بَصَر، یا مولا در حالت مضطری تو را می‌خوانم از خنجر و حنجر و لبان خونین با شیوه‌ی نوکری تو را می‌خوانم چون زینب دل‌شکسته در کوفه و شام با واژه‌ی بهتری تو را می‌خوانم عجل لولیک الفرج زمزمه‌ام سردار به لشکری تو را می‌خوانم فریاد اناالمهدی پیچیده به عرش بر مأذنه، منبری تو را می‌خوانم 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
شهیدی در میان کاروانت می‌شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می‌شوم یا نه؟ دلم سنگ است می‌دانم، دلم تنگ است می‌دانی نمی‌دانم که خاک آستانت می‌شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می‌شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می‌شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
گر قسمتم شود که تماشا کنم تو را ای نورِ دیده، جان و دل اهدا کنم تو را این دیده نیست لایقِ دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را تو در میان جمع و من در تفکرم کاندر کجا برآیم و پیدا کنم تو را هر صبح جمعه ندبه‌کنان در دعای صبح از کردگار خویش تمنا کنم تو را یابن الحسن اگر چه نهانی ز چشم من در عالم خیال هویدا کنم تو را گويند دشمنان كه تو بنموده‌اي ظهور زين افتراي محض، مُبرا كنم تو را هم‌چون مؤيدم به تكاپو، مگر دمي اي آفتاب گمشده پيدا كنم تو را 🖌 اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat