هدایت شده از صحیفه فاطمیّه سلام اللّه علیها
💠لیست مطالب کانال
#فضائل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#آیات_فاطمی
#حدیث_فاطمی
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/joinchat/2268332106C5fd4ea9b05
اشعار مهدویت
💠لیست مطالب کانال #فضائل_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها #آیات_
منبعی مفید برای استفاده از معارف فاطمیه "سلام الله علیها"
ما غافلیم از تو، گرفتار این و آن
الگو گرفتهایم زِ رفتار این و آن
تکلیفمان اطاعت ِاز سیرهٔ شماست
اما شدیم تابع ِکردار این و آن
دلتنگ دیدن تو نگشتیم ،درعوض
رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن
کاری که خواستی تو ،زمینش گذاشتیم
رفتیم با بهانه پی ِکار این و آن
ما جای دستگیری و واکردن گِره
تفریح مان شده فقط آزار این و آن
شرط قبول هر عمل اخلاص بود و ما
یک عده خَیِّریم در انظار این و آن
با معصیت ز چشم تو افتاده درعوض
قیمت گرفتهایم به بازار این و آن
قرآن میان خانه ما خاک میخورد
دل دادهایم بسکه به گفتار این و آن
با گردش نگاه تو هستی منظّم و
ما تکیه دادهایم به دیوار این و آن
انصار جای نصر امام زمانشان
گشتند سرسپرده و انصار این و آن
آقا خلاصه بندگی ما درست نیست
تعظیم کردهایم به دربار این و آن
اثبات کرده فاطمیه هر کسی نشد
یار امام خویش شود یار این و آن
یک عده جمع مصلحتاندیش با سکوت
هیزم کشیدهاند به انبار این و آن
باید شبیه مادرتان لحظه هجوم
سینه سپر کنیم به مسمار این وآن
#قاسم_نعمتی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده
ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده
چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید
ببخش توبه تکراری ام زیاد شده
بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم
به زحمت او بدهکاری ام زیاد شده
به چشم خلق گناه است گریه کردن ما
چه خوب شد که گنه کاری ام زیاد شده
ز درد روضه دگر شب نمی برد خوابم
شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده
صدای یا ابتایش به گوش می آید
دلم شکستنی است ، زاری ام زیاد شده
کسی که صاحب اشک است لشکر زهراست
به لطف فاطمه یاری ام زیاد شده
قسم به غیرت حیدر زدند زهرا را
به این دلیل عزاداری ام زیاد شده
به فضه گفت دعا کن دگر بمیرم من
که زحمت من و بیماری ام زیاد شده
به هیچ مرهمی این زخم هم نمی آید
هزینه های نگه داری ام زیاد شده
حلال کن چقدر خون پیرهن شستی
لباسهای پرستاری ام زیاد شده
#قاسم_نعمتی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
برات وصل امضاء میشد ای کاش
گره از کار دل وا میشد ای کاش
برای دیدنت ای حضرت اشک
دو چشمانم چو دریا میشد ای کاش
سحرگاهی به یمن مقدم تو
سرای ما مصفا میشد ای کاش
وجود زخمی و آلوده ی من
به پیش پای تو پا میشد ای کاش
دل غمدیده و پر درد ما هم
به دست تو مداوا میشد ای کاش
میان زمره ی چشم انتظاران
ز زحمت نام ما جا میشد ای کاش
دل آوارهام در زیر پایت
شبیه خاک صحرا میشد ای کاش
مسیر وصل ما هم چو شهیدان
به سوی آسمان ها میشد ای کاش
دم آخر تن صد پاره ی ما
غبار راه زهرا میشد ای کاش
دل نامحرم ما محرم آن
غریبیهای مولا میشد ای کاش
پس از چنیدن و چند صد سال گریه
دگر دستان او وا می شد ای کاش
به برق ذولفقاری خاک خورده
غرور شیعه معنا میشد ای کاش
مزار مخفی یاس مدینه
به دستان تو پیدا می شد ای کاش
غرور چادر خاکی کجایی
عزیز فاطمه پس کی میایی
#قاسم_نعمتی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
ما سائلیم و نوکریت آبروی ما
یا ایها العزیز نظر کن به سوی ما
تا کی برای نافله های سحر گهی
با خون دل شود دل شب ها وضوی ما
گر مانده ایم شکر خدا پای پرچمت
بر تار موی تو گرهی خورده موی ما
ساقی اشک! بر دل ما هم سری بزن
بوی میِ طهورِ تو دارد سبوی ما
هم چون نسیم در به درم می کنی چرا؟
پس کی رسد به خیمۀ تو جستجوی ما
آیا شود که نیمه شبی بهر درد دل
بد بگذرانی و شوی هم گفتگوی ما
ای شهریار عشق به نام مقدست
باشد وصال تو همۀ آرزوی ما
روضه گرفته ایم قدم رنجه ایی کنی
شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما
از لحظه ایی که حرمت مادر شکسته شد
بغضی نهفته مانده ز غم در گلوی ما
ای نازنین فاطمه برگرد از سفر
خیمه نشین فاطمه برگرد از سفر
#قاسم_نعمتی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
هدایت شده از رسانهمذهبےهنریصراطالمهدی
شعر مهدوی_جلسه دوم.pdf
377.9K
💠#آموزش_شعر_مهدوی | جلسه دوم
🔹️انتخاب وزن شعر
🖌خلاصه مطالب:
▪️وزن برای شعر جزء ارکان ضروری است
▪️برای قرائت شعر و برای سرودن شعر باید با وزن آشنا باشیم
▪️برای یادگیری بحث وزن شعر دو روش وجود دارد
▪️روش اول آشنایی با وزن شعر شناخت ارکان عروضی و هجا و... است که یادگیری این روش ضروری نیست
▪️روش دوم آشنایی با وزن شعر روش سماعی و تجربی است
📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
@serat_almahdi
به زیر بیرق دارالبکای مادرتان
عزا گرفتهام آقا برای مادرتان
نشستهام که بریزم شبیه قطرهی اشک
تمام هستی خود را به پای مادرتان
نوشتهاند برای همه دعا میکرد
نیازمند دعایم، دعای مادرتان
تمام عالم از این روضه رزق میگیرند
شدند عالم امکان گدای مادرتان
به زیر چادر زهراست آنچه که خیر است
و روضهاش شده دارالشفای مادرتان
به این امید که ام الحسن شفا گیرد
قنوت بستهام آقا برای مادرتان
شنیدهام که نمازش شده است بی جوهر
شنیدهام که گرفته صدای مادرتان
نبوده اجر رسالت، حکایت کوچه
نبوده صورت نیلی، سزای مادرتان
دوباره شد شب جمعه خدا کند برسم
به روضهخوانی کربُبلای مادرتان
دوباره میرسد از مضجع شریف حسین
صدای زمزمهی وای وای مادرتان
حسین در دل گودال؛ آمده زینب
و بوسه زد به گلویش، به جای مادرتان
#رضا_تاجیک
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
به خاک پای خودت التفات داری تو
مرا به حال خودم وا نمی گذاری تو
خودم به کار وصالم گره می اندازم
ولی به فکر گره وا شدن ز کاری تو
تمام ثروت سائل جز التماس که نیست
عطا کنی ، نکنی ، صاحب اختیاری تو
کویر خشکم و تو مهربان تر از باران
همیشه وقت سحر بر سرم بباری تو
نشسته برف زمستان ِ عمر بر مویم
دلم خوش است که می آیی و بهاری تو
هنوز دیده به راهت نشسته شاه نجف
شکوه ِ غیرتِ زخمیِ ذوالفقاری تو
هنوز مادرت از درد ناله دارد ،تا_
_برای زخم تنش مرهمی بیاری تو
بیاد سینهٔ مسمار خوردهٔ مادر
شبانه روز پریشان و بی قراری تو
زمان روضه گرفتن میانِ خیمه خویش
دو یادگار به دامان خود گذاری تو
لباس غارتی و خاکِ چادرِِخاکی
برای گریه بهانه زیاد داری تو
بیاد چادر پامال وپیکر عریان
بیاد چکمه و آن نعل ده سواری تو
زمان روضه همیشه حسین هارا تا
هزار و نهصد و پنجاه می شماری تو
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
به دست شمر همه موی او پریشان شد
#قاسم_نعمتی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
زیر هجوم درد شکستهست قامتم
تقدیر من غم است، چه تلخ است قسمتم
کاری نمیکنم به تو نزدیکتر شوم
انگار من بدون حضور تو راحتم
طیّ طریق من به نیازم رسیدن است
تو گریه میکنی به من و من به حاجتم
ای غایب از نظر! تو حضورت همیشگیست
بیچاره من.. منی که گرفتار غیبتم
چشمم به التماس دعای بقیه بود
نعمت تو هستی و پی کفران نعمتم
این آبروی عاریهای ماندگار نیست
با سیلیِ گناه شده سرخ، صورتم
دست مرا بگیر و دخیل حسین کن
من بی حسین گم شدهام، آخر خطم
این روزها که شال عزا بستهای به دوش
رخصت اگر دهید شریک مصیبتم
این بوی دود از طرف خانه علیست!
آقا نمیکنید به اینروضه دعوتم؟
این روزها که شاه نجف گریه میکند
لبریز یاعلی شده ساعت به ساعتم
#سید_پوریا_هاشمی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری
تو از تنهایی اولاد پیغمبر خبر داری
تو همچون نور در صُلب حسین ابن علی بودی
تو از سوزِ دل صدیقهی اطهـر خبر داری
عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما
تو خود از آنچه پیش آمد به پشت در، خبر داری
تو میدانی علی با چاه کوفه شب چهها میگفت
تو از ناگفتهغمهای دلِ حيدر خبر داری
تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی
تو از آن کشتهی بی چشم و دست و سر، خبر داری
تو با جد غریبِ خود به دشت کربلا بودی
تو از قلب وی و داغ علیاکبر خبر داری
تو روی شانهی خورشید دیدی ماه کوچک را
تو از پیکان و ذبحِ حنجر اصغر خبر داری
تو دیدی عمهات زینب کنـار قتلگاه آمد
تو از بوسیدن آن نازنینحنجر خبر داری
تو میدانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد
تو از این بندهی بی دست و پا، بهتر خبر داری
#غلامرضا_سازگار
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat
رسد ز نم نم باران صدای آمدنت
به اشک دیده بخوانم دعای آمدنت
سحر میان قنوتم به گریه می گویم
چه کار کرده دل من برای آمدنت
چه دیده ها که به راهت سپید شد
چه گریه دار شده ماجرای آمدنت
تو خواستی که بیایی سری به ما بزنی
ولی نبود مهیا فضای آمدنت
در آن دیار که بوی گناه می آید
نباشد ای پسر نور جای آمدنت
اگر کهه شیعه کند پیشه راه تقوی را
دعا و گریه شود ره گشای آمدنت
سلام ما به شهیدان که با تن بی سر
چه عاشقانه نشستند پای آمدنت
تقاص سیلی ناحق کوچه می گیری
در ابتدای ظهور، ابتدای آمدنت
چه می شود که بگیریم سر به روی دست
شویم همسفر کربلای آمدنت
#قاسم_نعمتی
اشعار مهدویت👇
@ashaaremahdaviat