eitaa logo
دانلود
هدایت شده از مبلغین مهدویت
صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنا و ارشدنا و لا تهلکنا 🔻از قدیم الایام یکی از راه های تبلیغ برای حضرات معصومین "صلوات الله علیهم اجمعین" استفاده از هنر شعر بوده و در حال حاضر هم می توان از این هنر برای ترویج نام مبارک امام زمان سلام الله علیه و معارف مهدویت بهره زیادی برد. ان شاءالله بعد از اتمام ماه صفر در خدمت شاعر و خادم اهل بیت، برادر بزرگوار کربلایی قاسم نعمتی خواهیم بود و جلسات آموزشی اشعار مهدویت را آغاز خواهیم کرد. جهت ثبت نام برای به آی دی زیر مراجعه بفرمایید👇 @Alfath14 مبلغین مهدویت👇 @moballeghinemahdaviat
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا همدمی خار کجا سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا منّتی بود نهادی که خریدی ما را رو سیه برده کجا میل خریدار کجا هر کسی را که پسندی بشود خادم تو خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا به خدا چون دل زهرا نگران است دلم یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد دست عباس کجا پنجۀ اغیار کجا اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
اي زنده دلان ظهور نزديك است هنگام ظهور نور نزديك است آن ماه به چاه رفته باز آيد قائم به اقامه نماز آيد او كيست همان كه عدل ميزان است کوبنده كل دين ستيزان است او كيست همانكه سخت مي تازد تا كفر نفاق را براندازد اي امت سر فراز مرگ آگاه خون خواه حسين ميرسد از راه مهدي نظري به ما عنايت كن ما را به صراط خود هدايت كن ای مرهم زخم بال جانبازان در هم شکننده زبان بازان از ذکر لب تو کام می گیرم با یاد تو التیام می گیرم مهدی اگر از منتظرانت بودیم چون دیده نرگس نگرانت بودیم با این همه رو سیاهی و سنگ دلی ای کاش که از همسفرانت بودیم اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن قرن ها چشم تو گریان است بر جدّت حسین لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان ای زده هجر تو بر دل ها شرر یابن الحسن روز«میثم» تیره تر می باشد از شام فراق تا شود خورشید رویت جلوه گر یابن الحسن اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
با همه‌ی لحن خوش‌آوائیم در به‌در کوچه‌ی تنهایی‌ام ای دو سه تا کوچه زما دورتر نغمه‌ی تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی مایه‌ی آسایه‌ی ما می‌شدی هر که به دیدار تو نائل شود یک‌شبه حلّال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه‌ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم، لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه‌ی جان من است نامه‌ی تو خطّ امان من است ای نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده‌ی دیدار ما    اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه‌ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه‌ی مشعر، کدام کنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم روا مباد که بر بنده‌ات نظر نکنی روا مباد که ارباب جز تو بگزینم چو رو کنی به رهت، درد و رنج نشناسیم ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم    اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
می برم نام تو را تا ببری نام مرا پر کن از جام لب خویش همه جام مرا خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا خاطرم نیست چه شد بر تو گرفتار شدم پهن کردی سر گیسوی خودت دام مرا هر نفس بی تو شده مردن تدریجی من رنگ و بویی بده این گردش ایام مرا اگر این سر به سر راه تو افتد زیباست به شهادت بنما ختم سرانجام مرا نذر کردم که دگر سمت گناهی نروم شرطش این است حمایت کنی اقدام مرا دل من ظرف بلوری ست پر از خون جگر کنج میخانه مبین گریۀ آرام مرا به خدا کرببلایی شدنم دست شماست جان عباس فراموش مکن نام مرا به پریشانی گیسوی سر ام بنین دیگر امضا بنما برگۀ اعزام مرا روضه خوان گفت حسین بوی حرم شد احساس وعدۀ ما سحری پای ضریح عباس اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
این هفته هم گذشت تو اما نیامدی خورشید خانواده زهرا نیامدی از جاده همیشه چشم انتظارها ‏ای آخرین مسافر دنیا نیامدی صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم ‏اما غروب آمد و آقا نیامدی از ناز چشم‌های تو اصلا بعید نیست ‏شاید که آمدی گذر ما نیامدی امروزمان که رفت چه خاکی به سرکنیم ‏آقای من اگر زد و فردا نیامدی فرصت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم تا روبرویمان نشدی تا نیامدی یابن الحسن بیای قنوتم وظیفه است دیگر به ما چه آمده ای یا نیامدی اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینه هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند   کی یار سفر کرده ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبله ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده...   تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسله زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن   ای گمشده مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخساره خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...   بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی   عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم   هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
به چشم روشنی شام تار منتظرم به صبح -آن قسم آشکار- منتظرم بیا که عید بیاید به خانه ی دل ما حضور سبز تو را ای بهار منتظرم اگرچه دیر شده با گذشت این همه سال به حکم مطلق پروردگار منتظرم تورا نخواستم آنگونه ای که باید خواست شبیه مردم اهل شعار منتظرم زمانه می گذرد نا امید؛ اما من به رغم خستگی روزگار، منتظرم هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست به دیرپایی این انتظار منتظرم تو را ندارم و از هرکسی ندارترم کجاست آن کرم بی شمار؟ منتظرم میان روضه هوای مدینه پیچیده به خاک چادر آن بی مزار منتظرم   اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
دلگیرم از زمانه بیا مهربان من بر لب رسیده از غم ایّام جان من دنیا مرا به بند اسارت کشیده است رنگ قفس شده همه ی آسمان من عمرم به سر شد و نشدم آنچه خواستی باران شرم می چکد از دیدگان من عشّاق را به رنج و بلا آزموده اند ای وای اگر «فراق» بود امتحان من دستی بگیر تا نرود نوکری ز دست هجران تو ببین که بریده امان من در عالم خیال شدم با تو همسفر تعبیر شد اگر سحری، داستان من ... شبگرد فاطمه، شب جمعه برای تو شب های چارشنبه ی هفته از آن من «یک شب به خاطر سفر کربلای تو یک شب به خاطر سفر جمکران من» با خود ببر مرا سحر جمعه کربلا تا تلّ زینبیه شوی روضه خوان من با یک نگه برای دلم فتح باب کن گردم فدائی تو، امام زمان من اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
اشک است همدم دلِ هجران کشیده­ ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده­ ها روزی اشک ما همه در چشم­های توست ای ناله ­دارِ تنگِ غروب و سپیده­ ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می­کشند گریبان دریده ­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ­ها آقا قسم به موی پریشان عمّه ات نامت صدا زدند تمامِ شهیده ­ها ای کاش امشبی که رَوی سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده­ ها تا می­شویم لحظه­ ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده­ ها اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنا و ارشدنا و لا تهلکنا 🔴بحمدالله با عنایات وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه و عجل الله فرجه الشریف، جهت استفاده همه محبان امام زمان از کتب مهدویت به مجموعه مهدویت فسطاط المهدی اضافه گردید. کتابخانه "مهدویت"👇 @ketabkhaneh_mahdaviat
تا به کی آقای ما تنهاست یا زهرا مدد تا به کی آواره در صحراست یا زهرامدد تا به کی خیمه نشین آستان غیبت است شیعه را این غصه غم افزاست یا زهرا مدد ماجرای غیبت از مولای ما آغاز شد این همان غمهای عاشوراست یا زهرا مدد قصه ی سرداب هم از بیت الاحزان شد شروع جای این ویرانه در دلهاست یا زهرا مدد قصه ی غصب فدک پایان یک سیلی نبود آری این ارثیه ی طاهاست یا زهرا مدد دردها تبعیدها زنجیرها آزارها تا هنوز این ماجرا بر جاست یا زهرا مدد فاطمی گشتن بنای کربلایی بودن است چون حسینی بودن از اینجاست یا زهرا مدد آن مسلمانی که بی مهر تو دارد ادعا حکم او والله بی امضاست یا زهرا مدد آخر ای منصور از منصور امت دست گیر نام تو انسیه ی حوراست یا زهرا مدد گر بیاید انتقامت را بگیرد مهدی ات بر لبش این زمزمه زیباست یا زهرا مدد اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
هدایت شده از مبلغین مهدویت
جلسه دوم،استفاده ازوقایع اخیر،قافیه مضمون می سازد.m4a
9.85M
🔴جلسات آموزش 🔻کربلایی /۱۶ مهر ۱۴۰۳ 🔻خلاصه مباحث مطروحه: ۱. قافیه مضمون ساز است ۲. مشق شعر ۳. تطبیق مسایل روز با تاریخ ۴. مضمون یابی مبلغین مهدویت @moballeghinemahdaviat
ای فاطمه را شمیم! کی می آیی؟ جان بخش تر از نسیم! کی می آیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی می تابی؟ «یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی می آیی؟ یزدان، که تو را ولایت مطلق داد بازار محبّت تو را رونق داد نور تو نوید «زَهَقَ الباطل» بود مِهر تو به دل مژده «جاءَ الحَق» داد ای ناله به جایی نرسیدن تا کی؟ وز باغ حضور، گل نچیدن تا کی؟ آه ای گل سرخِ مانده در خیمه سبز دیدن همه را، تو را ندیدن تا کی؟ یک عدّه تو را، کمال مطلق خواندند یک قوم تو را قول موثّق خواندند آنان که به عدل عشق می ورزیدند «اللّهمَّ اَقِم بِهِ الحَق» خواندند ای «صُبحِ اِذا تَنَفَّس»، ای یار، بیا ای نور، تو پایانِ شب تار، بیا از خیمه سبز خویش، با پرچم سرخ در هیئت آخرین علمدار، بیا شوق تو به باغ لاله، جان خواهد داد عطرِ تو به گل ها، هَیَجان خواهد داد فردا که در آفاق بپیچد نورت تکبیر تو، کعبه را، تکان خواهد داد اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
مسیر باغ دل من، پُر از هوای تو نیست میان خانهء قلبم، برو بیای تو نیست چقدر منتظرم ماندی و صدات نکردم بمان دوباره بپای کسی که پای تو نیست بگو چکار کنم تا که خون دل نخوری؟ کنار کوچه خیابان نیا که جای تو نیست کسی به خاطر تو گریه اش نمی گیرد به رغم اینهمه غم، ناله ای برای تو نیست فدای سفرهء آنکه غذای شبهه نخورد همان فقیر؛ که دخلش بجز عبای تو نیست حساب کن چقدر میکند ضرر آنکس که در معامله فکر تو و رضای تو نیست مرا مریض خودت کن شفا نمیخواهم در این زمانه دوا بهتر از دوای تو نیست اگرچه غرق گناهم مرا رها نکنی مگر که نوکریم از سر دعای تو نیست مُحبّتی که چشاندی به من کسی نچشاند منم که مست شرابی بجز ولای تو نیست دو دست خالی من را بده به دست علی مگر برات نجف بین دست های تو نیست نبند کولهء رِزقُ الورای من را چون در آن زیارت سرداب سامرای تو نیست اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
دیشب نشستم اشک را تقطیر کردم این دیده ی آلوده را ‌تطهیر کردم ویران ویرانم، خراباتی مکانم آباد آبادم نما؛ تغییر کردم بس قصه از تو‌ گفته ام که مهربانی صد آیه در شأن شما تفسیر کردم گفتم عزیزی و شریفی و کریمی از تو‌ به آقای جهان تعبیر کردم خوش خط نوشتم نامتان هر جا که رفتم وآن خط زیبا را بسی تکثیر کردم آه ای امام من، دلم پر گشته از غم دیر آمدی و من خودم را پیر کردم در حق تو حقا مقصر بوده ام لیک از من گذشتی هر زمان تقصیر کردم از بس بزرگی و‌ بلندی در نگاهم هر کوه و سروی دیده ام تحقیر کردم من غیر تو پشت و‌ پناهی می نخواهم یارم تو بودی هر کجا که گیر کردم نعم الامیر من تویی یا صاحب الامر بئس العبید تو‌ منم، تنظیر کردم رویت ندیدم لیک با کلک خیالم در دل رخ ماه تو‌ را تصویر کردم گویا مقدر نیست هنگام تو باشم با تو‌ گله از حکمت تقدیر کردم من سینه چاک داغ زهرا بودم و‌بس تنها شما را مدح یا توقیر کردم از لطف تو بود آنچه میگفتم به مردم گر اندکی در قلبها تأثیر کردم باری بیا و‌ امشب از حامدرضا باش تا صبح فردا بلکه من تغییر کردم اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید یقین اینگونه بهتر می کنی حس انتظارش را فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح اگر می گفت مرحوم محدث انتظارش را نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند نوشته در امین الله و وارث انتظارش را شده کرب و بلا آیینه ای از مُنتظرها پس کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را منم من روضه ی عباس تا اینکه بیاید او کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
فضیلت اهل قم.mp3
1.32M
فضیلت اهل قم 🔻استاد شیخ عبدالحسین بندانی نیشابوری اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
کرامت پیشه‌ای بی مِثل و بی مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند می‌آید همه تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی و هجری نمی‌داند کسی او چندِ چندِ چند می‌آید جهان می‌ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می‌ایستد، بوی خوش اسفند می‌آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی‌تابند، می‌آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب‌ها برای بیعت با او نمی‌آیند، می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عمری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می‌آید به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می‌آید اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
هدایت شده از مبلغین مهدویت
جلسه اول شعر مهدوی.m4a
11.39M
🔴 انتخاب قالب شعر ▪️عدم التزام به همه قواعد ادبی ▪️ملاک اشعار اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین و شعرای مورد تایید ایشان است ▪️در شعر مهدوی به ظاهر و قواعد ادبی و باطن و محتوای مهدوی نیاز داریم ▪️شعر مهدوی یعنی همه معارف و مسائل وادی مهدویت را در قالب شعر قرار دهیم ▪️تمایز شعر مهدوی از سایر اشعار در این است که این اشعار منسوب به امام زمان است ▪️مهدوی یعنی منسوب به حضرت مهدی سلام الله علیه ▪️در بحث ظاهر و قواعد ادبی سه چیز ضرورت دارد: قالب، وزن و قافیه ▪️دو قالب اصلی: غزل، مثنوی ▪️در ابتدا از دو بیتی یا تک بیت شروع می کنیم مبلغین مهدویت @moballeghinemahdaviat
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
ای شده محوِ روی تو، شمس جدا، قمر جدا روی کند به سوی تو، ملک جدا، بشر جدا آدم و نوح هر یکی، دست زده به دامنت منتظر ظهور تو، پدر جدا، پسر جدا ای تو گلِ بهار ما، بیا به لاله‌زار ما تا که نهیم بر رهت، دیده جدا و سر جدا با نمکین بیان خود، از شکرین دهان خود بریز در وجود ما، نمک جدا، شکر جدا بیا که از اشارتت، شود فزوده خلق را عشق جدا، خرد جدا، ادب جدا، هنر جدا در انتظارِ مقدمت، به اشتیاق دیدنت گریه کنند عاشقان، شام جدا، سحر جدا مهدی منتظَر تویی، امام منتقِم تویی که خیزد از قیام تو، عدل جدا، ظفر جدا عنایتی که شام غم، سر آید و سحر شود ای که رَوَد به حکم تو، قضا جدا، قَدَر جدا ز فتنه‌ی ستمگران، ز کینه‌ی مخالفان رسد به جان دوستان، بلا جدا، خطر جدا بسته "موید" آرزو، بر علی و حسین او تا که شوند، شافعش، پسر جدا، پدر جدا اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
با ظهورت مهدیا قلب جهانی شاد کن شیعیان منتظر از رنج و غم آزاد کن تا به کی در پرده غیبت بمانی روز و شب پرده را بردارو خلق بینوا دلشاد کن این جهان بی روی تو یک شوره‌زار ی بیش نیست ای گل نرگس بیا و شوره زار آباد کن کربلایی یا مدینه مکه ای یا سامره هر کجا هستی زما بیچارگان هم یاد کن جملگی زندانی لهو و گناه و ظلمتیم منجی کل جهان ما را زبند آزاد کن دردمند و مستمند و عاجز و بیچاره ایم ملجأ مستضعفان دلهای،ما را شاد کن پیر گشتیم و ندیدیم روی زیبای تورا ما که میمیریم بیا نسل جوان ارشاد کن اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
دست ببر بر آسمان، تا مگر از دعای تو یا نگرم به ماه رخ، یا شنوم صدای تو روی به هر طرف کنی، نور دو دیده‌ی منی پای به هر کجا نهی، قلب من است جای تو من که رُخَت ندیده‌ام، دل رَوَد از دو دیده‌ام وای بر آنکه بنگرد بر رخ دلربای تو یا به دو دیده‌ام بنه پای ز لطف و مرحمت یا بگذار لحظه‌ای دیده نَهَم به پای تو سلسه‌ی فراق را باز نمی‌کند کسی از دل زار من مگر دست گره‌گشای تو ناز غم تو می‌کشم، هر چه کنی بدان خوشم صاحب من توییّ و من خلق شدم برای تو اشک به دیده کو به کو، بلکه شوند روبرو گریه‌ی های‌های من، خنده‌ی بی‌ریای تو گردن من به بند تو، تا چه بُوَد پسند تو خرّمم از ولای تو، سرخوشم از بلای تو زخم بزن که مرحمت، کار مسیح می‌کند درد بده که گشته‌ام شیفته‌ی دوای تو أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيا؟! یوسف فاطمه بیا! تا ببرد دل از همه، روی خدانمای تو ای به وجود قائمه، چشم و چراغ فاطمه بیا که سایه افکند بر سر ما لوای تو «میثم» کوی تو منم که پیشتر ز بودنم تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
علت مقام جناب سلمان.mp3
1.22M
علت مقام جناب سلمان 🔻استاد شیخ عبدالحسین بندانی نیشابوری اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است، بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور که صبر، میوۀ شیرین‌تر از ظفر دارد در آستان ولا، جای ناامیدی نیست بهشتِ پاک اجابت هزار در دارد دلِ شکسته بیاور، که با شکسته‌دلان نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد بخوان دعای فرج را که صبح، نزدیک است که شام خسته‌دلان مژدۀ سحر دارد صفا بده دل و جان را به شوقِ روزِ وصال مسافر دل ما، نیّت سفر دارد زمین چو پُر شود از عدل، آسمان‌ها را_ شمیم غنچۀ نرگس، ز جای بردارد بخوان دعای فرج را، زِ پشت پردۀ اشک که یار، چشم عنایت به چشمِ تَر دارد دهند مژده به ما از کنار خیمۀ سبز که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد مراقبت بکن از دل، که یوسف زهرا زِ پشت پردۀ غیبت به ما نظر دارد برآر دست دعایی، که دست مهر خدا حجاب غیبت از آن ماه‌روی بردارد غروب و دامنۀ نور آفتاب و «شفق» بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد اشعار مهدویت👇 @ashaaremahdaviat
هدایت شده از مبلغین مهدویت
جلسه دوم شعر مهدوی.m4a
11.18M
🔴 انتخاب وزن شعر ▪️وزن برای شعر جزء ارکان ضروری است ▪️برای قرائت شعر و برای سرودن شعر باید با وزن آشنا باشیم ▪️برای یادگیری بحث وزن شعر دو روش وجود دارد ▪️روش اول آشنایی با وزن شعر شناخت ارکان عروضی و هجا و... است که یادگیری این روش ضروری نیست ▪️روش دوم آشنایی با وزن شعر روش سماعی و تجربی است مبلغین مهدویت @moballeghinemahdaviat