باید این دیوانگی یک بار دیگر جان بگیرد
آنقدر در کوچه میمانم، هوا باران بگیرد
نی به غیر از اشک چیزی در بساطش نیست وقتی
دختر زیبای خان را چشم یک چوپان بگیرد
مثل من هرگز کسی در بند بازویت نبوده
که سُراغ از دستهای سرد زندانبان بگیرد
لااقل نگذار وقت رفتنت از خاطراتم
غیر دستانم کسی روی سرت قرآن بگیرد
امتحان زندگی هی سخت تر شد، شاید امشب
امتحان مرگ را پیک اَجل آسان بگیرد
#ابراهیم_جویباری
کس ندانست که چون زخم جگرسوز نهانی
سوختم سوختم از حسرت و لب باز نکردم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کورهراه زندگانی را
#شهريار
خواب در چشم و نفس بر دِل محزون بار است
از که دورَم که بهخود ساختنم دُشوار است
#بیدل_دهلوی
یاد باد آنکه سرِ کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود؟...
#حافظ
ای آفـتاب فـاطـمه، در شهـر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم
عـبد عـظـیـم خـالـق بـخـشـنـدۀ عـظـیم
صَـلّ عَـلی جـَلالِـکَ یا سـَـیّدُ الـکـریم
#غلامرضا_سازگار