کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کورهراه زندگانی را
#شهريار
خواب در چشم و نفس بر دِل محزون بار است
از که دورَم که بهخود ساختنم دُشوار است
#بیدل_دهلوی
یاد باد آنکه سرِ کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود؟...
#حافظ
ای آفـتاب فـاطـمه، در شهـر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم
عـبد عـظـیـم خـالـق بـخـشـنـدۀ عـظـیم
صَـلّ عَـلی جـَلالِـکَ یا سـَـیّدُ الـکـریم
#غلامرضا_سازگار
ماه حُسنِ حَسنی، مجلس ما را آراست
دل، ادب کرد به پیش قدم او برخاست
حَسنی مسلکُ و عباس مرامی آمد
که ارادت به علی، از وجناتش پیداست
بوی یاس است که پرکرده فضا را اکنون؟
مرضی حضرت زهر است که اینگونه هواست
عشق ارباب که با شیرهی جانش آمیخت
کربلای دگری از دل ایران برخاست
تا که بخشندهای از اهل کرامت آمد
به طمع حاجتِ ما، چارهی خود از او خواست
گره وا کرد به دستان پر از معجزه اش
راستی واژهی احسان و کرم چند هجاست؟
#مهتاب_بهشتی
آرامشت مرهم برای اضطراب است
آغوش تو مملو از بوی گلاب است
تهران به تو می بالد و ری با تو خرّم
عبدالعظیمی گنبد تو آفتاب است
هر کس دخیلت می شود دارد نصیبی
زائر به لطف تو دعایش مستجاب است
هر زائری دلبسته ی گلدسته ی توست
با هر اذان روح شیاطین در عذاب است
بوسه ربودن از حریم کبریایت
در مذهب و آیین من عین ثواب است
اینجا که بوی کربلا دارد حریمش
اینجا مزار نور چشم بوتراب است
#معصومه_توکلی