eitaa logo
به وقت شاعری
386 دنبال‌کننده
374 عکس
376 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
‏چون پرسم از پناهی، پشتی و تکیه‌گاهی؟ ‏آغوش مهربانت، از هر جواب خوش‌تر.. :)
هزار درد مرا عاشقانه درمان باش هزار راه مرا ای یگانه پایان باش دوباره سبز کن این شاخه‌ی خزان‌زده را دوباره در تن من ، روح نوبهاران باش
بعد از تو کوچه بی‌تپش و سوت و کور ماند سوگت به چشم پنجره‌ها خاک غم فشاند
گزیدم از میان مرگ‌ها اینگونه مردن را تو را چون جان فشردن دربر، آنگه جان سپردن را
با که خواهی باز کرد این در که بر من بسته‌ای؟ بر که خواهی بست دل را چون زِ من برداشتی؟
شب است و در شب من خوش نشینی ات زیباست...
"هراس از باد هجرانی نداری؟ " وصل می‌پرسد و از عاشق، جوابِ "هرچه باداباد" می‌آید...!
دور از نوازش های دست مهربانت دستان ِ من در انزوای خویش تنهاست ... بگذار دستت راز دستم را بداند بی هیچ پروایی که دست ِعشق با ماست ..!
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم...
دردا که هدر دادیم ، آن ذات ِ گرامی را تیغیم و نمی بّریم ، ابریم و نمی باریم
آغوش تو آرام کند موج دلم را دریای درونم طلبش لمس تن توست...
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت
من زین عزا چگونه نگریم که در غمت برخاست ناله از جگر سنگ‌ها، حسین!
ای تکنواز نابغه نینوا، حسین وی تکسوار واقعه کربلا، حسین ای از ازل نوشت سواد سرشت خویش با سرنوشت غربت خود آشنا، حسین هم جان فدای راه وفا کرده، هم جهان، هم جان و هم جهان به وفایت فدا، حسین از امن و عافیت؛ به رضایت جدا شدی چون گشتی از مدینه جدت، جدا حسین یک کاروان ذبیح، به همراه داشتی از فطرت خجسته شیر خدا، حسین یک کاروان اسیر به همراه داشتی از عترت شکسته دل مصطفا، حسین جانبازی ات به منزل آخر رسیده بود در کربلا که خیمه زدی و سرا، حسین وز آستین لعنت ابلیس رسته بود دستی که رگ گسیخت ز خون خدا، حسین شسته است خون پاک تو، چرک جهان همه تا خود جهان چگونه دهد، خونبها، حسین در پیش روی سب و ستم، خیزران چه کرد با آن سر بریده به جور از قفا، حسین کامروز هم تلاوت قرآن رسد به گوش زان سر که رست چون گل خون بر جدا، حسین چاک افق رسید به دامان آسمان وقتی فلک گرفت به سوگت عزا، حسین حتا کویر تف زده را ، اشک شسته بود وقتی جهان گریست، عزای تو را، حسین سوگ تو کرد زلزله، چندان که خواهرت زینب فکند ولوله از «وا اخا» حسین من زین عزا چگونه نگریم که در غمت برخاست ناله از جگر سنگ ها، حسین «آزاده باش باری اگر دین نداشتی» زیباترین سفارش مولای ما، حسین از بعد قرن های فراوان هنوز هم ما راست رهشناس ترین رهنما، حسین  تو کشتی نجات و چراغ هدایتی دریاب مان در این شب تاریک، یا حسین
عجب چه می‌کنی از عشق دوست در دل من که گاه ناب‌ترین باده، در شکستهْ سبوست
در جنگِ سرنوشت، دمی صحبتِ تو را از چنگِ روزگار، غنیمت گرفته‌ام
کجاست بارشی از ابرِ مهربانِ صدایت؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت
شاعر! تو را زین خیلِ بی‌دردان، کسی نشناخت تو مُشکِلی و هرگزت آسان، کسی نشناخت...
تا تو برگردی و از نو غزلی بنویسم می‌گذارم که قلم پر شود از شیدایی
بیا آبی بزن بر آتش تُند تَنش‌هایم که دل در بی‌قراری‌هاش، آرام از تو می‌گیرد
 تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم  آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم    با آسمان مفاخره كردیم تا سحر  او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم...
به فراقم از تو زخم است و به وصلم از تو مرهم...
ما دل سپرده ایم به گریه برای هم باران به جای من، من و باران به جای هم ابری گریست در من و در وی گریستم تا دم زنیم، دم زدنی در هوای هم
شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست می گرید پُر از حرفم، کسی امّا... زبانم را نمی فهمد!
زیباتر ازنگاهت نتوان سرود شعری...