از چشم تو هر که می پرستی آموخت
ملک دو جهان بجرعه ئی می بفروخت
چون آتش عشق در دل تنگ افتاد
هر چیز که بود در میان جمله بسوخت
#خواجوی_کرمانی
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
#خواجوی_کرمانی
ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن
کز غم چنان شوی که نبینی به خواب خواب
#خواجوی_کرمانی
https://eitaa.com/joinchat/2791440763C26820b7e23
دَردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست
دارو فروشِ خَسته دلان را دُکان کجاست
#خواجوی_کرمانی
به هر کجا که نظر میکنم ز غایت شوق
خیال روی توام ، ایستاده در نظرست
#خواجوی_کرمانی
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
#خواجوی_کرمانی
گمان مَبر که فراموش کردمت، هیهات
زِ پیشم ار چه برفتی، نرفتی از یادم...
#خواجوى_كرمانى
گمان مَبر که فراموش کردمت، هیهات
زِ پیشم ار چه برفتی، نرفتی از یادم...
#خواجوى_كرمانى
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
#خواجوی_کرمانی
بیا و پرده برافکن که هست خواجو را
شکیب کم ز کم و اشتیاق بیش از بیش
#خواجوی_کرمانی
من بار هجر میکشم و ناقه محملم
برگیر ساربان نفسی باری از دلم
طوفان آب دیده گر ازین صفت رود
زین پس مگر سفینه رساند به منزلم
#خواجوی_کرمانی