eitaa logo
به وقت شاعری
656 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ بر عالم جسم و جان مبارک باشد بر جمع جهانیان مبارک باشد زهرا و علی به هم رسیدند امروز پیوند دو آسمان مبارک باشد
حالا تمام خاطراتم را بسوزان اصلا بیا رخت حیاتم را بسوزان تا صفحۀ قلبم نباشد عشق‌نامه احساس من، یعنی دواتم را بسوزان وقتی حواسم پرت روی توست دائم سجاده و مهر صلاتم را بسوزان راه نجاتم چیست از مهر تو جز مرگ؟ هرچیز جز راه نجاتم را بسوزان سنگی نمی‌خواهم بماند بر مزارم ای سنگ! آثار وفاتم را بسوزان دیگر نمی‌خواهد به یادم باشی ای دوست دیگر تمام خاطراتم را بسوزان
از رفتن تو هزار شب می‌گذرد عطر تو نمی‌رود از این خانه چرا؟
♡ من از ندیدن تو ای بهار می‌ترسم از این زمانۀ ناسازگار می‌ترسم درون قبر خیالات دفن شد دل من پرنده‌ام من و از این حصار می‌ترسم هوا غبار و دل پاک من غبارآلود اسیر خاک شدم از غبار می‌ترسم شبیه معدن باروت وسوسه است دلم که بی‌قرارم و از انفجار می‌ترسم به روی دست تو تابوت آرزوی من است مرا رها مکن از این مزار می‌ترسم چقدر منتظر دیدنت بمانم من؟ چقدر گفتم از این انتظار می‌ترسم! طلوع کن که از این شام تار خسته شدم طلوع کن که از این شام تار می‌ترسم
♡ ای شاه‌بیت دفتر شعر خدا! علی! پایین‌تر از خدا و سر از ماسوا! علی! مقصود حق در آیۀ اکملت دینکم! تنها ولی در آینۀ انّما! علی! در سطر‌سطر باغچۀ ما خطا ببین ای برگ‌برگ گلشن تو بی‌خطا! علی! در هر پدیده، پنجره‌هایی است رو به حق ای با تمام پنجره‌ها آشنا! علی! آتش گرفته عشق و به تو غبطه می‌خورد ای مست از شرارۀ قالوا بلی! علی! در اول مسیر، اسیر تحیّریم ای راه مستقیم خدا! اهدنا! علی!
از ابر صحیفۀ تو می‌بارد عشق هر قطره درون روح می‌کارد عشق ای‌کاش که گلدان دل ما هر روز از باغ صحیفۀ تو بردارد عشق
♡ ای شاه‌بیت دفتر شعر خدا! علی! پایین‌تر از خدا و سر از ماسوا! علی! مقصود حق در آیۀ اکملت دینکم! تنها ولی در آینۀ انّما! علی! در سطر‌سطر باغچۀ ما خطا ببین ای برگ‌برگ گلشن تو بی‌خطا! علی! در هر پدیده، پنجره‌هایی است رو به حق ای با تمام پنجره‌ها آشنا! علی! آتش گرفته عشق و به تو غبطه می‌خورد ای مست از شرارۀ قالوا بلی! علی! در اول مسیر، اسیر تحیّریم ای راه مستقیم خدا! اهدنا! علی! 💚
وارد نشو در گفتگوی صلح تحمیلی ننشین دوباره روبه‌روی صلح تحمیلی آوای انسان نیست این، دارد می‌آید باز آواز شیطان از گلوی صلح تحمیلی می‌نوشی و با جرعه‌هایی تلخ می‌میری زهری است مهلک در سبوی صلح تحمیلی با دلبری‌هایش پریشان می‌شوی آخر دیگر نزن شانه به موی صلح تحمیلی می‌ترسم آخر گم شود اندیشۀ پیکار در لابه‌لای های‌وهوی صلح تحمیلی هر بار شیطان را به ترفندی بزک کردی حالا چه می‌مالی به روی صلح تحمیلی؟
از بس تو را در خواب‌های خود صدا کردم همسایه‌ها خواب تو را دارند می‌بینند
مرا در دخمۀ تنهایی‌ام آرام بگذارید برای صید این توفان‌زده کم دام بگذارید نمی‌فهمد مذاق ناخوشم طعم نگاهی را شراب تلخ یا شیرین چرا در جام بگذارید شبیه برگ خشکی روی خاک انداختم دنیا بر این موجود بی‌احساس راحت گام بگذارید! چه سهمی داشتم از این جهان غیر از غم غربت؟ غریبان جهان! قبر مرا بی‌نام بگذارید کسی از بغض شعرم تاکنون سر درنیاورده است شروع و آخر هر واژه استفهام بگذارید تمنا دارم ای پروانه‌های مهربان با من! مرا در پیلۀ تنهایی‌ام آرام بگذارید 🌱
نپرس از تو بریدن چقدر مشکل بود فقط بدان که در این راه بی تو جان کندم
تحمل شب دنیا به شوق صبح تو بود وگرنه آمدورفت جهان نمی‌ارزید