2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم لب تو را که دل من تو برده ای
گفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
#سعدی
#رشید_کاکاوند
دردی از حسرتِ دیدارِ تو دارم که طبیب
عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست
#سعدی
آب حیات من است خاک سر کوی دوست
گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست
ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار
فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست
داروی مشتاق چیست؟ زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست؟ زخم ز بازوی دوست
دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقهی هندوی دوست
گر متفرّق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست
هر غزلم نامهایست صورت حالی در او
نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست
لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحر گیر
سحر نخواهد خرید غمزهی جادوی دوست
#سعدی
.
تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
#سعدی
شنیدمت که نظر میکنی به حالِ ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظارِ عیادت
#سعدی
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
#سعدی