eitaa logo
به وقت شاعری
660 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس که به معراج سعادت برسد این‌گونه پی عرض ارادت برسد خوشبخت کسی بُوَد که چون سید ما در خدمت مردم به شهادت برسد
گرچه آتش به دل شعله‌ورم افتاده شرر زهر ستم بر جگرم افتاده یادم از کرب وبلا آمد و یک بار دگر انقلابی به دل شعله‌ورم افتاده آه از آن گلشن خونین که به چشمم دیدم گل پرپر، همه جا دور و برم افتاده ثمری از شجر طیبه هستم؛ امّا آتشی بر همه‌ی برگ و برم افتاده از تن جّد غریبم چه بگویم، وقتی به سوی قتلگه او گذرم افتاده کودکی بودم و دیدم که به پیش نظرم غل و زنجیر به پای پدرم افتاده از همان‌روز که خورشید به نی جلوه نمود سایه‌ای از غم و محنت به سرم افتاده دیده‌ام از اثر ضربت سنگ بیداد ز روی نی سر شمس و قمرم افتاده عمه‌ی کوچک من پیش نگاهم جان داد درد این بار گران بر کمرم افتاده آه دیگر ز فلک پیک شهادت آمد زین خبر اشک ز چشم پسرم افتاده ای «وفایی» همه جا در غم ما گریه کنید لخته‌های دلم از چشم ترم افتاده
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کرببلا به دردها درمان داد جان داد ولی جان به ره جانان داد بر برگ گل لاله نوشتند به خون از هجر حسین، زینب آخر جان داد
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گُل از نفس بهار، چیدن دارد اوصاف گُل سُرخ، شنیدن دارد با دیدن اکبرش شکفت و گفتند: خنده به لب حسین، دیدن دارد
اگرچه زخم سرش را تمام مي‌ديدند ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند
محبوبه‌ی محبوب خدا آمده است معصومه‌ی گلشن ولا آمده است با دیدن خواهری بدین قدر و جلال لبخند به لب‌های رضا آمده است
چون واژۀ غربتی که معنا شده بود درهای غریبی همه جا وا شده بود درکوفه میان مردمی غرق نفاق سردار غریبِ عشق، تنها شده بود
خورشید علی و راه او چون ماه است هرکس که نپیمود رهش گمراه است در روز غدیر خم پیمبر فرمود: ای خلق جهان! علی ولی الله است
🌸 خورشید سراسیمه به صحرا می‌رفت گویی که به جشن عید مولا می‌رفت در پیش تمام حاجیان روز غدیر این دست خدا بود که بالا می‌رفت
تنها شدی و هیچ کس دور وبرت نیست جان سوزتر از بانگ هل من ناصرت نیست چشمی به خیمه داری وچشمی به میدان عباس واکبر نه که حتی اصغرت نیست از بس که تیر و نیزه و شمشیر خوردی یک جای سالم درتمام پیکرت نیست روی بلندی بانویی غرق تماشاست این بانوی آزاده آیا خواهرت نیست؟ آمد صدای ضربه هایی سخت و دیدند  پیکر به روی خاک ها مانده، سرت نیست پیچیده آوای غریبی بین گودال آیا صدای ناله های مادرت نیست؟ پای حرامی ها به خیمه باز گشته این گوشواره ها مگر از دخترت نیست؟ راه سخن را بر«وفایی» گریه بسته دیگر مجال شرح زخم حنجرت نیست
دلم می خواست همراهت بمیرم ولی دیدم علی تنهاست بابا...
شب تجلی عشق و عقیده است امشب شب ظهور هزاران سپیده است امشب گلی به گلشن یاسین شکفته شد که فلک نظیر چهره‌ی او را ندیده است امشب دمید صادق آل رسول همچون ماه که روشن از مه رویش سپیده است امشب