تا در دل هم باشيم تاوان بدى داديم
او گيرهى مويش را من ايل و تبارم را…
#سید_تقی_سیدی
از کار گره خورده ی من یک گره وا کن
من پیش خدا وجهه ندارم تو دعا کن..!!
#سید_تقی_سیدی
زِ یاد بردنت، ای آشنای من! سخـت است
ببخش! مثلِتو بودن برایمن سخت است
#سید_تقی_سیدی
در باور من عشق همين حال خراب است
جويا شدم از بختم و گفتند كه خواب است
#سید_تقی_سیدی
#غزل_جدید
صبورم از طرفی، بیقرارم از طرفی
به باد داده مرا روزگارم از طرفی
نه قادرم که بپوشانم اشک و خنده کنم
نه مایلم که به هر سو ببارم از طرفی
ثمر نداد زمینی که کاشتم به امید
که عشق بود و نیامد به کارم از طرفی
میان ماندن و رفتن به چشم دیدم رفت
غرورم از طرفی، اقتدارم از طرفی
به غیر خاطرهای، خاطرِ عزیزی نیست
همین دو خاطره هم از تو دارم از طرفی
#سید_تقی_سیدی🌱
دیوانه نبودی، نه به اندازهی کافی
هر شب ننشستی که خیالات ببافی
بی حدّی غم، شوق رسیدن به تو را برد
هرگز نشود اشک به دیدار تلافی
بعد از تو نفهمید کسی عمق غمم را
من ماندم و یک سینه پر از حرف اضافی
من ماندم و یک حسرت و یک قصهی کوتاه
من ماندم و یک خنده و یک گریه و یک آه
فرق است میان من و تو، ساده بگویم
من بندهی مضمونم و تو بند قوافی…
#سید_تقی_سیدی
از بازى تقدير برايت چه بگويم...!؟
لب وا بكنم زحمتِ صد جلد كتاب است
#سید_تقی_سیدی
دلتنگ تواَم ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی...
#سید_تقی_سیدی
اگر چه كار من و تو به اختلاف كشيده
هنوز معتقدم ديده بهتر از تو نديده
هنوز رد لبانت به روی گونهی من هست
هنوز عطر تنت از لباس من نپريده
بپوش روسری ات را دوباره سرو بلندم
كه رنگ سبز مىآيد به بانوان رشيده
هر آنچه بوده فراموش کن چنان که نبوده
خیال کن که تو گفتی و گوش من نشنیده
بگو كه پست چيان را بنا كنم به شكنجه
بگو كه نامه نوشتى به دست من نرسيده
#سید_تقی_سیدی
چرا عاشق شدم؟ از خویشتن هر روز میپرسم
مدام این جملهی بیمعنیِ تلخِ سوالی را...
#سید_تقی_سیدی
دلتنگ تواَم ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی...
#سید_تقی_سیدی