eitaa logo
به وقت شاعری
657 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
ما صاحب عزمیم اذا زلزلت الارض آماده رزمیم اذا زلزلت الارض داریم میاییم به میدان بهراسید آری بهراسید از ایران بهراسید خودرا وسط معرکه محبوس ببینید تا مردنتان یکسره کابوس ببینید ای قوم یهود از شب پیکار بترسید از زمزمه حیدر کرار بترسید هنگام نبرد آمده خوشحالیتان کو؟ آن دبدبه ی گنبد پوشالیتان کو باید که بفهمی سر تسلیم نداریم ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم فتاح به تو یاد دهد فتح مبین را ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را ایران به تو اثبات کند جنگ بلد کیست آن،کس که دراین قائله پیروز شود کیست عمریست که بارت نرسیده ست به منزل چشم تو شود کور که ایران شده همدل
ذره ای در نزد خورشید درخشان توأیم تشنه‌ای در حسرت یک جرعه باران توأیم سال‌ها نان خورده‌ایم از سفره‌ی اولاد تو روزی ما می‌رسد چون بر سر خوان توأیم گوشه‌ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم زائران دختر تو زائران فاطمه‌اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم ما غذای خانه‌هامان هم غذای حضرتی‌ست درمیان خانه هم در اصل مهمان توأیم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور‌اند در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم بچه‌های تو در ایران پادشاهی می‌کنند حضرت غربت‌نشین! مدیون احسان توأیم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان توأیم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می‌شود دین هر کس پای خود، ما که مسلمان توأیم قبله‌ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده‌ی ناقابل شاه خراسان توأیم عبد صالح بوده‌ای، باب الحوائج بوده‌ای ماهم آقا از مریدان عموجان توأیم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی، مستی ما تمدید شد
اَصلا رقیه نه، به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بماند چه می‌کنی؟   در بین ازدحام و شلوغی بترسد و یک تن به او کمک نرساند، چه می‌کنی؟   اَصلا خیال کن که کسی دختر تو را در بین جمعیت بکشاند، چه می‌کنی؟   یا که خدانکرده کسی روی صورتش سیلی محکمی‌ بنشاند، چه می‌کنی؟   یا فرض کن که دختر تو جای بازی‌اش هر شب دعای مرگ بخواند چه می‌کنی؟   اَصلا کسی بیاید و با تازیانه‌اش خاک از لباس او بتکاند، چه می‌کنی؟  
خوش آمدی، گله‌ای نیست، بهترم مثلاً... شبیه قبل نشستی برابرم، مثلاً... خیال می‌کنم اصلاً مدینه‌ایم هنوز بهشت چادر زهراست بسترم مثلاً دوباره مثل گذشته کشیده‌ای بابا خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلاً نسوخته‌ست، نه... امشب به پات می‌ریزم خیال کن که همان نازدخترم مثلاً... بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است بگو دوباره برای تو می‌خرم... مثلاً خیال می‌کنم انگشتر تو پیش عموست تو هم خیال کن آن‌جاست زیورم مثلاً اگر شکسته‌ام و زخم خورده، چیزی نیست خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا... کبود نیست کمی خاکی است صورت من نرفته دست کسی سوی معجرم مثلاً تو فکر کن مثلاً عمه را کتک نزدند مراقب است عموی دلاورم مثلاً شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم نخورد ضربه‌ی محکم به پیکرم مثلاً به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند ولی رسید به دادم برادرم مثلاً... به روی نیزه کنار تو دید یک سر را رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلاً... 🥀
با نعل تازه حُرمت دیرینه‌ای شکست ناحیه‌ی مقدسه‌ی سینه‌ای شکست
جز خانه‌ات تمامِ جهان خاکِ غربت است بی‌کربلا بشر وطنِ مشترک نداشت... 🌱
خوش آمدی، گله ای نیست، بهترم مثلا... شبیه قبل نشستی برابرم، مثلا... خیال میکنم اصلا مدینه ایم هنوز بهشت چادر زهراست بسترم مثلا دوباره مثل گذشته کشیده ای بابا خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا نسوخته ست، نه...امشب به پات می ریزم خیال کن که همان نازدخترم مثلا... بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است بگو دوباره برای تو می خرم...مثلا خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا اگر شکسته ام و زخم خورده، چیزی نیست خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا... کبود نیست کمی خاکی است صورت من نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند مراقب است عموی دلاورم مثلا شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم نخورد ضربه ی محکم به پیکرم مثلا به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند ولی رسید به دادم برادرم مثلا... به روی نیزه کنار تو دید یک سر را رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا...
نشست، جیب خودش را تکاند و آه کشید به کوله پشتی خود خیره ماند و آه کشید کلافه بود، خودش را پر از جنون می دید فقط مقابل چشمان خود ستون می دید چگونه می شد از این مرزها عبور کند چگونه خرج سفر را دوباره جور کند برای دفعه چندم شمرد و دید کم است و گفت: قسمتم امسال دوری از حرم است نشست تا که به سختی راه فکر کند به کوله بار پر از اشک و آه فکر کند به بغض فاصله ای که هزار فرسنگ است به التماسِ گذرنامه ای که دلتنگ است به سالهای گذشته به همسفرهایش به اینکه رنگ تعلق نداشت دنیایش... به ازدحام لب مرز و بیقرار شدن به زور رد شدن و خواهش سوار شدن به مهربانی اعراب و لطف همسایه به شوق اهل عراق و به شور مشایه به انتظار میان صف شلوغ غذا به خواب خوش وسط موکب امام رضا دو خط برای خودش شعر خواند و آه کشید دوباره جیب خودش را تکاند و آه کشید...
5.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد💔
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد ما را چه نیازیست که دنیا بپسندد
جز خانه‌ات تمامِ جهان خاکِ غربت است بی کربلا بشر وطنِ مشترک نداشت...
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد