گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله‌ها را» تا زودتر از واقعه گویم گِله‌ها را چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی در من اثرِ سخت‌ترین زلزله‌ها را پُر نقش‌تر از فرشِ دلم بافته‌ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را ما تلخیِ نه گفتن‌مان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله‌ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک‌بارِ دگر پر زدن چلچله‌ها را یک‌بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله‌ها را #محمدعلی_بهمنی

#بهار #محمدعلی_بهمنی #رشید_کاکاوند

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام #محمدعلی_بهمنی

دارم به بی‌مجالیِ خود فکر می‌کنم با ذهنِ پیرسالیِ خود فکر می‌کنم هر سال، وقت کشتنِ شمع تولدم بر قتل احتمالی خود فکر می‌کنم گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود گاهی به جای خالی خود فکر می‌کنم نارس‌تر از همیشه به توجیه بودنم روی خواصِ کالی خود فکر می‌کنم یادم بخیر... آینه‌ام شرمگین نبود با شرم بر توالی خود فکر می‌کنم با این یقین که شعر نه، شاعر شنیدنی‌ست من با منِ خیالی خود فکر می‌کنم لبریز پاسخی به خودم، پرسشی که نیست در خود به بی‌سؤالی خود فکر می‌کنم جام طلای شعر مرا قیمتی نکرد بر کاسه‌ی سفالی خود فکر می‌کنم... #محمدعلی_بهمنی🌱

پُر نقش‌تر از فرشِ دلم بافته‌ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را #محمدعلی_بهمنی

گله‌ای نیست من و فاصله‌ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی است #محمدعلی_بهمنی

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست #محمدعلی_بهمنی

، قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ گاه‌گاهی که کنارت بنشینم کافی‌ست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی‌ست #محمدعلی_بهمنی

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه برگی از باغچة شعر بچینم کافیست فکر کردن به تو یعنی غزل شور انگیز که همین شوق مرا خوب ترینم کافیست #محمدعلی_بهمنی

خلاصه تر بکن ای مرگ داستانم را که خسته تر نکنم گوش دوستانم را #محمدعلی_بهمنی

دلگیرم از خموشی تقویم روی میز از دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام از او که گفت «یار تو هستم» ولی نبود از خود که زخم خورده‌ام از یار خسته‌ام #محمدعلی_بهمنی

، گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست #محمدعلی_بهمنی