خبر آمد،خبر آمد،خبر باز از شهیدان است خداوندا کنون کانونِ غم تهرانِ ایران است دوباره خونِ مردی ریخته پایِ درختِ عشق! که این خون رمز پیروزی ست،این حتمی ست،ایمان است #محمد_ثاقبی

وجود من همه قربانِ تاری از مویش فدای آن قدِ شمشاد و تیغ ابرویش نگشته خم کمرش زیر بار مشکل ها کسی که نان نخورد جز به زور بازویش..! کسی ندیده شکستِ بزرگمردی را که جز به سجده نیامد به خاک، زانویش.. خوشم که از نفسش عطر نور میگیرم.. خوشم به قلب زلال و به خلق نیکویش.. همیشه وردلبش ذکر یاعلی مدد است خوشا به عشق به حیدر،خوشا به یاهویش.. پدر!تشعشعِ ماهی،به گاهِ شب زدگی ست فرار کن ز تباهی،قدم بزن سویش مرید راه پدر باش و حرف او بشنو سعادت است برایت،گداییِ کویش #محمد_ثاقبی

دوبیتی های من بوی تو دارند شکوهی مثل گیسوی تو دارند دو بیتی ها کبوتر های جلدند که قصدِ پر زدن سویِ تو دارند #محمد_ثاقبی

پیش از همه چیز،داغ، جریان ساز است! در پرده ی این کوچ، هزاران راز است... امروز که لبخند به دلدار زدید دیدیم در باغ شهادت باز است... #محمد_ثاقبی

شبان،صلابت ما را هماره می‌بینید عماد و رعد به جای ستاره می‌بینید #محمد_ثاقبی

شعری که منظم شده ای لایه به لایه صد بار تو را فلسفه خواندم به کنایه از صدر بشر تا دل امروز تو هستی قرآن تو و تورات تویی آیه به آیه ای تکیه زده در بر تو کودک شعرم چشمت به ستونِ غزل من شده پایه ای کاش که شب باشد و مهتاب و من و تو افسوس که روز است و من و این همه سایه از دوری تو هر چه به ما رفته قشنگ است شرمنده که چرخید زبانم به گلایه... #محمد_ثاقبی