پدر سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی مهمان امشب برنامه بدون تعارف (اخبار ۲٠:۳٠)
+شهیدی که در زاهدان به شهادت رسید🔇🔊🔉کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در سروش 👇👇👇
http://splus.ir/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی تاریخی استاد انصاریان در خصوص حجاب و نابود کردن اسلام
*🔇🔊🔉کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
گروه ختم جز به جز قرآن کریم 👇👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/3672375408Cd4be645e2c
کانال عاشقان ولایت در سروش 👇👇
🆔http://splus.ir/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
🆔http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هر چند همه دوست دارند شما را "آقا" صدا کنند ولی:
به جمع دانشجویان که میرسی قامت "استاد" برازنده توست...
در میان نظامیان که میآیی هیبت "فرماندهی" ات دل دوستانت را شاد و دل دشمنانت را میلرزاند...
روز پدر که میآید میشوی مهربانترین "بابا" ی دنیا...
روز جانباز که میشود همه دست "جانباز" تو را به هم نشان میدهند...
۹ دی که میرسد قصه "علی" میشوی در جمل
ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره تو را به ما بخشیده، سر بر سجدهی شکر میگذاریم.
و همه اینها بهانه است آقا جان!
دم
بهانه ایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را ارزانیمان کرده است..
خدا را برای این نعمت شکر میگوییم.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 #روزشمار | ۱۶ مهرماه 🔇🔊🔉کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در سروش 👇👇👇
http://splus.ir/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم.
وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار *میخواهم اول وقت نماز بخوانم.*
کاروان دار گفت:
بیبی❗دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.
آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت : نه❗
*میخواهم اول وقت نماز بخوانم.*
کارواندار گفت:
نه مادر . الان نگه نمیدارم.
مادرم گفت:نگهدار.
او گفت:
*اگر پیاده شوید ، شما را میگذارم و میروم.*
مادرم گفت : بگذار و برو.
👈من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد❓
من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا میرسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛
ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛*
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: *بیبی کجا میروی❓*
🍁مادرم گفت : *گناباد.*
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم.بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
*🌼مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.*
به سورچی گفت:
*من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.*
سورچی گفت:
خانم❗ فرماندار گناباد است.
بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
*من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم❗*
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.*
گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.
دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
👌 اگر انسان بنده ی خدا شد ، بيمه مىشود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶🔇🔊🔉کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در سروش 👇👇👇
http://splus.ir/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼