eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4هزار دنبال‌کننده
33.1هزار عکس
37.6هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️‌ برای ما اصلا عجیب نیست کشورهایی که بیشترین افسردگی رو دارن شادترین کشورهای دنیا باشن، ما به این دروغ‌های از نوع حقوق بشری غربی‌ها عادت کردیم لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️ سفیر عربستان در عراق در مهمانی افطار سفیر ایران حضور یافت لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
20.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پشت‌پرده پروژه بی‌حجابی در کشور شما فکر می‌کنید این بی حجابی و کشف حجاب ها از کجا مدیریت میشه؟ اینم جواب اونایی که میگن چرا بابی حجابی برخورد نمی شود لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️ طلا و یوان چین جایگزین دلار می‌شوند 🔻 «دیوید پل گلدمن» نظریه‌پرداز سیاسی‌اقتصادیِ صهیونیست "Asia Times" کانادا در مقاله‌ای تحلیلی نوشته که مشکلات بانکی آمریکا از پایان سیستم ذخایر دلار خبر می‌ده و به‌زودی طلا و یوان چین به بازیگران حیاتی در دنیا تبدیل خواهد شد. 🔻کم کم باید بگیم آمریکا به پایان سلام کن 😂 لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️بعد از موفقیت ایران در بازسازی پالایشگاه ال‌پالیتو ونزوئلا و صادرات ۳ میلیون تجهیز ایرانی، حال روس‌ها متقاضی تجهیزات و کاتالیست ایرانی در صنعت پالایشی هستند، چند کشور آفریقایی و آسیایی هم وارد مذاکره شده‌اند. خدا لعنت کنه تفکری که توان مهندسان ایرانی را از داخل کرده بود. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✍اگر می‌خواهید تاثیرگذار باشید؛ اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاه‌تون ظلم نکرده باشید؛ ما راهی به جز اینکه یک شهیدِ زنده در این عصر باشیم، نداریم . . ...🌷 🌹https://eitaa.com/joinchat/3286434026Cc9f896c22c🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴در فرانسه پلیس و آتش‌نشانی به جان هم افتادن 😐 🔹یه سوال ذهن آدم رو درگیر میکنه، اینجا جشن و شادی باشه دلار میره بالا، اغتشاش و آشوب میشه دلار میره بالا، اونور توی آمریکا درگیری و اغتشاش میشه باز اینجا دلار میره بالا، بدهی آمریکا بالا میره باز دلار اینجا میره بالا لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت80 آن روز گذشت و خبری از ساره نشد. در این یک هفته شاید روزی ده بار صفحه‌ی امیرزاده را چک می‌کردم که ببینم آنلاین است یا نه ولی خبری نبود. هر دفعه که صفحه‌اش را چک میکردم نگرانتر از قبل میشدم. از خدا می‌خواستم فقط زنده بماند. برایش نذر کردم و دعا خواندم. فردای آن روز دیگر طاقت نیاوردم و به ساره پیام دادم. –سلام.خوبی؟ ساره جان امروز میری؟ بعد از دو ساعت که گذشتنش برایم مثل جان کندن بود برایم نوشت. –سلام کجا؟ با خواندن پیامش گوشی در دستم خشک شد. همینطور به صفحه‌اش زل زدم. خدایا ببین کار رو به کی سپردم. می‌خواستم برایش توضیح بدهم که خودش پیام داد. –آهان، ببخشید حواسم نبود. آره، اگه بخوای امروز میرم. آخه هنوز شمارش رو برام نفرستادی فکر کردم آشتی کردید، دیگه لازم نیست برم. درست میگفت پاک فراموش کرده بودم شماره امیرزاده را بفرستم. شماره را فرستادم و نوشتم. –فقط میشه زودتر بری. بهش که زنگ زدی فوری با من تماس بگیر. چند روزه آنلاین نشده نگرانم. شکلک تعجب فرستاد و نوشت. –منم نگران کردی، مگه قبلا هر روز آنلاین بوده؟ تایپ کردم. –نمی‌دونم، قبلا دقت نکرده بودم. دوباره شکلک تعجب فرستاد. بعد تایپ کرد. –تا ظهر بهت زنگ میزنم. گوشی را کناری گذاشتم و زانوهایم را بغل کردم. خدایا فقط سالم باشه من دیگه کاری باهاش ندارم. قول میدم یه جوری از زندگیش برم که فقط به زن و زندگیش برسه. تو فقط کمکش کن حالش خوب بشه. اشکهایم یکی پس از دیگری روی گونه‌هایم سُر خوردند. سرم را روی زانوهایم گذاشتم و اجازه دادم چشمهایم تا می‌توانند ببارند. نمی‌دانم چقدر گذشت سنگینی در سمت چپم حس کردم. سرم را بلند کردم. نادیا بود. کنارم مچاله شده بود و سرش را به پهلویم تقریبا چپانده بود. دستم را دور کمرش حلقه کردم و سرم را به سرش تکیه دادم. –با بغض پرسید: –مُرد؟ نگاهش کردم؟ –کی؟ –همون که کرونا داشت، رفتیم جلو در خونشون دیگه. مگه نگران اون نیستی؟ تعجب کردم، حواسش به همه جا هست. نگاهم زمین را جارو زد. —خدا نکنه، ولی خبری ازش نیست. –خب تو که تلفنش رو داری بهش زنگ بزن. بینی‌ام را بالا کشیدم. –زشته، زنگ بزنم چی بگم؟ –خب یه چیزی رو بهانه کن بهش زنگ بزن. –موضوع اینه که اصلا نمیخوام بهش زنگ بزنم. صاف نشست و بغضش به لبخند تبدیل شد. –خب امداد غیبی و طی‌الارضم که نداری، پس از کجا میخوای بدونی زندس؟ با گوشه‌ی چشمم نگاهش کردم. فکری کرد و گفت: –خب میخوای بریم دم خونشون. تو وایسا سر کوچه من برم ببینم اعلامیه زدن یانه. با چشم‌های گرد نگاهش کردم. –اعلامیه؟ –آره دیگه، اگه مرده باشه، از این بنرها و اعلامیه‌ها میزنن رو دیوارشون دیگه. اسمشم که میدونم، اگر هیچی نباشه یعنی نمرده دیگه. بعد میام بهت میگم تموم میشه میره و خیالت راحت میشه. لیلا‌فتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت81 –زبونت رو گاز بگیر، جوون مردم. یه دور از جونی چیزی بگو. مگه جون آدمها سیب‌زمینیه همینجوری میگی مرده، زندس البته بد هم نمی‌گفت ولی اگر خدایی نکرده اتفاقی برای امیرزاده افتاده باشد چه؟ دلم نمی‌آید حتی به آن فکر کنم. تمام دلخوشی‌ام این است که بالاخره روزی می‌بینمش. حتی اگر بشود از دور. به همین راضی‌ام. اگر اتفاقی برای او بیفتد درمن همه چیز میمیرد. چند ساعتی از ظهر گذشت ولی خبری از ساره نشد. پنجره‌ی اتاق را باز کردم. هوا ابری بود. مثل چشمان من. طاقت در خانه ماندن را نداشتم. لباس پوشیدم و پیامی برای ساره فرستادم. به سالن که رفتم مادر پرسید: –کجا میری؟ –میرم یه قدمی بزنم، هوا خوبه. نادیا از آشپزخانه فریاد زد. –وایسا منم میام. گیره‌ی شالم را از جلوی آینه‌ی کنار در ورودی برداشتم. –تو پیازت رو سرخ کن. نادیا کفگیری که دستش بود را داخل ماهی‌تابه رها کرد و بلند گفت: –مامان، این چند دقیقه دیگه آماده میشه، منم با تلما برم؟ مادر کت سفید رنگی که روی پایش بود را کناری گذاشت و بلند شد. –باشه برو، ولی امدی شام با توئه‌ها، من باید این کار جواهر دوزی رو تا فردا تحویل رستا بدم. –باشه، چشم. نادیا اصلا منتظر نشد من حرفی بزنم در عرض چند دقیقه مانتو و سویشرتش را پوشید و شال به دست کنارم ایستاد. با تعجب نگاهش کردم. –شما با سونیک نسبتی داری؟ منظورم اون موجود آبیه هست. –من که نه، ولی سونیک خودشو چسبونده به ما. –آهان. کفشهایم را که می‌پوشیدم دیدم نادیا هنوز شالش را سرش نکرده. –بریم دیگه. اشاره‌ایی با شالش کردم. –ببخشید شما تازه وارد کشور ما شدید خبر ندارید. یکی از قانونهای کشور ما اینه که اون شال بی‌صاحب رو سرت کنی نه رو دوشت بندازی. تو اروپا بهتون یاد ندادن به قانون هر کشوری باید احترام بزارید و اگر نزارید نشون دهنده‌ی بی‌فرهنگی شماست؟ نگاه متعجبش را به شالش انداخت. –عه، این اینجا چیکار می‌کنه؟ من فکر کردم رو سرمه. همین که خواستیم وارد آسانسور شویم، مادر در آپارتمان را باز کرد.
–دخترا برگشتنی یه ماست کوچیکم بخرید. بعد هم در را بست و رفت. –نادیا تو پول داری؟ –نه، همه رو دادم به تو دیگه. –کارتم را درآوردم. –البته اندازه‌ی یه ماست خریدن توش هست. –آبجی جان، آخرین بار کی ماست خریدی؟ فکری کردم و گفتم: –یادم نمیاد چطور؟ پوزخندی زد. –به خاطر قیمتش گفتم، نریم اونجا ضایع بشیم، اول یه موجودی از کارتت بگیر. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت82 همین که کمی قدم زدیم نم‌نم باران شروع به باریدن کرد. نادیا گفت: –شانس مارو نیومده بارون گرفت. لبخند زدم. –خیلی خوبه که، کارت را به طرفش دراز کردم. –من میرم پارک سرکوچه تو برو ماست رو بخر بیا بریم. باتردید نگاهی به کارت انداخت. –چقدر توشه؟ –دیگه اندازه‌ی یه ماست هست. به پارک رسیدم باران کمی تندتر شد. سرم را بالا گرفتم. قطرات باران به سرعت روی صورتم می‌نشستند. دلم او را می‌خواست، کاش میشد کنار هم زیر باران قدم میزدیم. بغض گلویم را گرفت. شنیده‌ام زیر باران دعا مستجاب می‌شود. چشم‌هایم را بستم و از ته دل برایش دعا کردم. صدایی حواسم را پرت می‌کرد. چشمهایم را که باز کردم متوجه شدم. صدای زنگ گوشی‌ام است. ساره بود. از یک طرف خوشحال شدم از طرفی استرس به سراغم آمد. فوری جواب دادم. –چی شد ساره؟ حالش خوبه؟ –بدک نیست، بیمارستانه، –یعنی چی؟ یعنی حالش بد شده بستریش کردن. با شنیدن این حرف قلبم تیر کشید. –وای خدایا، کدوم بیمارستان؟ اونشو دیگه نمی‌دونم. –باشه قطع کن، باید خودم بهش زنگ بزنم. فوری تماس را قطع کردم. دستهایم می‌لرزیدند، مثل همان بارانی که می‌بارید اشک می‌ریختم. آنقدر نگران و پریشان بودم که دیگر به این فکر نکردم که کار درستی می‌خواهم بکنم یا نه. تلفنش آنقدر بوق خورد که دیگر داشتم از جواب دادنش ناامید می‌شدم، ولی در لحظه‌ی آخر با صدای ضعیف و کم جانش جواب داد. –سلام. بالاخره زنگ زدید. اصلا انتظار شنیدن ابن حرف را نداشتم، پس او چشم به راه زنگ من بود. برای همین گربه‌ام شدید‌تر شد. –سلام. شما حالتون بدتر شده؟ با صدایی که انگار از ته چاه می‌آمد گفت: –شما به خاطر من گریه می‌کنید؟ جوایش صدای هق هقم بود. –شنیدن صدای گریتون حالم رو بدتر می‌کنه. نمی‌خواهید حالم خوب بشه؟ درجا ساکت شدم. –بهم قول میدید خوب بشید؟ مکثی کرد و گفت: –تمام سعی‌ام رو می‌کنم. شما که اینقدر نگرانید چرا زودتر زنگ نزدید؟ فکر کردم دیگه حالم براتون مهم نیست. –من فقط نخواستم مزاحم زندگیتون بشم. –کدوم زندگی؟ بلافاصله بعد از این حرفش سرفه‌هایش شروع شد، آنقدر شدید که با یک عذر خواهی تلفن را قطع کرد، و من دوباره با باران درآمیختم. تا آمدن نادیا حسابی خودم را خالی کردم. با شنیدن صدای نادیا لبخند زورکی زدم و به طرفش رفتم. –بریم خونه؟ کلاه پالتوام را روی سرم کشید. –خیس خالی شدی که. –ماست خریدی؟ کارت را به طرفم گرفت. –آره بابا بیا بریم، توام با اون کارتت آبروم رفت. –چرا؟ یه ماست برداشتم و دوتا کلوچه، موجودیت فقط ماست رو متقبل شد. تو مثلا حقوق بگیری؟ تا سر برج میخوای چیکار کنی؟ زمزمه کردم. –خدارو شکر که کارت متروم تا سر برج شارژ داره. –با اون میشه ماست خرید؟ پشت چشمی برایش نازک کردم. –اصلا حقته؟ از کیسه خلیفه میری واسه خودت کلوچه میخری؟ کی گفت غیر ماست چیز دیگه بخری؟ پوزخند زد. –خلیفه؟ والا کیسه‌ی شما در حد این کارتن خوابا هم نیست چه برسه خلیفه. چه خودشم تحویل میگیره، نترس فعلا که هیچی نخریدم. ورشکست نشدی. حرفش لبخند بر لبم آورد. به خانه که رسیدیم برای امیرزاده پیام فرستادم و اسم بیمارستان و بخشی که در آن بستری بود را پرسیدم. کوتاه و مختصر جواب داد. همین کارش نگرانترم کرد و مصمم شدم که فردا هر طور شده به دیدنش بروم. ولی مگر بیماران کرونایی ملاقاتی داشتند. دوباره دست به دامان ساره شدم. وقتی از تصمیمم آگاه شد گفت که فردا با هم به بیمارستان برویم تا ببینیم کاری می‌تواند بکند یا نه. فردای آن روز یک ساعت زودتر از ساعتی که ساره گفته بود جلوی در بیمارستان حاضر شدم. همه جا شلوغ بود مردم با استرس در رفت و آمد بودند، یکی دوتا از مریضها را دیدم که در گوشه‌‌ایی افتاده‌اند و نای حرکت ندارند. وقتی علتش را از نگهبان پرسیدم گفت که تخت خالی نیست که آن بیمارها را پذیرش کنیم. ساره که آمد گفت: –باید یه نقشه‌ایی بچینیم که از اونجا بتونی بری داخل بعد در راهرویی را نشانم داد. بعدش دیگه آسونه. قیافه‌ی نگهبانی که آنجا ایستاده بود را نگاهی انداختم، به نظر مهربان نمی‌آمد. ساره سری چرخاند و گفت: –من سر نگهبان رو گرم می‌کنم تو رد شو برو، تو راه هم حرف کسی رو گوش نکن فقط خودت رو به اتاقش برسون، ببینش و بیا. اشاره‌ایی به نگهبان کردم. –آخه تو چطوری میخوای حواس این رو پرت کنی؟ مطمئن گفت: –اینجا چون اورژانسه، یه کم شلوغ‌پلوغه، کار سختی نیست فقط تو سریع عمل کن. بعد به طرف خانمی که سخت سرفه می‌کرد رفت، صحبت کوتاهی با او کرد و دستش ر
ا گرفت و به طرف نگهبانی آورد. نگهبان رو به ساره گفت: –واسه بستریه؟ –ساره جواب مثبت داد. –خانم ببرید یه بیمارستان دیگه، به ما گفتن اینجا جا نیست. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖برگرد نگاه کن 💖 ساره شروع به داد و بیداد کرد، چند نفر دورش جمع شدند. با صدای بلند میگفت، اینا مسلمون نیستن، این زن داره میمیره، آخه این چه مملکتیه و... نگهبان به طرفش رفت تا بگوید که داد نزند و... همان موقع من از فرصت استفاده کردم و از در رد شدم. وارد بخش که شدم. شماره‌ی امیرزاده را گرفتم. با اولین بوق جواب داد. نفس زنان گفتم: –من امدم ببینمتون، الان تو بخشم، شماره اتاقتون چنده؟ –شما چیکار کردید؟ از اینجا برید خطرناکه. –باشه میرم، براتون آب سیب آوردم بهتون میدم میرم. شماره‌ی اتاق را که گفت دیدم چند قدم بیشتر با من فاصله ندارد. وارد اتاق شدم، همانجا جلوی در، روی اولین تخت زیر ماسک اکسیژن بود. چقدر نحیف و لاغر شده بود. او با دیدن من با دست اشاره کرد که برگردم. مثل مسخ شده ها جلو رفتم، کم‌کم اشکم بارید. بطری آب میوه را روی میز کنار تختش گذاشتم و همانجا ایستادم و فقط نگاهش کردم. او هم چشم از من بر‌نمی‌داشت. ماسک اکسیژنی که روی صورتش بود را برداشت. چشم‌هایش نم زد. –به خاطر من، زودتر از اینجا برید. پرستاری وارد اتاق شد با دیدنم شروع به غر زدن کرد. –خانم اینجا چیکار می‌کنی؟ زودتر برو بیرون ببینم. چطوری امدی اینجا؟ ولی من فقط امیرزاده را می‌دیدم. پرستار ایستاد ونگاهش را بین من امیرزاده چرخاند و آرامتر گفت: –خیلی خب بیا برو، شوهرت نسبت به روز اول حالش بهتر شده، چند روز دیگه که امد خونه صبح تا شب بشین نگاش کن. با شنیدن این حرف امیرزاده لبخند زد و من هزار رنگ شدم. پرستار مرا به بیرون از اتاق هدایتم کرد. به کنار در که رسیدم برگشتم و نگاهش کردم. سرش را تکان داد و گفت: –ممنون که امدی. روی مبل نشستم و نگاهی به وسایل جواهر دوزی‌اش انداختم. یک قوطی کوچک پر از سنگهای ریزو درشت. چند ریسه مروارید. چند قوطی هم پر از پولک و ملیله در رنگهای مختلف. مادر از آشپزخانه آمد و روی مبل نشست و کت را روی پایش گذاشت و شروع به دوختن کرد. –مامان کار سختیه؟ لبهایش را بیرون داد. –سخت نیست، خیلی اعصاب و حوصله می‌خواد. –درآمدش خوبه؟ –فکر کنم خوب باشه، رستا بهتر میدونه، حالا من که اینا رو کمک رستا انجام میدم. آخه مادرشوهرش سفارش گرفته دیگه تا سر ماه باید تحویل بدن، رستا به خاطر شرایطش زیاد نمیتونه بشینه، چندتاش رو من گرفتم کمکش کنم. حالا چی شده؟ واسه چی می‌پرسی؟ –میخوام یاد بگیرم. شمام از رستا یاد گرفتید؟ –آره، البته اینا آسوناشه، خودش دیدی چه قشنگاش رو انجام داده؟ سرم را به علامت تایید تکان دادم. یه بار رستا بهم گفت که درآمدش خوبه. گفت الان بازارش جا افتاده مشتری زیاده. مادر دست از کار کشید. –یعنی میخوای یاد بگیری کار کنی؟ –اهوم، –پس درس و مشقت چی؟ این کار وقت میبره. تازه تو سرکارم میری که. –خب، اگه این کارم بگیره و ببینم درآمدش خوبه، از اونجا میام بیرون. مادر کت را کناری گذاشت و دقیق نگاهم کرد. –آخه چرا؟ این کار چشم میخواد، سخته، آدم از کت و کول میوفته، کار به اون آسونی رو ول کنی بیای بچسبی به این؟ –امتحانش که ضرری نداره. بعد از این امیرزاده را دیدم و پرستار گفت حالش بهتر شده باید به تصمیممی که گرفته بودم عمل می‌کردم. چاره‌ایی نداشتم جز این که به محض پیدا شدن کار بهتر کافی شاپ را رها می‌کردم. به خاطر از هم نپاشیدن زندگی امیرزاده. از فردای آن روز هر روز پیش مادر می‌نشستم و به دستش نگاه می‌کردم. گاهی هم مادر نخ و سوزن را به دستم می‌داد و می‌گفت: –با نگاه کردن که یاد نمیگیری باید خودت سوزن دست بگیری و بدوزی. یک روز یکی از بلوزهایم را آوردم و از نادیا خواستم که چند پروانه‌ی کوچک دورتا دور لبه‌ی پایین بلوزم نقاشی کند. در خانواده‌ی ما تنها کسی که نقاشی‌اش خوب بود نادیا بود. بعد خودم با سلیقه‌‌ و میل خودم شروع به دوختن کردم. البته نه فقط چواهر دوزی، تلفیقی از ربان دوزی و جواهر دوزی. من در تابستان سال اول دانشگاهم در دور همی دوستانه ربان دوزی را از دوستانم یاد گرفته بودم. بالهای پروانه را ربان دوزی کردم، و بدنش و دورتادور بالهایش را جواهر دوزی کردم، شاخک‌هایش را هم گلدوزی، سعی کردم هارمونی رنگ ها را نیز رعایت کنم. نادیا هر دفعه که به پیشرفت کارم نگاه میکرد ذوق زده میشد و تشویقم می‌کرد. کم کم او هم علاقمند شد و شروع به تمرین کرد. با خودم گفتم شاید با انجام دادن این کارها کمتر به امیرزاده فکر کنم. ولی در تمام مدتی که سوزن میزدم به او فکر می‌کردم و دلم تنگتر میشدم. لیلا‌فتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت84 وقتی کار لباسم تمام شد و همه‌ی پروانه‌ها دوخته شد، همه از کارم شگفت زده شدند. رستا گفت کار جدید و خلاقانه‌ایی است و بیشتر یک کار
فانتزی است، گفت که مشتری پسند و امروزی است. همین تعریفهایش باعت شد از آن روز تصمیم بگیرم هم از رستا فوت و فن‌ها و ریزه کاریهای کار را یاد بگیرم. هم برای خودم کار کنم. جواهر دوزی روی لباس را دوست نداشتم. برای همین در یک حرکت خلاقانه و مدرن تصمیم گرفتم تابلو بدوزم. باید از نادیا کمک می‌خواستم. نادیا قبول کرد که طرحهای تابلو ها را نقاشی کند به شرطی که اگر تابلوها فروش رفت دستمزد بگیرد. مادر گفت: –تلما تابلوش گرون میشه‌ها، خیلی هم پرزحمته. فکری کردم و گفتم: –آخه اون چیزی که شما فکر می‌کنید نیست من که نمیخوام منظره بدوزم. یه تالبوی کوچیک که وسطش یه پروانه‌ی زیبا باشه همین. مادر با تعجب گفت: –عه! یعنی فقط یه پروانه وسط تابلو؟ قشنگ میشه؟ نادیا کف دستهایش را به هم کوبید. –آره مامان، ماه میشه، فقط تلما روی قابشم طرح پروانه برجسته باشه‌ها رنگشم سفید باشه. تحسین آمیز گفتم: –آفرین! چه ابتکاری، چقدر قشنگ میشه‌ها.ولی مامان درست میگه گرون درمیادا، مشتریش رو از کجا بیاریم؟ –از همین فضای مجازی، تو شیک و تمیز بدوز من می‌فروشم. نگاهی به مادر انداختم. –مامان، واسه شروع کار فعلا پولی نداریم که وسایلش رو بخریم. مادر بلند شد و به اتاق رفت. بعد از چند دقیقه با کلی وسایل جواهر دوزی برگشت. – اینا رو خریده بودم روی یکی از لباسای خودم بدوزمشون، حالا با اینا تابلو رو بدوزید ببینم چیکار می‌کنید، اگه خوب شد، واسه قاب گرفتنش یه کاریش می‌کنیم. به گفته‌ی ساره چند روز از آمدن امیرزاده از بیمارستان گذشته بود و حالش هم بهتر شده بود. آنقدر دلتنگش بودم که گاهی خود به خود گریه‌ام می‌گرفت. هر بار دلم برای دیدنش بی‌تابی می‌کرد قراری که با خودم گذاسته بودم را برای خودم یادآوری می‌کردم. او باید به زندگی‌اش می‌رسید. سر کلاس آنلاین بودم که پیامی از او دریافت کردم. –سلام. حالتون خوبه خانم حصیری؟ با خواندن پیامش انگار قلب مرده‌ام جان گرفت. پس راست است که می‌گویند عشق مرده را زنده می‌کند. بیچاره دلم، که هر روز باید بمیرد و زنده شود. مگر نمی‌داند عشقش بی‌سرانجام است، مگر قول و قرارهای مرا با خودم نشنید؟ پس چرا نمیفهمد؟ چرا دوباره با خواندن پیامش شور می‌گیرد. دوباره دست و دلبازانه به تمام اعضای بدنم خون پمپاژ می‌کند. چرا باز هم چشم‌به راه است. خدایا چطور دلم را سربه راه کنم. نمی‌دانستم باید جواب بدهم یا نه؟ با خودم گفتم اگر جواب ندهم فکر می‌کند که کرونا گرفته‌ام و زنگ میزند. پس مختصر و رسمی جواب بدهم بهتر است. –سلام، بله من خوبم. از روی عمد حالش را نپرسیدم. فوری سین شد. در نوار بالا پیام "در حال نوشتن" می‌آمد ولی پیامی دریافت نمیکردم. انگار می‌نوشت و پاک میکرد. آنروز دیگر پیامی از او دریافت نکردم. بالاخره دوران قرنطینه تمام شد. و خروجی من از این دوران یاد گرفتن جواهر دوزی بود. تقریبا هر روز رستا به خانه‌مان می‌آمد و با هم کار می‌کردیم. نادیا هم دیگر با نقاشی و دوخت و دوز سرگرم بود و کمتر سراغ تبلتش می‌رفت. لیلا‌فتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ "سلبریتی وطن فروش یا سلبریتی وطن دوست لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺واکنش تند علیرضا منصوریان به صحبت‌های بازیکن روسیه: مردک دیوانه بود! بهش گفته بودن اینها رو بگو لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خواص تسبیحات حضرت زهرا 🔸 استاد مسعود عالی ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔹تلنگری زیبا برای همه ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 | ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۲ 💫 : فرهنگ، برنامه‌ریزی هم لازم دارد؛ نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور به خودیِ خود خوب بشوند و پیش بروند؛ نه، این برنامه‌ریزی میخواهد. 🗓 ۱۳۹۲/۰۹/۱۹ 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
24.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / ماجرای عجیب دستگیری سردار سلیمانی توسط FBI آمریکا؛ در فرودگاه بغداد چه اتفاقی برای حاج قاسم رخ داد... تماشا کنید سیاست نیوز🌸🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ عنایت ویژه امام زمان به مهدیه تهران از زبان شهید کافی
1_2505933194.mp3
10.12M
۱۷ 💢 آنکس که به دنبال رشد انسانی، و قرب به خداوند است، تسلّط بر بدن، اولین قدم، در این مسیر است. ☜ تسلط بر فکر، وهم، خیال و ... بدون تسلط بر بدن ممکن نیست! 🎤 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
44.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 سومین جنگنده اوکراین در تقابل با شاهد منهدم شد / شاهد بلای جان ناتو در معکره ی اوکراین 🎥 سومین جنگنده اوکراین در چند روز گذشته که قصد داشت در معرکه ی نبرد رو در رو یک را شکار کند، شکار گردیده، منهدم شده و خلبان جان خود را از دست داده است. در این برنامه علاوه بر این مهم، ویدئوهایی مربوط به عملکرد شاهد را مرور خواهیم کرد... لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسته خبری نیم روزی 🔺واکنش آمریکا به تهدید ایران درباره تعیین سقف زمانی برای مذاکرات احیای توافق هسته ای: ♦️ برجام در دستور کار ما نیست 🔹معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره اظهارات حسین امیرعبداللهیان گفت: «برجام در دستور کار نیست. در حال حاضر نقض حقوق بشر و ارسال تسلیحات به روسیه برای استفاده در حملات بی‌رحمانه علیه زیرساخت‌های غیرنظامی اوکراین در صدر دستور کار ما در مورد حکومت ایران قرار دارد.» ودانت پاتل تاکید کرد که دولت جو بایدن همچنان معتقد است که «دیپلماسی بهترین راه» برای جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران است‌‌! ‌ 🆔 @ashaganvalayat .🚨📸 سقوط ۲ بالگرد آمریکایی در کنتاکی 🔹رسانه‌ها از برخورد دو بالگرد «بلک‌هاوک» ارتش آمریکا و سقوط آن‌ها بر فراز ایالت «کنتاکی» در جریان یک مأموریت آموزشی خبر داده‌اند. 🔹گفته شده این حادثه تلفاتی در پی داشته و یک رادیو محلی خبر داده ممکن است تا ۹ نفر کشته شده باشند. 🆔 @ashaganvalayat .🚨🎥بمباران مواضع نیروهای اوکراینی در باخموت با مهمات آتش زا 🔥 🔷تا همین لحظه روسیه ۷۰٪ شهر باخموت را تصرف کرده است و در حال پیشروی است. 🔴رئیس جمهور اوکراین اذآن دارد که در صورت پیروزی روسیه در باخموت آن را تقدیم به چین و ایران خواهد کرد. 🆔 @ashaganvalayat .🚨یورش گسترده صهیونیست‌ها به کرانه باختری 🔹نظامیان اشغالگر صهیونیستی یورش گسترده‌ای را در کرانه باختری و قدس اشغالی آغاز کردند که طی این یورش شماری از فلسطینیان بازداشت شدند. 🔹اشغالگران رژیم اسرائیل به منطقه‌ای در البیره، قلقیلیه، بیت امر در الخلیل یورش بردند. آن‌ها همچنین به شهر عقربه حمله و خانه‌ای را محاصره کردند. 🆔 @ashaganvalayat . 🚨🎥 درخواست مزدوران شبکه اینترنشنال سعودی از آمریکا برای حمله به ایران؛ منطق بازدارندگی ایجاب می‌کند که آمریکا یک واکنش سهمگین به ایران نشان دهد!!! 🆔 @ashaganvalayat .🔴 آتش سوزی یک دستگاه اتوبوس بی آر تی در خیابان ولیعصر تهران 🔹سخنگوی سازمان آتش نشانی:ساعت ۱۱ امروز ­یک دستگاه اتوبوس مسافربری در بالاتر از پارک ملت خیابان ولیعصر دچار آتش سوزی شد. 🔹با اقدام به موقع راننده این اتوبوس خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید و مسافران قبل از شروع حریق از اتوبوس پیاده شدند. 🔴 آتش سوزی یک دستگاه اتوبوس بی آر تی در خیابان ولیعصر تهران 🔹سخنگوی سازمان آتش نشانی:ساعت ۱۱ امروز ­یک دستگاه اتوبوس مسافربری در بالاتر از پارک ملت خیابان ولیعصر دچار آتش سوزی شد. 🔹با اقدام به موقع راننده این اتوبوس خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید و مسافران قبل از شروع حریق از اتوبوس پیاده شدند. 🆔 @ashaganvalayat .🔴واریز بخشی از معوقات فرهنگیان 🔹رئیس اطلاع‌رسانی آموزش‌وپرورش: 4 ماه از مطالبات حق‌التدریس همکاران شاغل و بازنشسته (از مهر تا دی‌ 1401) به حساب‌شان واریز شد. 🔹پیگیری برای واریز دیگر معوقات ادامه دارد. 🆔 @ashaganvalayat .🔸وزارت دفاع آذربایجان ادعا می کند که کنترل ارتفاعات مختلف استراتژیک ، جاده های اصلی و کمکی و همچنین مناطق بزرگ در امتداد مرز با ارمنستان در قره باغ را به دست گرفته است. 🆔 @ashaganvalayat .🔸سنت شکنی محمد بن زاید؛ اختلافات داخلی در راه است؟! انتصاب «خالد بن محمد بن زاید» به عنوان ولیعهد جدید ابوظبی یک سنت شکنی در روند توریث قلمداد می‌شود. انتخاب خالد در حقیقت به معنای پشت کردن محمد بن زاید به برادرش «طحنون بن زاید» قلمداد می‌شود تا روند انتقال قدرت در امارت ابوظبی نیز به جای برادر، به نسل بعدی یعنی فرزندان منتقل شود. 🆔 @ashaganvalayat .🔸پنتاگون: هدف اصلی ایران حذف آمریکا ازعراق وسوریه برای تبدیل شدن به قدرتی مسلط در منطقه غرب آسیا است. 🆔 @ashaganvalayat .🔸باکو یک مرکز امنیتی سایبری با مشارکت اسرائیل تاسیس کرد. قرار است در مدت ۳ سال به بیش از ۱۰۰۰ نفر در این مرکز امنیت سایبری آموزش داده شود 🆔 @ashaganvalayat .🎥 کمبود پزشک در تعطیلات عید 🔹مشاهدات میدانی نشان می‌دهد در تعطیلات نوروز بسیاری از مطب‌ها تعطیل هستند و در مراکز درمانی سراسر کشور کمبود پزشک متخصص به یک مشکل تبدیل شده. 🔹کارشناسان می‌گویند جدا از بحث بازرسی و نظارت بر مطب‌ها، یکی از دلایل مشکل این کمبود سرانه پزشک در ایران است. در کشور در ازای هر ۱۰ هزار نفر ۱۳ پزشک وجود دارد و تنها ۶ نفر از آنها متخصص هستند. 🆔 @ashaganvalayat . 🔻ورود خودرو به سواحل بندرعباس ممنوع شد مدیرکل حفاظت محیط زیست هرمزگان: 🔹در مذاکره با کارکنان شهرداری و آتش نشانی بندرعباس مقرر شد، مسیرهای ورودی به دریا مسدود و از ورود انواع خودروها به ساحل جلوگیری شود. 🆔 @ashaganvalayat . 🔻امسال به «سربازی نرفته‌ها» وام فرزندآوری تعلق می‌گیرد
🔹سه روز پیش بانک مرکزی بخشنامه تسهیلات قرض الحسنه ازدواج و فرزندآوری را مطابق با قانون بودجه سال ۱۴۰۲ برای اجرا به شبکه بانکی ابلاغ کرد. 🔹طبق این بخشنامه امسال به سربازی نرفته‌ها، علاوه بر وام ازدواج، وام فرزندآوری هم تعلق می گیرد. 🆔 @ashaganvalayat .🔴فیفا میزبانی جام‌جهانی را از اندونزی به خاطر تحریم رژیم صهیونیستی گرفت 🔹فیفا به تصمیم اندونزی در اجازه ندادن به حضور رژیم صهیونسیتی در جام‌جهانی زیر ۲۰ سال واکنش نشان داد و میزبانی را از این کشور گرفت. 🔹قرار بود مراسم قرعه کشی این رقابت‌ها در جاکارتا برگزار شود که این تصمیم دولت اندونزی باعث شد فعلا به تاخیر بیفتد. 🔹این برای نخستین بار در تاریخ است که تیم رژیم صهیونیستی به مرحله نهایی این رقابت‌ها راه پیدا می‌کند. 🆔 @ashaganvalayat .🔺پاپ فرانسیس راهی بیمارستان شد 🔹واتیکان اعلام کرد که پاپ فرانسیس،‌ رهبر کاتولیک جهان به دلیل مشکلات تنفسی برای درمان عفونت ریوی در بیمارستان بستری شده است. 🔹سخنگوی واتیکان گفت فرانسیس ۸۶ ساله مبتلا به کرونا نیست، اما به چند روز درمان نیاز دارد. 🆔 @ashaganvalayat .📸 سفیر عربستان در عراق در مهمانی افطار سفیر ایران حضور یافت 🆔 @ashaganvalayat .🔴سردار رادان: از ابتدای طرح نوروزی تاکنون 629 نفر تلفات جاده‌ای در کشور به ثبت رسیده است. 🆔 @ashaganvalayat . 🔴پسر نتانیاهو در دادگاه محکوم شد 🔹یائیر نتانیاهو در پرونده شکایت عضو سابق پارلمان رژیم صهیونیستی به پرداخت ۷۰۰۰۰ شِکِل محکوم شد. «استاو شفیر» در سال ۲۰۲۱ از پسر نتانیاهو به دلیل افترا و آزار جنسی شکایت کرده بود. 🆔 @ashaganvalayat . 🔻افشای جزئیات فشار بایدن بر نتانیاهو درباره اصلاحات دستگاه قضایی 🔹رئیس جمهوری آمریکا در پیامی محرمانه به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی خواستار توقف اصلاحات قضایی و تلاش برای یافتن راه حلی میانه شده است. 🔹این پیام یک روز بعد از برکناری وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ارسال شد و به دنبال آن، نتانیاهو تصمیم گرفت تصویب طرح اصلاحات قضایی را به تاخیر اندازد. 🔹این پیام محرمانه نشان می‌دهد، بایدن به صورت مستقیم وارد کمپین فشاری شده که کاخ سفید آن را در نهان و آشکار اداره می‌کند. 🆔 @ashaganvalayat .🔻کاهش بدهی خارجی ایران به 6.5 میلیارد دلار 🔹بدهی خارجی ایران در دی‌ماه سال 1401 به کمتر از 6.5 میلیارد دلار کاهش یافت که در مقایسه با پایان اسفندماه سال 1400، معادل 25.1 درصد کاهش را نشان می‌دهد. 🔹از این میزان بدهی، 27.3 درصد (معادل 1.8میلیارد دلار) به بدهی‌های کوتاه مدت و 72.7 درصد (معادل 4.7 میلیارد دلار) به بدهی‌های بلندمدت اختصاص دارد. 🆔 @ashaganvalayat ⭕️بعد از موفقیت ایران در بازسازی پالایشگاه ال‌پالیتو ونزوئلا و صادرات ۳ میلیون تجهیز ایرانی، حال روس‌ها متقاضی تجهیزات و کاتالیست ایرانی در صنعت پالایشی هستند، چند کشور آفریقایی و آسیایی هم وارد مذاکره شده‌اند. خدا لعنت کنه تفکری که توان مهندسان ایرانی را از داخل کرده 🆔 @ashaganvalayat .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 همیشه به چشم هایتان اعتماد نکنید، شاید بعضی وقت ها خطایی رخ داده باشد به عنوان مثال تقریبا نود و نه ممیز نود و نه درصد شما مخاطبین عزیز در لحظه اول تصور میکنید که این تصویر مربوط به راهپیمایی 22 بهمن ایران است. البته این صحیح نیست. این خروش غیرتمند ملت فرانسه است در برابر مکرونی که 5 ماه پیش با معصومه قمی کلا (یکی از نحس ترین براندازهای ایران) دست داد و به براندازی در ایران فکر میکرد... 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
از سال ۲۰۱۷ در آلمان بخاطر جلوگیری از سواستفاده و تعدد همسر پناهنده ها و جنگزده‌ها سن قانونی ازدواج ۱۶ سال شد اما دادگاه فدرال از چهارشنبه گذشته ازدواج زیر سن ۱۶سال رو مثل قدیم‌ قانونی کرد! این توی ایران اسمش “کودک‌همسری” و توی کشورای دیگه “ازدواج قانونیه” ! 🗣🌻 خورشید خانوم🌻 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸