🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت89
فردای آن روز همین که به آن طرف از خیابان رفتم. گوشهایی ایستادم و با دقت مغازهی امیر زاده را نگاه کردم.
در مغازه باز بود. خوشحال شدم. پس واقعا حالش خوب شده، خودش دیده نمیشد. چند دقیقهایی آنجا ایستادم و دقت کردم شاید خودش را هم ببینم، شاید از مغازه بیرون بیاید اما فایده نداشت.
بعضی عابران ابتدا مرا نگاه میکردند بعد مسیر نگاهم را دنبال میکردند و همینطور که از کنارم رد میشدند تا چند قدم همینطور با دقت به روبرو نگاه میکردند. انگار آنها هم دنبال چیزی میگشتند.
کاش چشمهایم تلسکوپ داشت. کاش میتوانستم داخل مغازه را ببینم.
با خودم فکر کردم چه خوب میشد یک دوربینی چیزی داشتم و از همین راه دور گوشهایی میایستادم و نگاهش میکردم.
این فکر تمام ذهنم را درگیر خودش کرد.
ولی بعد با خودم گفتم او که هر روز به کافیشاپ خواهد آمد، میتوانم ببینمش، دوربین نیاز نیست.
آن روز او به کافی شاپ نیامد، انگار همه چیز در من تمام شد. چرا نیامد؟ یعنی به خاطر این که جواب پیامش را ندادهام با من قهر کرده؟
ولی بعد به خودم نهیب زدم، اگر هم میآمد تو باید کار را به کس دیگری میسپردی و تا رفتنش به سالن نمیآمدی. مگر قولت را فراموش کردهای.
دیگر از آن روز به بعد محتاط شده بودم. کنار پیشخوان میایستادم و به در ورودی خیره میشدم، که اگر آمد به آشپزخانه بروم تا مرا نبیند.
آن روز گذشت موقع برگشتن به خانه دوباره از آن طرف خیابان رفتم. دیگر راه اصلیام شده بود باید عادت میکردم. ولی نگاهم را حریف نمیشدم. همین که میدیدم مغازهاش باز است نفس راحتی میکشیدم.
خیلی دل تنگش بودم. چطور با خودم کنار بیایم.
به خانه که رسیدم نادیا گفت که از آن تابلوی پروانه سفارش دیگری گرفته. کسب تکلیف میکرد که آیا بیعانه بگیرد یا نه.
–آره بگیر، نقشش رو روی پارچه پیاده کن، من امشب میدوزم تمومش میکنم.
با تعجب نگاهم کرد.
–قبلیه چند روز طول کشید چطوری میخوای...
همانطور که به اتاق میرفتم گفتم:
–قبلیه رو زیاد بلد نبودم. بعدشم میدونم امشب خوابم نمیبره، وقت زیاد دارم.
بدون این که لب به چیزی بزنم، روی جزوه و کتابهایم پهن شدم. فرصت خوبی بود تا طرح زدن نادیا تمام شود درسهایم را مرور کنم.
مطالب کلاسهای مجازی که صبح استاد در گروه گذاشته بود را از گوشیام مرور کردم.
مادر وارد اتاق شد.
–ناهار خوردی؟
از روی جزوه ها سرم را بلند کردم.
–میل ندارم.
کنارم نشست.
–درسته کارت زیاد شده، ولی دیگه نباید از غذا بیفتی که، باید به خودت برسی.
لبخند زورکی زدم.
–بانوی دربار امروز ناهار چه درست کرده؟
یه غذای مفید و پرخاصیت.
انگشت سبابهام را روی چانهام گذاشتم و ژست متفکری گرفتم.
–کباب؟
مادر بلند شد.
–اون کجاش پرخاصیته، باعث نقرص و هزارتا مریضی میشه.
به دنبالش رفتم.
–خب چی پختی که همهی مریضیهای ما رو ریشه کن میکنه؟
–کله جوش. سهمت رو اجاقه گرم کن بخور.
مادر درست میگفت میلم به غذا کم شده بود. اما نه به خاطر کار زیادخودم، به خاطر این که کار فکرم زیاد شده بود. دل تنگی، دوری، ندیدنش چیزهایی بودند که
نه تنها فکرم بلکه تمام اعضای بدنم را به خود مشغول کرده بود.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت90
چند روزی گذشت و خبری از امیرزاده نشد. ولی در مغازهاش باز بود.
دیگر طاقتم تمام شده بود، باید فکری میکردم.
به کافی شاپ که رسیدم پشت پیشخوان رفتم شروع به سرچ کردم.
باید یک دوربین میخریدم. باید میدیدمش.
خانم نقره دیگر به سر کارش آمده بود. سرکی به گوشیام کشید و رفت.
مدتها در سایتهای مختلف گشتم، وقتی قیمتها را دیدم سرم سوت کشید.
بعد از نیم ساعت گشتن دست از پا درازتر گوشیام را بستم و کنار گذاشتم. رو به خانم نقره کردم و گفتم:
–نمیدونستم دوربین شکاری اینقدر گرونه، مگه کسی الان شکار میره؟
خانم نقره دستی به شالش کشید.
–میخوای دوربین شکاری بخری؟
نفسم را بیرون دادم.
–میخواستم بخرم، ولی دیگه پشیمون شدم.
ابروهایش بالا رفت.
–واسه چی میخوای؟
انگشتهایم را در هم گره زدم.
–واسه یه کاری لازم داشتم، ولی حالا دیگه با این قیمتها پشیمون شدم.
ماهان که اکثر اوقات بین سالن و آشپزخانه در رفت و آمد بود. گوشهایش تیز شد. جلو آمد و گفت:
–من دوربین دارم. میخواهید براتون بیارم؟
با خوشحالی پرسیدم:
–جدی میگید؟
آرنجش را روی پیشخوان گذاشت.
–آره، پارسال هدیه گرفتم.
خانم نقره گفت:
–مردم چه هدیههای لاکچری میگیرن.
ماهان از این حرف خوشش آمد.
–آره، تازه یه برند معروفه. همین فردا براتون میارم.
کمی منو من کردم.
–نه، ممنون، آخه هدیس، یه وقت میوفته میشکنه یا چیزی میشه اونوقت شرمنده میشم.
–بشکنه، اصلا مهم نیست. فدای سرتون. من که استفاده نمیکنم. حالا قبلا با بچهها کوه میرفتیم گاهی میبردم.
ولی حالا که به خاطر کرونا دیگه کوهم نمیریم.
دلم نمیخواست دوربینش را بگیرم برای همین گفتم:
–آخه منم کارم ا
ت، چرا سفارش نداد.
منم تا تونستم ماله کشیدم.
–چطوری ماله کشیدی؟
–گفتم بنده خدا کرونا داشته، تازه حالش خوب شده، انگار هنوزم میلش به غذا نمیکشه، امده بوده صبحونه بخوره ولی یه کم ضعف کرد فکر کنم رفت استراحت کنه.
آقای غلامی دوباره به نوشتهی تخته سیاه نگاه کرد و گفت:
–پس واسه همین اینو نوشته، واقعا درست نوشته روزای تلخیه این روزا.
حالا تو دعا کن، آقای غلامی کرونا نگیره چون میفهمه کروناییها اتفاقا اشتهاشون باز میشه.
–خوب ماله نکشیدی، این که همش شد دستانداز.
خندید و دفترچه سفارش را به دستم داد.
–دیگه من در این حد بلدم. بگیر برو سرکارت.
دفترچه را گرفتم.
–مگه رو تابلو چی نوشته بود؟
عمیق نگاهم کرد.
–فکر کنم واسه تو پیغام گذاشته. آخه دختر تو چیکارش داری؟ بزار بچهی مردم زندگیش رو بکنه،
–من؟
–نه، عمم، تو از همون روز اول اینو هوایی کردی. یعنی نزاشتی یه دو روز از ورودت بگذره با اون چشات.
همان موقع در با ضرب باز شد و آقای غلامی جلوی در ظاهر شد و
با اخم گفت:
–مشتری اونجا معطله شما اینجا جلسه گرفتین؟ چه حرف خصوصی دارید که تو سالن نمیتونید بزنید؟
خانم نقره دست و پایش را گم کرد و با لکنت گفت:
–هیچی، من امدم دفتر سفارش رو به خانم حصیری بدم. بعد هم فوری از اتاق بیرون رفت. من هم سربهزیر بیحرف از اتاق بیرون رفتم.
وارد سالن که شدم مشغول مشتریها شدم. ولی تمام فکر و ذهنم پیش تابلو بود.
پشت تابلو به طرف سالن بود و رویش به طرف در ورودی. چون در کافی شاپ شیشهایی بود عابران از پیاده رو میتوانستند آن را ببینند. ولی کسانی که داخل سالن بودند به تابلو دید نداشتند.
بالاخره از یک فرصت استفاده کردم و خودم را به تابلو رساندم.
با خط درشت نوشته بود.
"این روزها تلخ میگذرد."
وقتی جملهاش را خواندم بغض گلویم را گرفت. زمزمه کردم.
–خیلی تلخ میگذره.
خواندن جملهاش باعث شد تلخی لحظاتم بیشتر شود، دلتنگتر شوم و بیشتر از قبل برای دیدنش لحظهشماری کنم.
دوباره این بغض لعنتی، دوباره دلتنگی...
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
صلا مهم نیست. بود و نبود دورببن برام...
حرفم را برید.
–من براتون میارم. شما چقدر تعارف میکنید. من که الان ازش استفادهایی ندارم.
بعد هم رفت.
دیگر مثل روزهای قبل چشم به در نمیدوختم. چون از آمدنش مایوس شده بودم.
مشتریهایمان نصف شده بود برای همین کار زیادی نداشتم.
پشت پیشخوان نشسته بودم و با خانم نقره حرف میزدیم.
صدای جرینگ جرینگ آویز در نگاهم را به آن سمت کشاند.
خودش بود. خود خودش. بالاخره آمد.
قبل از این که مرا ببیند پشت پیشخوان نشستم.
خانم نقره با چشمهای از حدقه درآمده نگاهم کرد.
انگشت سبابهام را روی بینیام گذاشتم و پچ پچ کردم.
–هیچی نگو، اونور رو نگاه کن. بعدشم بیا تو اتاق تعویض لباس.
سرش را به علامت این که متوجه شده چه میگویم تکان داد.
بدون این که کسی مرا ببیند خودم را به اتاق رساندم. هر روز برای تعویض لباس به اینجا میآمدم.
بلا فاصله نقره آمد.
–چیشده؟ دختر چرا قایم باشک بازی درمیاری؟
در را پشت سرش بستم.
–نمیخوام من رو ببینه.
–کی؟
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت91
–همین آقای امیرزاده دیگه.
با چشمگرد نگاهم کرد.
–وا چرا؟
–خب دیگه، میشه تا این بره تو توی سالن باشی؟ ببخشیدا.
–خواهش میکنم کاری نیست که حالا یه ربع بیست دقیقه صبحانش رو میخوره میره دیگه، فقط اگر کسی سراغت رو گرفت چی بگم؟
–نمیدونم، خودت یه چیزی بگو.
مرموزانه نگاهم کرد.
–یعنی اگه این هر روز بیاد اینجا تو میخوای قایم شی؟ نه به اون که چند روزه خیره به در مونده بودی، نه به حالا که اون امده اونوقت تو نمیخوای ببینیش.
نگاهم را به زمین دوختم.
سرش را تکان داد.
–از دست شما جوونا، آدم سر از کاراتون درنمیاره.
بعد از رفتن خانم نقره روی گنجهایی که در انتهای اتاق بود نشستم و به حرفش فکر کردم.
راست میگفت اگر او هر روز بیاید چه؟ نمیشود که هر روز خودم را مخفی کنم.
اصلا چطور میشود دلتنگ کسی باشی و نخواهی ببینیاش. باید فکر دیگری میکردم.
هنوز پنج دقیقه هم نشده بود که خانم نقره وارد اتاق شد و گفت:
–این که بلند شد رفت که،
از جایم بلند شدم و به طرفش رفتم.
–رفت؟
–آره، چیزی هم سفارش نداد.
مبهوت نگاهش کردم.
–پس چرا امده بود؟
با دلسوزی گفت:
–فکر کنم امده بود تو رو ببینه، چون سراغت رو گرفت.
قلبم به تپش افتاد.
–چی گفت؟
–رفتم سر میزش سفارش بگیرم. باهاش احوالپرسی کردم و پرسیدم چرا چند وقته افتخار نمیدید بیایید کافیشاپ.
گفت که مریض بوده.
بعد گفتم معلومه، لاغر شدید.
الهی بمیرم اونقدر حجب و حیا داشت نگاهش رو انداخت پایین آروم گفت، مریضیه دیگه.
با خودم فکر کردم اگر من به جای خانم نقره این حرفها را میزدم کلی حرف داشت که بگوید و حتما نگاهش را از صورتم برنمیداشت.
عجولانه پرسیدم.
–خب بعدش چی گفت؟
–هیچی دیگه مدام نگاهش به اطراف بود معلوم بود دنبالت میگرده بعد پرسید:
ببخشید خانم حصیری نیومدن؟
گفتم چرا ولی دستشون بند بود من جاشون امدم.
یعنی اونقدر ناراحت شد که دلم براش کباب شد. بعد گوشیش رو برداشت و صفحهاش رو نگاه کرد.
پرسیدم چی میل دارید؟
گفت فعلا میشه یه لیوان آب بیارید.
امدم براش آب ببرم، رفتم دیدم نیست.
به نظرم بهش برخورد.
نگران پرسیدم:
–یعنی با ناراحتی رفت؟
خانم نقره روی گنجهایی که من قبلا نشسته بودم نشست.
–آره دیگه، اینجور وقتا مردا خیلی بهشون برمیخوره، حالا این آقای امیرزاده بیشتر بهش برمیخوره چون مردتره، دیدی مدلش خیلی مردونس، میفهمی چی میگم که؟
من فقط با غم نگاهش کردم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت92
نمیفهمیدم چه میگفت، تنها چیزی که میفهمیدم ناراحتی امیرزاده بود که دلم را آتش میزد.
خانم نقره از جایش بلند شد و نگاهی به گنجه کرد و زمزمه کرد.
–نمیدونم هر دفعه این ماهان چی با خودش میاره میزاره تو این کمد درشم همیشه قفل میکنه. بعد رو به من ادامه داد:
–دقت کردی؟ بعضیروزا یه نایلون سیاه با خودش میاره میزاره اینجا رفتنی هم با خودش میبره.
حرفش را نشنیده گرفتم و پرسیدم.
–آقای غلامی هم دیدش؟
–ماهان رو؟
–نه بابا، امیرزاده رو میگم.
–آهان، آره، خیلی هم تعجب کرد که امیرزاده سفارش نداده رفت
آقای امیرزاده قبل از رفتنش رو تخته سیاه یه چیزی نوشت و رفت،
چون من که با بطری آب وارد سالن شدم دیدم آقای غلامی بلند شده بره ببینه که اون چی نوشته. فکر کرده از کافی شاپ ناراضی بوده که چیزی سفارش نداده رفته واسه همین روی تخته انتقادی چیزی نوشته.
منم رفتم ببینم آقای غلامی چی رو داره نگاه میکنه.
اشاره کرد به تخته و گفت:
–امیرزاده نوشته.
دستپاچه به طرف در اتاق رفتم که زودتر بروم ببینم امیرزاده چه نوشته.
خانم نقره دستم را گرفت.
–الان نری جلوی تابلوها.
ایستادم و متعجب نگاهش کردم.
–چرا؟
–خودت میدونی که آقای غلامی چقدر روی مشتریهاش حساسه، یه وقت میری تابلو بازی درمیاری، میفهمه همهی اینا زیر سر توئه. چون از من پرسید امیرزاده چی میگف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان جوانی که از غیب خبر میداد
❇️ذرهای خاک در این میکده ضایع نشود
⚜انتشار این پست ثواب جاریه دارد.
🌸🌸🌸https://eitaa.com/joinchat/3286434026Cc9f896c22c🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💢رئیس قوه قضاییه: بیحجابها مجازات میشوند
🔹کشف حجاب به مثابه دشمنی با ارزشهاست و افرادی که اقدام به این ناهنجاری کنند، مجازات خواهند شد. درصورت دستگیری این عاملان، قوه قضاییه به موضوع رسیدگی میکند و تمام کسانی که به هر نحو مُسبب و شریک در این مسائل باشند، بدون اغماض تحت پیگرد قرار میگیرند.
🔹ضابطین موظف هستند جرم مشهود و هر نوع ناهنجاری را که خلاف قانون و شرع است و در ملاءعام رخ میدهد به مراجع قضایی ارجاع دهند. مراجع قضایی هم باید در رسیدگی به این قبیل پروندهها اهتمام داشته باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 معجزات سوره "قدر"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تذکر محترمانه و اعمال قانون حجاب در فرودگاه بین المللی شیراز
🔹 به امید اینکه سایر نهادها و دستگاهها از این حرکتهای مثبت الگو گرفته و قانون حجاب را در زیر مجموعه خود اجرایی کنند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ امام جمعه باید اینطوری باشه و تمام👌
🔻بازدید #امام_جمعه_قشم از مجتمع های تجاری شهرستان قشم
🔻عالیه تا آخر ببینید
🔻قابل توجه آن دسته از امام جمعه هایی که یک عمر قدمی برای ترویج درست دین برنداشتند و هیچ نظارتی بر شهر و استان خود نداشتند و کشور را به این نقطه از بی فرهنگی و بی دینی رساندند و حال که از ایشان مطالبه اجرای قوانین عفاف و حیا در جامعه را داریم در جواب میگویند فقط کار فرهنگی جواب میدهد.
🔻می گویند هدیه بدهید
🔻می گویند بانوان چادری هر روزه حماسه حضور داشته باشند
🔻آقای امام جمعه تا چقدر بانوان از جیب خود خرج کنند گل و هدیه بخرند درست می شود؟
🔻تا چقدر از زندگی و همسرداری و تربیت فرزند خود بزنند و در خیابان ها و پارک ها قدم بزنند وضعیت حجاب در کشور درست می شود؟؟؟
🔻پس بودجه هایی که به دستگاهها بابت عفاف و حجاب داده میشود کجا خرج می شوند؟؟؟؟
🔻مسئولین بابت ترک فعل هایشان و حیف کردن بیت المال بااااید پاسخگو باشند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
♦️سریال نون.خ
🔺سریال نونخ نیز مانند پایتخت توانسته اعتماد مدیران را به خود جلب کند و از ظرفیت طنز برای بیان حرفهای سیاسی و... استفاده کند.
🔺این سریال نیز به سوی ابتذال رفته است ...
🔺از کارگردانی که مواضع تند و افراطی در اتفاقات اخیر کشور داشت انتظار بیشتری نمیرفت اما از مسئولان تلویزیون انتظار میرفت که دقت بیشتری به داستان سریال و طعنه و کنایههای آن کنند تا اسباب خنده به ریش خود را فراهم نکنند!!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دمشون گرم که توی بیغیرت رو سرویس کردن! 😅
🔹 آفرین به کاشانی های عزیز. بقیه هم یاد بگیرن .
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴یمن واردات کالاهای کشورهای اهانتکننده به قرآن کریم را ممنوع کرد
🔹شورای عالی سیاسی یمن امروز شنبه به ریاست «مهدی المشاط» تشکیل جلسه داد و به مقامات دولت نجات ملی یمن (مستقر در صنعاء) دستور داد از ورود کالاهای تولید شده توسط کشورهای اهانت کننده به قرآن کریم جلوگیری کنند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این همه مدت از زلزله ترکیه گذشت هنوز کانکسهای اردوغان نرسیده :)
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید خبرنگار چینی چطور سخنگوی دبیرکل سازمان ملل رو توی موضوع حضور نظامی آمریکا در سوریه آچمز میکنه!
🔹مال همین روزهاست
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 -چه مرگتون بود انقلاب کردین!؟!
+میخاستیم به عزت برسیم)))
یاس
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فیلمی از ازدواج اجباری مریم قجر(مریم رجوی) با مسعود رجوی
🔹 مریم قجر را مجبور می کنند که طبق حکم سازمان از شوهرش مهدی ابریشمچی(شخص دوم سازمان) طلاق بگیرد و بلافاصله و بدون نگهداشتن عده، همسر مسعود رجوی شود.
🔹 مریم قجر(مریم رجوی) التماس می کند که این حکم را صادر نکنید اما تسلیم میشود.
«Mousavian»
🔹پ.ن: یه مرضی هستش به اسم منافق و منافق پرستی که طرف خودشم با احکام من درآوردی سازمان کوفتیشون مخالفه ولی بازم به خواستشون تن میده
🔹ان شاءالله نابودی کامل منافقین
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بازخوانی| مرحوم طالبزاده: محل دفن حاج احمد متوسلیان مشخص است/ ایران مانع تفحص توسط لبنانیها شده است!
🔹 محل دقیق دفن حاج احمد متوسلیان مشخص است؛ چرا عدهای از بررسی و تفحص این محل خودداری میکنند!؟
🔹 یکبار نمیروند آنجایی که کارشناسان و شاهدان میگویند را تفحص کنند تا حتی اگر این ادعا کذب است؛ دروغ آن مشخص شود. مردم حق دارند بدانند چه بلایی بر سر حاج احمد آمد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💠 نفرین پیامبر به مردان بی غیرت...!💠
💮قَالَ 🌟رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
💎«كَانَ أَبِي إِبْرَاهِيمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ غَيُوراً وَ أَنَا أَغْيَرُ مِنْهُ وَ أَرْغَمَ اَللَّهُ أَنْفَ مَنْ لاَ يَغَارُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ»
🌟رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود:
💎پدرم حضرت ابراهيم بسیار غيرتمند بود و من از او باغیرت تر هستم،
و خداوند بينى مسلمانی که به ناموسش غيرت ندارد به خاک ذلت بمالد!
📚 کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۳ ص۴۴۴
🔴روسیه ریاست شورای امنیت را بر عهده گرفت
🔹هر یک از 15 کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل، به مدت یک ماه به صورت چرخشی ریاست شورا را بر عهده میگیرند. آخرین باری که روسیه به ریاست شورای امنیت رسید، فوریه 2022 تقریبا همزمان با آغاز جنگ اوکراین بود.
🔹با وجود تلاشهای اوکراین، آمریکاییها اعلام کردند که نمیتوانند روسیه را از تصدی ریاست شورا منع کند.
775.7K
. ❌📣هــشدار❌
توطئہ فتنهــگران براے ۱۳فروردین
حتما گوش ڪنید و منتشر ڪنید
نشر_رگبارے در گروهــهــاے مذهــبی
لحظہ بیدارے عمومی،
هــمان لحظهــطلایے منتهــے بہ ظهــور #امام_زمان(عج) است‼️🥀
#ماهــ_مبارڪ_رمضان
#ماهــ_رمضان 👇👇👇👇
☝️ارسال این پیام حداقل براے یڪ نفر
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑نکته ی مهمی که بهش توجه نشد
⚠️حتما تا آخر ببینید و نشر بدین
چند نکته مهم رو بصورت متنی داخل کلیپ نوشتم ، لطفا هیچ موضوعی رو کم ارزش ندونید ، همه ایرانی هستیم
همه داخل این کشور زندگی میکنیم،
اگر یه خانم چادری رو زدن ، بی جا میکنن ، باید پیگیری بشه و طرف مجازات بشه ، اگر یه طلبه رو زدن هم همینطور ،
حالا اگر با این خانما هم اینطور برخورد میشه ، باید پیگیری کرد و ببینیم داستان اصلا واقعیه یا نه ، چون خیلی قضیه مشکوکه
اما اگر واقعی بود ، حتما با اون آقا برخورد بشه ، با فروشنده هم همینطور، با افرادی هم که قا.نون رو رعایت نمیکنن هم همینطور
والسلام
چیز خیلی عجیبی هم نیست !
⚠️ دقت کنید این کلیپ از قبل با هماهنگی صاحب مغازه تهیه شده است،
مقصر اصلی صاحب مغازه هس ‼️
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلمان کیست؟؟
استاد مسعود عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ۲ هدیه با ارزش
🎙استاد رفیعی
✨﷽✨
#نگذارید_دلتان_خراب_بشود
✍🏻آیت الله مجتهدی (ره):
تا چهل سال امید است که انسان آدم شود. تو روایت داریم که اگر چهل سال بگذرد و رابطه ای با خدا بنا نکند، شیطان پیشانیش را می بوسد و می گوید قربان شکل ماهت که دیگر هدایت نمی شوی.
اگه چهل سال بگذرد ، هرچه به او بگویندانگار که به دیوار گفته اند. هیچ اثری ندارد. جوونا خوش بحالتون تا جوان هستید ، نگذارید دلتان خراب بشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ #استاد_رائفی_پور
«رسانه های پولکی»
بانکی که با پول،رسانه مخالفش روخرید...
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸