تو اینجوری واسش مایه میزاری، تا حالا فکر کردی اون واسه تو چیکار کرده؟ منم قبلا شرایط تو رو داشتم، مواظب باش کاری نکنی که بعدا پشیمون بشی.
ناگهان بلند شد و با غیض گفت:
–اما من ساکت نمیمونم. همین الان میرم حقش رو میزارم کف دستش. آخه تو خبر نداری دیروز واسه من چه مظلوم بازی در آورد. ببین وسایل من پیشت بمونه تا برگردم.
دستش را گرفتم:
–کجا؟
–میرم بهش بگم بچه مظلوم گیر آورده، مگه شهر هرته. اون تو رو بازیچهی خودش کرده.
به زور روی صندلی نشاندمش.
–دیونه شدی؟ فکر کن تو رفتی و بهش گفتی، اونم برمیگرده میگه مگه من براش نامهی فدایت شوم نوشتم. ساره هیچی بین من و امیرزاده نیست.
ساره دوباره شگفت زده نگاهم کرد.
–یعنی چی؟ مگه نامزدت نیست؟
سرم را به طرفین تکان دادم.
–چی میگی تو؟ اون روز که شوهر من مریض بود یادته؟ یه جوری صدات کرد"خانم" که من حسودیم شد. قشنگ مثل زن و شوهرا، تازه دیروزم یه جوری در موردت حرف میزد که...
حرفش را نصفه گذاشت و انگشتش را روی لبش گذاشت و به فکر فرو رفت.
بعد زمزمه وار ادامه داد:
–البته نه، اون اصلا نگفت نامزدم، همش میگفت خانم حصیری...
سرآسیمه پرسیدم.
–گفت خانم حصیری چی؟
چپ چپ نگاهم کرد و عصبی گفت:
–گفت خانم حصیری و مرگ. خانم حصیری و مرض، دخترهی بدبخت هر روز میری نگاهش میکنی که چی بشه؟ فکر نکن اینجوری از سرت میوفتهها، بدتر میشه.
از قدیم گفتن آن که از دیده رود از دل رود.
بعد متفکر جوری چشم به زمین دوخت که احساس کردم الان زمین سوراخ میشود.
–اخه اگه زن داره، پس چرا اینقدر پیگیرته؟ بعدشم مگه نمیگی با مادرش زندگی میکنه؟
–از حرفهاش اینجور فهمیدم.
انگشت سبابهاش را بالا گرفت.
–یه جای کار میلنگه.
–حالا تو بگو دیروز چی بهت گفت، بعد کارآگاه بازی دربیار.
از اول تا آخر ماجرا رو مو به مو تعریف کنیا، مثل من که برات تعریف کردم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت124
لبخند نازکی زد.
–مثل این که امروز کار تعطیله، نه؟
لبهایم را روی هم فشار دادم.
حالا که نوبت من شد، تو یاد کارت افتادی و کاری شدی.
قطار دیگری آمد. وسایلش را از روی زمین برداشت.
–پاشو بریم برات میگم.
میلهی قطار را گرفتم تا بتوانم تعادلم را حفظ کنم و بعد با ولع به ساره گفتم:
–بگو دیگه، چرا آدمو دق مرگ میکنی؟
ساره وسایلش را در بغلش جابه جا کرد.
–دیروز وقتی در رو باز کردم و دیدمش خیلی جا خوردم.
اولش فکر کردم واسه کمک امده، آخه واسه بچهها کلی خوراکی و اسباب بازی خریده بود.
بعد از این که وسایل رو گرفتم گفت که تو باهاش قهر کردی و تلفنش رو جواب نمیدی بعد اونم میخواد شماره کارتت رو بگیره.
اول فکر کردم از من میخواد که شماره کارت تو رو بگیرم.
ولی بعد گفت که میخواد خودش باهات حرف بزنه، وقتی این حرفها رو میزد اونقدر معذب بود که فهمیدم هم خیلی براش سخت بوده این کار، هم دلش خیلی برات تنگ شده که به من رو زده، معلوم بود چارهایی نداشته.
البته قبل از این که موبایلم رو بهش بدم گفت که شوهرم رو در جریان قرار بدم.
منظورش این بود که اول از شوهرم اجازه بگیرم، ولی اون با کلاسش رو گفت.
تمام مدتی که ساره حرف میزد بدون پلک زدن نگاهش میکردم با هر کلمه از حرفهایش قند در دلم آب میشد.
–ولی تلما نمیدونم چرا بعد از این که باهات حرف زد اخمهاش تو هم رفت. همونجا جلوی در گوشی رو بهم داد و رفت.
تو چیزی بهش گفتی؟
–نه، فکر کنم از این که مسدودش کرده بودم خیلی ناراحت بود.
ساره هینی کشید.
–واسه چی مسدودش کردی؟
شانهایی بالا انداختم.
–خب وقتی زن داره چه کاریه که...
وسط حرفم دوید.
–به نظر من مسدود کردن یه جور توهینه، حق داره عصبی باشه، کسی مسدود میکنه که کلا همهچی رو قطع کنه. تو که باهاش ارتباط داری.
خشمگین نگاهش کردم.
–باهاش ارتباط دارم؟ کو؟ چه ارتباطی؟
–تو نداری، ولی بالاخره قطع نشده دیگه.
نگاهم را روی صورتش سُراندم.
–خب داره میشه، عجله داری؟ خوبه تو زنش نیستی.
–خب بابا، حالا بهت برنخوره، میخوام یه کاری واست کنم که به جای قیافه گرفتن بیوفتی دست و پام رو ماچ کنی.
بی تفاوت گفتم:
–چی؟ متلک جدید تو آستینت داری؟
نوچی کرد و رفت وسایلش را گوشهی قطار گذاشت و آمد.
–میخوام برم تحقیق کنم ببینم زنش کیه و چرا امیرزاده با مادرش زندگی میکنه.
چشمهایم گرد شد.
–بری چی بگی، زشته بابا، زنش رو دیدم دیگه، میشناسم اونقدر خوشگله که از وقتی دیدمش افسردگی حاد گرفتم.
–اتفاقا یه چرای بزرگ همینجای مسئله هست. میخوام برم کشفش کنم، بعدشم مگه تو زشتی؟ چشم داری مثل آهو که به هزارتا مثل اون زنا میارزه.
پوفی کردم.
–پوست اون اونقدر روشن و صاف و خوب بود که...
–خوبه خوبه، پوست توام صافه، اگه منظورت به برنزه بودنته که الان همه عاشق این پوستا هستن.
–برنزه یا سبزه؟
سرش را به طرفین تکان داد.
–پوست تو برنزهی طلاییه نه سبزه. من روز اول که دیدم فکر کردم از این پولدار بیدردها هستی و رفتی پوستت رو خودت اینجو
430.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️وزرای خارجه ایران و عربستان پس از ۷ سال قطع رابطه در پکن با یکدیگر دیدار کردند
🔹 وزیر امور خارجه کشورمان دیشب برای دیدار با همتای عربستانی خود وارد پکن شد.
🔹 وزرای دو کشور پس از ۷ سال قطع رابطه حالا در این دیدار بر از سرگیری رسمی روابط دوجانبه و بازگشایی سفارتخانهها تاکید کردند.
🇮🇷
🔸توافق ایران و عراق برای آغاز احداث مسیر ریلی راهآهن شلمچه - بصره
مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی: در سخنانی گفت: پروژه راهآهن شلمچه - بصره پروژهای است که سالهای سال معطل مانده بود که یکی از موضوعاتی بود که امروز در خصوص آن، دو کشور تصمیمگیری کردند.
وی افزود: با توجه به اینکه این منطقه از شلمچه و از ابتدای خاک عراق در زمان جنگ مین گذاری شده بوده است در توافق با وزیر حملو نقل عراق مقرر شد تا در کوتاه ترین زمان زمین تحویل دولت ایران شود تا با اولویت بعداز ماه مبارک رمضان عملیات مینروبی توسط جمهوری اسلامی ایران انجام شود.
وزیر راه و شهرسازی ایران تصریح کرد: توافق شد تا این مسیر ریل و احداث پل متحرک روی رود شطالعرب، ظرف یکسال و نیم به اتمام برسد. همچنین چنانچه در حین انجام کار قدری زمان طولانیتر شد توافق لازم بین دو کشور انجام خواهد شد
وستانیوز(فراخط)
🔴بیانیه مشترک ایران و عربستان در شهر پکن
🔹در سایه مفاد بیانیه سه جانبه مشترک جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، و جمهوری خلق چین مورخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ در رابطه با از سرگیری روابط میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران و همچنین در چارچوب هماهنگی میان دو کشور در رابطه با اقدامات لازم جهت از سرگیری فعالیت دیپلماتیک و کنسولی بین دو کشور، گفتگوهایی در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ در شهر پکن میان جناب آقای حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران جناب آقای امیر فیصل بن فرحان وزیر امور خارجه عربستان سعودی صورت گرفت.
🔹دو طرف طی این گفتگوها بر اهمیت پیگیری اجرای توافق پکن و فعال سازی آن به نحوی که اعتماد متقابل و زمینه های همکاری را گسترش دهد و به ایجاد امنیت، ثبات و شکوفایی منطقه کمک نماید، تأکید نمودند.
🔹دو طرف بر اهمیت گفتگو پیرامون راههای گسترش روابط دو جانبه و فعال سازی موافقتنامه همکاری های امنیتی بین دو کشور و موافقتنامه عمومی همکاری در زمینه اقتصاد، تجارت، سرمایه گذاری، فناوری، علوم، فرهنگ، ورزش و جوانان تاکید نمودند.
🔹دو طرف توافق کردند نمایندگی های دو کشور طی زمان مورد توافق، بازگشایی شود و اقدامات لازم را برای گشایش سفارتخانههای دو کشور در ریاض و تهران و سرکنسولگریهای این دو کشور در جده و مشهد صورت دهند. دو طرف توافق نمودند هماهنگی های لازم را میان هیئت های فنی برای بررسی راه های گسترش همکاری میان دو کشور از جمله از سرگیری پروازها و سفرهای متقابل هیئت های رسمی و بخش خصوصی، تسهیل اعطای روادید برای شهروندان دو کشور از جمله روادید عمره، ادامه دهند.
🔹دو طرف با عنایت به برخورداری از منابع طبیعی و توانمندی های اقتصادی و فرصت های فراوان که برای تحقق منافع مشترک دو ملت برادر وجود دارند، دیدارهای مشورتی و گفتگو را پیرامون راه های همکاری برای تحقق هرچه بیشتر چشم اندازهای مثبت در روابط افزایش می دهند.
🔹دو طرف بر آمادگی خود در راستای از بین بردن همه موانعی که پیش روی گسترش همکاری بین دو کشور است تاکید نمودند.
🔹دو طرف توافق نمودند همکاری خود را در هر زمینه ای که می تواند امنیت و ثبات منطقه را تامین نماید و منافع ملت ها و کشورهای آن را محقق کند، گسترش دهند.
🇮🇷🌸🌸🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸🌸
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥 حق عظیمی که امام حسن مجتبی علیه السلام بر بقای اسلام دارد ...
🍃🌹🍃
🌺گوشهای از زندگی سیاسی- مبارزاتی امام مجتبی علیه السلام در کلام رهبر انقلاب اسلامی
📚 برگرفته از کتاب انسان ۲۵۰ ساله
#میلاد_امام_حسن_مجتبی | #ماه_رمضان
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸