فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنان و دوستان با اخلاص و نیز آنهایی که دلشان بعضی وقتها میلرزد بدانند!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 ۹۰ ثانیه برای شناخت نابغه مستندسازی، #شهید_آوینی
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 پیام مهم نتانیاهو به ایران از طریق ۴ کشور
🍃🌹🍃
🔻دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسائل غرب آسیا:
🔹اقدامات مشترک از سوی جبهه مقاومت علیه صهیونیستها انجام شده و سه برابر شهدای ما و مقاومت، در جبهه اسرائیل به هلاکت رسیدند.
🔺نتانیاهو از طریق ۴ کانال پیام داد که قصد حمله به ایران را نداشتیم و اصلا دنبال کشتن ایرانیها نبودهایم.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️ مالک اشتر را گفتند :چگونه است که هیچوقت تو راه را گم نمیکنی؟
در پاسخ گفت: در غبار فتنه همیشه چشم به انگشت اشاره ی علی دارم.
#لبیک_یا_خامنه_ای
╭━━⊰❀🔻🔸🔻❀⊱━━╮
ما ملت امام حسینیم
╰━━⊰❀🔸🔸🔸❀⊱━━╯
شب قدر است التماس دعا مخصوص داریم 🏴🏴❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفر سوم هم در عملیات فلسطینیها کشته شد
▪️نشست امنیتی رژیم صهیونیستی
🔹رسانههای رژیم صهیونیستی: یوواف گالانت وزیر امنیت داخلی به زودی نشست برآورد اوضاع با مسئولان امنیتی و نظامی برگزار خواهد کرد.
🔹ارتش اسرائیل پوکههای ۲۲ گلوله که عامل عملیات الحمرا شلیک کرده است را یافتهاند.
🔹رادیو رژیم صهیونیستی هم گزارش داد: عملیات تیراندازی در الاغوار با سلاح کلاشینکف انجام شده است.
🔹همچنین نفر سوم هم که در عملیات فلسطینیها مجروح شده بود، کشته شد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
. بسمه تعالی
سلام
خدا قوت
💎زنگ خروج صهیونیستها از فلسطین و منطقه به صدا در آمد.
✍سالاری
💫بعد از تعرض نظامیان رژیم صهیونیستی به نمازگزاران و معتکفین در مسجد الاقصی و حرمت شکنی از این مکان مقدس،
در ادامه تجاوزات این رژیم کودک کش در منطقه،تمام نیروی ذخیره ارتش را فراخواند و مسلح نمود.
نتانیاهو بعد از اغتشاشات داخلی و رفتن رژیم صهیونیستی به سمت جنگ داخلی،می خواست با این اقدام در واقع اذهان مردم خود در فلسطین اشغالی را از آشوب و جنگ داخلی دور نماید،و از طرفی بر اساس خوی درندگی و جنگ طلبی خود و نفرتی که از مسلمان دارد ،ضربه ای اساسی به فلسطینیان مظلوم بزند!!!
اما....
هرچه می گذرد خود او و کابینه احمق تر از خودش بیشتر متوجه می شوند که این اقدامات انداختن چوب کبریت روشن در انبار باروت بود و ضمینه حذف میدانی این رژیم را از فلسطین و منطقه به همراه خواهد داشت.
☆بمباران جنگنده های اسرائیلی در سوریه
☆کشتن ۲ مستشار ایرانی در سوریه
☆تعرض به خانه امن الهی و معتکفان و نمازگزاران در مسجدالاقصی
☆بمباران غزه در شرایطی که در محاصره کامل بوده و هست.
و هزاران اشتباه کوچک و بزرگ دیگر باعث شده تا محور مقاومت تصمیم به پاسخ گوئی در سطح وسیع بگیرد.
💫حماس.جهاد اسلامی و دیگر گروههای مقاومت در فلسطین و حزب الله لبنان و انصار الله یمن و حتی حشد الشعبی عراق و ارتش سوریه و گروههای مقاومت در اردن و مصر که تا به امروز پنهانی آموزش می دیدند به میدان آمده اند.
🔥متاسفانه در مقابل محور مقاومت،رژیم کودک کش اسرائیل و هم پیمانان او ،تا بن دندان مسلح هستند واماده درگیری
●۴۷۰ هزار نیروی ناتو در عراق و افغانستان
●استقرار چندین ناو هواپیمابر آمریکا در مدیترانه
●شبکه یک پارچه پدافند ی از عربستان تا بیت المقدس توسط سامانه های تات و پاتریوت و و و
●حضور نیروهای نظامی صهیونیستی در مرزهای لبنان و سوریه
●بمباران مناطق مختلف رام الله و غزه و جنوب لبنان
●فعال شدن پایگاههای صهیونیستی در نقب آرون
●فعال شدن سامانه گنبد آهنین
●و بسیاری از عملکردهای فوری صهاینه در راستای مقابله با حملات محور مقاومت
((((مکر و و مکرالله والله خیر الماکرین)))
ولی همانطور که در آیه بالا خداوند بشارت داده ،مکر و ستم ایشان به خودشان باز خواهد گشت چرا که خدا یاور مظلومین عالم و صاحب خون شهداست...
🥀در طی ۲۴ ساعت گذشته سردار اسماعیل قاانی فرمانده نیروی قدس در مرزهای سوریه در جولان حضور پیدا نمود و رصد میدانی را آغاز نموده اند.
هشدار لازم را در صورت ادامه حملات از سوی اسرائیل به ایشان داده اند.
《سپاه قدس با قصد آزاد سازی قدس شریف ابداع و ساخته شده و حضور سردار قاانی در منطقه برای محقق کردن همین آرزوی بزرگ جهان اسلام و اتمام ماموریت این نیرو با فتح قدس شریف و آزادی آن از بند اسارت زالو صفتان صهیونیستی.》
🥀ارتش سوریه در آمادگی ۱۰۰ در ۱۰۰ قرار گرفته.
🥀جهاد اسلامی و حماس و گروههای مقاومت در رام الله و غزه و بلندیهای جولان مشغول جابجائی نیرو و تجهیزات برای یک حمله فراگیر و گسترده هستند.
🥀حرب الله لبنان آماده فتح زمینی و شلیک جدیدترین موشکهای خود با حجم ۴۵۰ هزار شلیک شده است.
🥀 در صحرای سینا گروههای مقاومت مصری آماده عملیات هستند(هرچند ارتش مصر جلوی عملیات راکتی ایشان را گرفت)ولی خبرهای واصله از مصر نشان می دهد،جمله غریب الوقوعی از صحرای سینا در مصر به ایلات صورت پذیرد.
🥀گروههای مقاومت در اردن که تا امروز پنهانی تجهیز و آموزش می دیدن ،آماده حمله به پایگاه هوایی نقب و عملیات ضد صهیونیستها هستند.
🥀انصار الله یمن،با وجود تمام مشکلات و درگیری که با شبه نظامیان حامی امارات و عربستان دارند،اعلام نموده اند که آماده فرستادن فوجی از پهپاد و موشک به حیفا و تلاویو هستند.
🥀غزه :اجازه کنار رفتن سرپوش پناهگاههای مخفی و آماده عملیات شدن تجهیزات را صادر نموده.
🥀 اگر حکام عرب نیز باورمندانه و بدون ترس وارد میدان کارزار شوند،برای همیشه خط بطلانی بر این رژیم کودک کش و غاصب خواهیم کشید.
🚨تمام بزرگ گوئی اسرائیل بخاطر:
۱ دارا بودن ۳۰۰ کلاهک هستهای است.
وقتی جنگ در فلسطین اشغالی پیش رود،یعنی حیفا و تلاویو و شهرک نشینان صهیونیستی و کوچه و خیابانهای که خود اشغالگران قدس درآن هستند،دیگر استفاده از بمب و موشک اتمی بی معنا و بی کاربرد است.
کما اینکه ما زدن نیروگاه و پایگاههای اتمی دیاموند را در رزمایشهای خود شبیه سازی کرده و در صورت نیاز با خاک یکسان می شود.
۲ جنگندههای اف ۳۵: که همه انها با شلیک موشکهای نقطه زن روی باند پرواز و آشیانه این پرندهها زمین گیر می شوند.
۳ناوهای هواپیمابر آمریکا:که با شلیک حوتها و موشکهای نور ایرانی و زدن سکوی پرواز انها،از حالت عملیاتی خارج میشوند.
۴تجهیزات به روز و ارتش دوره دیده
که البته مقاومت در مقابله با داعش،درگیری و زدن جلادان بدتر از ایشان را تمرین نموده.
کما اینکه در طی این ۷۰ سال فلسطینیها با سنگ مقابل این جنایتکاران ایستاده اند و الان مسلح به پهپاد و موشک هستند.
دوستان وعده الهی نزدیک است
تا آزادی قدس شریف یک یا حسین ع دیگر باقیست.
🍃🍃🍃🍃
🍃
و اگر سلیمانی فرمانده ی سپاه قدس است
و قاآنی جانشین لشکری که نام نگینِ انگشترِ جهان اسلام(قدس) را یدک میکشد ، پس ما فاتح سرزمینی خواهیم بود که امروز پرچم سیاه دشمنان در آن برافراشته شده
و این وعده ی الهی است
و وعده ی الهی محقق خواهد شد.
با آرزوی بهترینها
یا حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای بالارفتن دو خانم از ورودی یک امامزاده
🔸امروز تصاویری از درگیری در حرم امامزاده حسینِ همدان در شبکههای اجتماعی منتشر شد. تصاویری از حبس شدن دو دختر در حیاط امامزاده که نشان میدهد آنها با بالا رفتن از دَرِ اصلی امامزاده از محوطه خارج میشوند.
آزادجو، رئیس هیئت امنای ماجرا را اینگونه روایت میکند:
🔹شب میلاد امام حسن مثل شبهای دیگر سفرۀ افطاری ساده در امامزاده حسین برپا بود و جمعیت بیشتری نسبت به شبهای دیگر آمده بودند اما ناگهان متوجه سروصدا در بخش خانمها شدیم.
🔹دو نفر از خانمهای جوان با سن حدود ۲۰ سال که البته پوشش مناسبی هم نداشتند، پس از دریافت پذیرایی به تندی و با فحاشی رکیک با خادم افتخاری امامزاده که مسئول پذیرایی بود درگیر میشوند. این دو خانم دو نفر از بانوان خادم را کتک زدند و تلاش کردند چادر را از سَرِ یکی از خانمها بکشند.
🔹دخالت سایر خادمان برای کنترل اوضاع نتیجهای نداشت و سروصدا باعث شد تا جمع قابل توجهی در محوطه حرم تجمع کنند. درنهایت خادمان برای تامین امنیت زائران و جلوگیری از حادثه ناگوار، دَرِ ورودی اصلی حرم شاهزاده حسین را بستند و این خانمها را تا رسیدن پلیس به دفتر حرم هدایت کردند.
🔹با توجه به ادامه فحاشیهای رکیک این دو نفر، برای کاهش التهاب، دَرِ دفتر باز و آنها به خارج هدایت شدند اما آنها با بالاپریدن از در اصلی با تشویق و هدایت چند نفر محدود، از محوطه خارج شده و با دو مرد و یک خانم به سرعت محل را ترک کردند.
🆔 @ashaganvalayat
.
🔴دستگیری چند نفر از عوامل پشت پرده «دلار تلگرامی»
🔹روابط عمومی سپاه الغدیر یزد:چند تن از عوامل اصلی التهابآفرین در بازار ارز که نقش موثری در تعیین نرخ موسم به دلار تلگرامی داشتند، با دستور مقام قضایی و توسط پاسداران گمنام امام زمان در سازمان اطلاعات سپاه یزد دستگیر شدند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چین حمله به تایوان را شبیهسازی کرد
🔹تلویزیون دولتی چین گزارش کرد ارتش این کشور در دومین روز از رزمایشهای نظامی خود در اطراف تایوان، حملات دقیقی را به مواضع کلیدی در تایوان و مناطق دریایی اطراف این جزیره را شبیهسازی کرد.
🔹یک منبع امنیتی تایوان گفته تمرینهای نظامی چین شامل حملات شبیهسازی شده به گروههای ناو هواپیمابر و تمرین ضدزیردریایی است.
🔹وزارت دفاع تایوان اعلام کرده ۵۸ هواپیمای چینی از جمله جنگندههای «سوخو-۳۰» و بمب افکنهای «H-۶» و ۹ کشتی را در اطراف جزیره مشاهده کرده و نیروهای پدافند هوایی در حالت آماده باش کامل هستند.
🔸در پی سفر رئیسجمهور تایوان به آمریکا، مقامهای چین هشدار داده بودند پاسخ متناسبی به این اقدام تحریکآمیز تایوان نشان خواهند داد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴«عرین الاسود» یک جاسوس رژیم صهیونیستی را در نابلس اعدام کرد
🔹گروه مقاومت «عرین الاسود» فلسطین از اعدام یک جاسوس رژیم صهیونیستی در نابلس خبر داد و اعلام کرد پس از اتخاذ تدابیری امنیتی، اسناد جاسوسی این فرد را در اختیار افکار عمومی قرار می دهد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴یورش مجدد صهیونیستها به مسجد الاقصی
🔹شهرکنشینان صهیونیست بار دیگر به مسجد الاقصی در شهر اشغالی قدس یورش بردند. به نقل از الجزیره، شهرک نشینان صهیونیست صبح امروز (یکشنبه) نیز با حمایت نیروهای نظامی این رژیم به مسجد الاقصی یورش بردند.
🔹نظامیان صهیونیستی دور تازهای از خشونت با فلسطینیان در مسجدالاقصی را آغاز کردهاند؛ بطوری که بامداد چهارشنبه گذشته ۱۶ فروردین ماه به معتکفان داخل مسجد القبلی در صحن مسجد الاقصی حمله و تلاش کردند آنان را از مسجد بیرون کنند. در آن حمله، بیش از ۲۰۰ نفر از نمازگزاران فلسطینی زخمی و ۴۰۰ نفر دیگر بازداشت شدند.
🔹از چهارشنبه تاکنون مسجدالاقصی مکان درگیری و تنش نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست علیه نمازگراران و اعتکاف کنندگان و مدافعان مسجد است
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥محکومیت اقدامات اسرائیل توسط خطیب مسجد النبی
🔹پیش از این مساجد و رسانههای عربستان در قبال مسائل مربوط به فلسطین رویکرد سکوت را اتخاذ میکردند.
🔹بعد از توافق با ایران شاهد تغییر رویکرد کشورهای مسلمان در قبال اسرائیل هستیم.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻واکنش روابط عمومی دادگستری کل استان البرز به برخی ادعاها درخصوص پرونده شهید عجمیان
🔹روابط عمومی دادگستری استان البرز توضیحاتی درخصوص برخی ادعاهای مطرح شده در رابطه با پرونده شهید روحالله عجمیان ارائه کرد. در این اطلاعیه آمده است؛
🔹نقش و دخالت موثر محکومان به اعدام در شهادت سید روحالله عجمیان محرز بود است.
🔹اتهام متهمان «قتل عمد» نبوده بلکه حسب مورد «افساد فیالارض» و «محاربه» بوده است.
🔹دادگاه مجموع اقدامات برخی از متهمان پرونده را افساد فیالارض تشخیص داده و به اعدام محکوم کرد.
🔹هیچ یک از متهمان فقط به صرف دخالت در ضرب و جرح و یا جنایت نسبت به شهید به اعدام محکوم نشدند.
🔹دیوان عالی کشور ضمن تایید احکام اعدام محمد حسینی و محمدمهدی کرمی به اتهام افساد فیالارض، پرونده را جهت رسیدگی و صدور حکم مجدد در خصوص 14 متهم دیگر از جمله 3 نفر دیگر که به اعدام محکوم شده بودند به شعبه صادرکننده رای اعاده کرده و شعبه مذکور نیز پس از برگزاری جلسات رسیدگی، در مهلت قانونی حکم مقتضی را صادر خواهد کرد، ضمن اینکه با توجه به قطعیت احکام اعدام 2 نفر از محکومین، حکم اعدام آنها اجرا شد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انهدام باند سرقت خودرو با شلیک دقیق کارآگاهان
🔹رئیس پلیس آگاهی پایتخت: بررسیهای اولیه کارآگاهان نشان میداد، خودروی بنز چندی قبل از شرق تهران به سرقت رفته و سرنشینان آن سارقان حرفهای خودرو هستند که همین سرنخ کافی بود تا دستور ایست وسیله نقلیه مذکور صادر شود.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴پلیس راهور: دوربینهای جرائم رانندگی کشف حجاب را هم ثبت میکنند
🔹رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ: تمامی دوربینهای ثبت تخلفات و جرایم رانندگی که در سطح شهر کار فعال است، بهرهبرداریهای چند منظوره دارند و هر اطلاعاتی را در خود ذخیره و موارد کشف حجاب را هم ثبت میکنند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴تعویق اعزام مشمولان اعزامی اردیبهشت ماه
🔹مشمولان اعزامی پایه خدمتی اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ که قرار بود از یکم اردیبهشت به سربازی اعزام شوند به دلیل تداخل اعیاد ماه رمضان اعزامشان به تعویق افتاد.
🔹بر اساس این خبر مشمولان اعزامی پایه خدمتی اردیبهشت، در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه اعزام میشوند و این دسته از مشمولان باید روز دوشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ در محل و مراکزی که در برگ معرفی نامه مشمولان اعلام شده، حضور یابند و به خدمت دوره ضرورت اعزام شوند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : عبادت باید خروجی داشته باشه !
👤 حجت الاسلام والمسلمین #فرحزاد
⏲ زمان : ۱ دقیقه و ۲۲ ثانیه
💠پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:
آيا شما را از چيزى خبر ندهم
كه اگر به آن عمل كنيد،
#شيطان از شما دور شود،
چنان كه مشرق از مغرب دور است؟
عرض كردند: چرا
فرمودند:
#روزه روى شيطان را سياه مىكند،
#صدقه پشت او را مىشكند،
دوست داشتن براى خدا
و هميارى در كار نيک،
ريشه او را مىكَند،
#استغفـار شاه رگش را مىزند.
📚کافی ج۴ص۶۲
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت139
–چیشده؟ شماها اینجا چی کار میکنید؟
احتمالا ساره از ظاهر شدن ناگهانی امیرزاده شوکه شده بود.
امیرزاده با صدای بلندتر و نگران تری پرسید.
–با توام خانم، تلما چه بلایی سرش امده؟
شنیدن اسمم از دهان او و نگرانیاش برایم آنقدر شیرین بود که دوست داشتم برای همیشه به همان حال باقی بمانم و او صدایم کند.
با شنیدن صدایش همه چیز را فراموش کردم.
یادم رفت که من به خاطر او نقش زمین سرد شدهام.
ساره لکنت زبان گرفته بود. انگار خیلی به خودش فشار آورد که حرف بزند چون بعد از کمی من و من به یکباره جیغزنان گفت:
–تو رو خدا کمک کنید. نمیدونم چش شد یهو حالش بد شد افتاد.
احساس کردم امیرزاده در کنارم زانو زد و روی صورتم خم شد. صدای پای چند نفر دیگر که انگار دورمان جمع شده بودند هم به گوش میرسید. صدای پچ پچ هایشان اذیتم میکرد.
بعد صدای حرکتی آمد که نمیدانم چه بود، ولی بعد از آن رو انداز گرمی را روی خودم احساس کردم. همزمان عطرش در مشامم پیچید.
پالتواش را روی تنم انداخته بود. نمیدانم از بوی عطرش بود یا گرمای تنش که در پالتواش جمع شده بود و به یکباره به بدنم تزریق شد.
که در لحظه قلب یخ زدهام را گرم کرد و وادار به تپیدنش کرد.
صدای بهم خوردن چند کلید آمد که روی زمین افتاد.
–کمک کن این چادر و پالتو رو دورش درست بپیچیم تا من بتونم بلندش کنم. بعدش اون سوئچ رو بردار برو در ماشین رو باز کن.
ساره با گریه به گفتن یک چشم اکتفا کرد و کاری که امیرزاده گفته بود را انجام داد و هم زمان با بلند شدنش سَر و تن مرا به امیرزاده سپرد. همان چادر و پالتو حائلی بودند بین من و او...
صدای مردی را شنیدم که پرسید کمک میخواهید آقا؟
امیرزاده با صدایی که انگار لحن معترض و حق به جانبی داشت گفت:
–نه، مگه خودم مردم.
بعد یا علی گویان مرا از زمین جدا کرد و با لحن بغض آلودی زمزمه کرد.
–انگار از سرما یخ زده.
هر چه میگفت میشنیدم حتی تک تک نفسهایش را حس میکردم.
تن من روی دستهای امیرزاده بود. اینقدر نزدیک بودنش را باور نداشتم. تحملش برایم سخت بود.
دستهایش مثل دو گوی آتشین بودند.
با این کارش گویی در لحظه گرمای زیادی وارد بدنم شد. قلبم فریاد میزد، انگار میخواست صدایش را به گوش او برساند.
صدای بیوقفهی قلب امیرزاده را هم میشنیدم. گویا قلبهایمان برای رسیدن به هم خودشان را دیوانهوار به میلههای قفسهی سینهمان میکوبیدند.
دقیقا از زیر زانوهایم که دستانش قرار داشتند، خون در رگهایم شروع به حرکت کرد. کم کم تمام اعضای بدنم با هم برای بردن آبروی من دستشان را در یک کاسه کردند. انگار فقط منتظر بودند رئیسشان یک اشاره ایی بکند و آنها دست به کار شوند. چقدر بیرحمانه همه به جان من افتاده بودند.
هیچ کس فکر غرور من نبود.
امیرزاده به ساره گفت:
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت140
–برو کنار...
بعد خم شد و من در جای نرمی فرود آمدم.
خم شدنش را از حرم نفسهایش فهمیدم که با پوست صورتم برخورد کرد و به من جان تازهایی داد.
ساره کنارم نشست.
صدای روشن شدن ماشین را شنیدم.
امیرزاده گفت:
–یه کم از این آب معدنی به صورتش بپاش، یه کمم سعی کن تو حلقش بریزی.
بعد به چند ثانیه نرسید که صدای جیغ لاستیکهای ماشینش با صدای گریهی ساره درآمیخت.
–تلما، تو رو خدا چشمات رو باز کن. ماسکم را برداشت و کمی آب روی صورتم پاشید. آب سرد بود برای همین شوکی به بدنم داد.
امیرزاده گفت:
– بخاری رو روشن کردم، الان گرمش میشه.
کمکم پردهی چشمهایم کنار رفت و اولین تصویری که دیدم صورت خیس از اشک ساره بود که مضطرب نگاهم میکرد.
همین که نگاهش به نگاهم افتاد خنده و گریهاش یکی شد.
–خدایا شکرت، چشماش رو باز کرد. امیرزاده پایش را روی ترمز گذاشت و فوری به عقب برگشت.
از این که چند دقیقهی پیش در آغوشش بودم خجالت کشیدم و نگاهم را به زیر انداختم.
ساره دستم را گرفت.
–دختر تو که ما رو نصف عمر کردی. دستات گرم شدن، حالت خوبه؟
سرم را به علامت مثبت تکان دادم.
دوباره پرسید:
–میتونی راه بری؟ تا خواستم جواب بدهم امیرزاده پرسید؟
–چرا حالتون بد شد؟
ساره جای من جواب داد.
–چیزی نبود، یه لحظه شوکه شد. حالا دیگه خوبه، ما از همین جا یه ماشین میگیریم و میریم. پالتو امیرزاده را از خودم جدا کردم و تحویل ساره دادم.
اخمهای امیرزاده در هم گره خورد.
–باید ببریمش درمانگاه، رنگش پریده، دکتر باید..
ساره پا گذاشت داخل حرفش.
–نه بابا، هیچیش نیست، این کلا اینجوریه، غشیه، زودم خوب میشه. احتمالا یه لحظه خون به مغزش نرسیده.
چشم غریهایی به ساره رفتم.
امیرزاده مرموزانه هر دویمان را از نظر گذراند و رو به من گفت:
–اونقدری که رفیقت میگه حالت خوبه؟
سرم را به علامت مثبت تکان دادم.
زمزمه کرد.
–خدارو شکر، بعد رو به ساره کرد.
–اونوقت میشه بگی شما جلوی خونهی ما چیکار میکردید؟
ساره با دستپاچگی گفت:
–با مادرتو
ن حرف میزدیم.
–با مادرم؟ پس کجا رفت؟ من که کسی رو جلوی در ندیدم.
–وقتی تلما حالش بد شد رفتن داخل خونه آب قندی چیزی بیارن.
امیرزاده پوفی کرد.
و با دلخوری گفت:
–نمیتونستی زودتر بگی؟
بعد از ماشین پیاده شد و شماره کسی را گرفت و مشغول صحبت شد.
با بغض به ساره نگاه کردم و با صدایی که از ته چاه میآمد گفتم:
–دیدی آبرومون رفت. برای چندمین بار، دیگه آبرویی پیشش ندارم.
اخه این از کجا پیداش شد؟
ساره سرش را تکان داد.
–نمیدونم، ولی اگر نبود که کارمون به بیمارستان میکشید و تو زنده نمیشدی. یه جوری رنگت پریده بود که زهره ترک شدم. باز خدا این امیرزاده رو خیر بده که مثل فرشتهی نجات پیداش شد.
به خدا تلما من باورم نمیشه زن داشته باشه، آخه وقتی تو اون حال دیدت یه جوری نگرانت شد و رنگ و روش پرید و هول شد که هر خنگی میفهمید که دوستت داره. تلما من آدمهای جور واجور زیاد دیدم به امیرزاده نمیخوره آدم بدی باشه.
به نظر من تنها گناهش اینه که عاشقت شده.
نگاهی به امیرزاده انداختم. مدام راه میرفت و با تکان دادن دستش با تلفنش صحبت میکرد.
گفتم؛
–حرفهات رو نمیفهمم ساره، بیا زودتر از اینجا بریم. من روم نمیشه تو روش نگاه کنم، این بار از خجالت غش میکنما.
لبخند مرموزی زد.
–از خجالت این که بغلت کرده؟ یا واسه این که در خونشون رفته بودیم؟
سرم را پایین انداختم.
–هر دو.
–تحقیق کردن که خجالت نداره، اونو من درستش میکنم. تو اصلا نگران نباش.
در مورد اون یکی موردم که به جای خجالت کشیدن ازش تشکر کن. اگه اون بلندت نمیکرد من دست تنها چه خاکی تو سرم میریختم؟
بغضم اشک شد.
–تشکر کنم؟ چی میگی تو؟ ساره، اون زن داره، چرا نمیفهمی، بچه هم داره، من به خاطر اون حالم بد شد حالا ازش تشکرم کنم؟ کسی که زن داره حق نداره عاشق بشه، حق نداره یکی دیگه رو...
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت141
به دور دستها نگاه کردم و ادامه دادم.
–منم حق ندارم عاشق مردی بشم که خودش خانواده داره.
–خب تو که نمیدونستی دیوونه.
اشکهایم پشت سر هم یکی پس از دیگری
روی گونههای سردم سرازیر میشدند.
–حالا که فهمیدم، حالا که مطمئن شدم. پس دیگه حق ندارم. باید تمومش کنم.
ساره بغض کرد.
–تقصیر اونم هست، چرا وقتی زن داره میاد...
با گریه گفتم:
–نه، تقصیر منه، همون روز که کپسول براش بردم فهمیدم زن داره ولی نتونستم ولش کنم، من باید تمومش میکردم، من نباید کشش میدادم. ولی حالام دیر نشده تمومش میکنم.
ساره با حیرت گفت:
–مگه میتونی؟
جوابم فقط اشکهای سیل آسایم بود. نفسم بالا نمیآمد. دلم میخواست تا شب گریه کنم. انگار این اشکها سوزش قلبم را کمی التیام میدادند.
امیرزاده در را باز کرد و بدون این که نگاهمان کند پشت فرمان نشست. معلوم بود حرفهای خوشایندی نشنیده. اخم داشت. سعی کردم گریهام را کنترل کنم و نگران به ساره نگاه کردم.
امیرزاده به به روبرو خیره شد و گفت:
–شماها چیکار کردید؟ چرا رفتین به مادرم اون حرفها رو زدین؟ دنبال چی بودید؟
وقتی سکوت ما را دید. به عقب برگشت و به چشمهایم زل زد. وقتی صورت از اشک خیس شدهام را دید تعجب کرد.
نگاهم را پایین انداختم و اشکهایم را پاک کردم.
صدایش لحن مهربانی به خودش گرفت
–چرا گریه کردید؟
ساره جواب داد:
–هیچی، از این که اینقدر مزاحم شما شدیم ناراحت شده، اگه اجازه بدید ما زودتر بریم و دیگه...
امیرزاده حرفش را برید.
–من از شما نپرسیدم. بعد رو به من گفت:
–همون روز اول بهتون نگفتم با ایشون دوستی نکنید؟ الان چرا شما رو کشونده آورده اینجا و به هر کاری وادارتون میکنه، دختر پاک و سادهایی مثل شما حیفه با همچین آدمهایی دوستی کنه، من وقتی حرفهای مادرم رو در مورد شماها شنیدم فهمیدم همه چی زیر سر این خانمه، حالا نیتش چی بوده فقط خدا میدونه.
ساره با شنیدن این حرفها کنترلش را از دست داد و با صدای بلندی گفت:
–نیت من چی بوده؟ من این دختر پاک و ساده رو گیر آوردم یا شما؟ شمایی که با احساساتش بازی میکنید و عین خیالتون نیست که چه بلایی سرش میاد.
اخم غلیظی به ساره کردم.
–بس کن ساره.
عصبانیتر شد.
–چرا بس کنم؟ اون فکر کرده کیه که تهمت میزنه؟ من نمیتونم مثل تو باشم تلما، نمینتونم اجازه بدم دیگران ازم سواستفاده کنن و بعدشم خودشون رو بزنن به اون راه. من نمیتونم لال باشم. حرمت و احترام و دلسوزی و این چیزام حالیم نمیشه.
امیرزاده مات و متحیر خیره به صورت ساره مانده بود.
ساره وقتی تعجب امیرزاده را دید شعله ور تر شد. دندانهایش را روی هم فشار داد.
–اصلا میدونید ما چرا اینجا بودیم؟ امده بودیم در مورد شما...
به اینجای جملهاش که رسید ضربهایی محکمی به پهلویش زدم و همزمان فریاد زدم.
–گفتم بس کن.
ساره در لحظه خاموش شد.
امیرزاده نگاهی به من انداخت.
–چرا نمیزارید بگه؟
سرم را پایین انداختم.
امیرزاده رو به ساره گفت:
–ادامه بدید. حرفتون رو بزنید ببینم شما اینجا چیکار میکردید؟ توضیح بد
ید ببینم من چطوری از احساسات دیگران سواستفاده کردم که خودم خبر ندارم.
ساره نگاهم کرد، جواب نگاهش را با چشم غره دادم.
ساره گفت:
–از خودش بپرسید. دلش نمیخواد من بهتون بگم.
بعد هم دستش را روی دستگیرهی در گذاشت و رو به من گفت:
–بیا بریم. من دیگه یک لحظه هم تو ماشین کسی که قضاوتم کرده نمیمونم. بعد هم از ماشین پیاده شد.
تا خواستم به دنبالش از ماشین پیاده شوم امیرزاده گفت:
–شما تا توضیح ندادید نباید برید.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت142
بیتوجه به حرفش دستم را روی دستگیرهی در گذاشتم.
–آقای امیرزاده برای همه چیز ممنونم. برای همهی محبتهایی که در حق من و ساره کردید ممنونم. به خصوص در مورد آقای غلامی، من واقعا نمیتونستم حقم رو ازش بگیرم. خیلی لطف...
اخم کرد و گوشهی آستین پالتوام را گرفت و با جدیتی که همراه با عتاب بود نگذاشت ادامه دهم.
– شما باید بمونید، باید بگید برای چی امروز اینجا بودید؟ چرا حالتون بد شده بود؟ چرا از من فرار میکنید؟
دلیل همهی این کاراتون چیه؟
نگاهی به دستش که گوشهی پالتوام را گرفته بود انداختم.
اصلا فکر این قلب بیچارهام را نمیکرد.
غرورم اجازه نمیداد حرفی بزنم، از طرفی اگر از متاهل بودنش حرفی میزدم دیگر دوست داشتنش، حتی از دور دیدنش برایم ممنوع میشد. تکلیفم را با خودم نمیدانستم، ساره راست میگفت من تواناییاش را نداشتم...
ساره چند متر آنطرفتر ایستاده بود و منتظرم بود.
–ببخشید ساره منتظر منه، باید برم.
با یک حرکت ماشین را روشن کرد و زمزمه کرد.
–چند لحظه صبر کنید الان اونم میاد. من هی میگم اون رو ولش کنید...
حرفش را نبمه گذاست و دنده عقب رفت و کنار ساره روی ترمز زد. شیشه را پایین کشید و با صدای بلند رو به ساره گفت:
–مگه کوله پشتیهات رو نمیخوای؟ منم دارم میرم مغازه، هم مسیریم، بشین برسونمتون.
پرسیدم:
–ببخشید کولههای ما مگه پیش شماست؟
از آینه نگاهم کرد..
–یکیش مال شماست؟
نگاهم را به خیابان دادم.
–بله.
ابروهایش بالا رفت و به طرفم برگشت.
–مگه شما هم تو مترو چیزی میفروشید؟
سرم را زیر انداختم.
–بله.
همان موقع ساره با حالت قهر کنارم نشست و رویش را برگرداند. چقدر زود کوتاه آمد. احتمالا پول کرایهی ماشین را نداشت که برگردد. پس چطور میخواست پول آن زن جادوگر را بدهد. چه خوب شد که از آنجا امدیم.
نگاه سنگین امیرزاده اذیتم میکرد.
سرم را بالا آوردم. نگاهش دلخور بود. از این همه نزدیکی صورتم داغ شد و با گوشهی چادری که هنوز دورم بود بازی کردم.
سکوت بینمان، ساره را کنجکاو کرد. سرش را به طرفمان چرخاند.
امیرزاده نگاه چپی به ساره انداخت و زمزمه کرد.
–همه چی زیر سر توئه، بعد برگشت و پایش را روی پدال گاز گذاشت.
با عصبانیت رانندگی میکرد.
دست ساره را گرفتم و با اخم نگاهش کردم و پچ پچ کنان پرسیدم:
–چرا کولهها رو بردی گذاشتی مغازهی این؟
ساره موضوع را عوض کرد و پرسید:
–تو چرا از ماشین پیاده نشدی؟ میخوای ما رو به کشتن بده؟
امیرزاده با صدای دورگهایی گفت:
–ساره خانم چرا دست از سر این دختر برنمیداری؟ چرا این کارارو میکنی؟
ساره با چشمهای گرد شده نگاهم کرد، بعد رو به امیرزاده گفت:
–شما دوباره تهمتهاتون رو شروع کردید. نگه دارید من پیاده میشم.
–تهمت؟ مگه نبردیش مترو مثل خودت فروشندگی کنه؟ چطور دلت امد؟ میدونی چه رشته ایی و تو کدوم دانشگاه داره درس میخونه؟
بعد از آینه نگاهم کرد و پرسید:
–یعنی فروشندگی تو مترو بهتر از فروشندگی تو مغازهی من بود؟
ساره اجازهی حرف زدن به من نداد.
–اولا که من نبردمش خودش خواست. بعدشم فروشندگی تو مغازه شما ارتباط تنگاتنگی داره با رشته تحصیلیش نه؟ مگه فروشندگی تو مترو عیبه؟
شما ببین باهاش چیکار کردین که حتی حاضر نشده بیاد تو مغازتون...
این بار ضربهی محکمی به پای ساره زدم و او در جا ساکت شد.
امیرزاده پوفی کرد.
–این که پاشید بیایید جلوی در خونهی ما و آمار ما رو بگیرید رو هم ایشون گفتن؟
ساره حرفی نزد و نگاهش را به بیرون داد.
امیرزاده ادامه داد:
–با این کارات اونقدر بهش استرس دادی که حالش بد شده، واقعا تو دوستشی یا دشمنش؟ از اونورم بیچاره مادر من ترسیده، خوب شد زود زنگ زدم همه چی رو براش توضیح دادم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 حال خوش معنوی یعنی «نداشتن نگرانیِ بیهوده»
🌻 یعنی «داشتن حالت شکر»
🌻 یعنی «دیدن و درک زیباییهایی که خدا آفریده».
ما معمولاً وقتی دلمان خیلی گرفته و مشکلات خیلی به ما هجوم آورده، به سراغ عبادت و دعا میرویم و درِ خانۀ خدا ناله میزنیم. درحالیکه اصلش این است که وقتی سرشار از شادی و نشاط هستی، دنبال دعا و عبادت باشی تا از خدا تشکر کنی.
حال خوش معنوی یعنی دیدن کبریایی خدا و لذت بردن از عظمت و شکوهش. «الله اکبر» یعنی «خدایا! تو چه باعظمت و باشکوهی!» باید دلت با این ذکر بلرزد! حال خوش معنوی یعنی لذت بردن از اینکه در بغل خدا هستی؛ عین یک کودک که وقتی بین غریبهها، به بغل پدر و مادرش میرود، کِیف میکند.
حال خوش معنوی یعنی پناهجویی به خدا و لذت بردن از اینکه احساس کنی در پناه خدا هستی! این کِیف- از یک مرحلهای به بعد- اشک آدم را هم جاری میکند. حال خوش معنوی یعنی چشیدن حلاوت ذکر خدا، یعنی چشیدن شیرینی، نه چشیدن غم و اندوه ناشی از بدبختی!
📚«استاد #پناهیان»