eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.5هزار دنبال‌کننده
32.5هزار عکس
36.7هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸گزارش‌های مردمی از فرود سه فروند جنگنده Su-35 در فرودگاه مهرآباد خبر می‌دهند گفته می‌شود قرار است در رزه ارتش از آن ها استفاده شود نکته: در صورت رونمایی رسمی از این هواپیما ایران رسما دارای نیروی هوایی قدرتمندی همتراز و بلکه از بعضی جهات بالاتر از دشمنان منطقه‌ای خود خواهد بود و این در کنار قدر موشکی ؛پهبادی؛پافند هوایی ؛ و جنگ الکترونیک بینظیر ایران که تا بحال حداقل بطور رسمی سه بار تمام پدافند سنت کام رو خاموش و ناکارآمد کرده پیامهای بسیار واضح و روشنی برای دوستان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ما خواهد داشت و دشمنان ما خوب میدانند که تهدیدات نظامی علیه ما دیگر کارساز نبوده و پاسخگویی ایران تا به چه میزان میتواند پشیمان کننده و خرد کننده باشد. لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله 🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW . لینک کانال عاشقان ولایت در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat لینک کانال عاشقان ولایت در ایتا 🆔https://eitaa.com/ashaganvalayat 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ مراسم رژه روز ارتش آغاز شد 🔹مراسم رژه روز ارتش از دقایقی پیش همزمان در تهران و سراسر کشور آغاز شد. 🔹مراسم رژه در تهران در جوار مرقد حضرت امام خمینی(ره) برگزار می‌شود و سخنران آن رییس‌جمهور است. 🔹به دلیل همزمانی روز ارتش با ماه مبارک رمضان، رژه امسال به صورت محمول برگزار می‌شود و رژه یگانهای پیاده صورت نخواهد گرفت. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
♦️محمد رضا پهلوی Vs رضا پهلوی :) لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ فراموشی به سبک شاهین نجفی 🔹 ۴ سال پیش‌ شاهین نجفی در یک لایو اینستاگرامی در پاسخ به سوالی درباره رضا پهلوی گفته بود: ما رضا پهلوی را تف کردیم، پس دیگر درباره‌اش حرفی نخواهیم زد. 🔹 حالا همین هفته پیش شاهین نجفی در گفتگو با شبکه منوتو با فراموشی حرف‌های ۴ سال پیشش، درباره رضا پهلوی می‌گوید: به روح پدرم وقتی رضا پهلوی روی استیج آمد زمین به لرزه در آمد! لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️یک بار برای همیشه برای همه روشن بشه " سکوها اجازه فعالیت بدون فیلتر دارند، اگر بیایند و رسما مسئولیت امور خودشون رو بر گردن بگیرند! " لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️دیدن عذاب های برخی اعمال از جمله ارتباط با زن متاهل و سحروجادو کردن زندگی مردم توسط تجربه‌گر لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️افشاگری ایلان ماسک از «دسترسی کامل» دولت آمریکا به توئیتر 🔹 ایلان ماسک، مدیر عامل شبکه اجتماعی توئیتر در مصاحبه‌ای فاش ساخت که دولت آمریکا «دسترسی کامل» به «پیام‌های مستقیم خصوصی» کاربران (DM) بر روی این شبکه اجتماعی دارد و جالب آنکه وی تاکنون از این قضیه با خبر نبوده است. 🔹 مالک توئیتر مدعی شد، اینکه آژانس‌های دولت فدرال آمریکا تا این حد دسترسی کامل و موثری بر هرچیزی که در توئیتر می‌گذرد، دارند مرا متحیر می‌سازد، من از این قضیه اطلاعی نداشتم لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🛑میگن پدرخوانده صنعت خودرو در ایران ایشونه! 🔹️همون که در انفجار دفتر نخست وزیری یه تابوت رو پر ازخاک و گِل کرد تا به عنوان شهید کشمیری دفن کنه اما دستش روشد، با اینکه تابلو شد اما هیچوقت هم محاکمه نشد! پولدارها، دلالان و وزیر که باعث گرانی خودرو می‌شوند تا دستگیر و محاکمه نشوند این وضع درست شدنی نیست ✍🏻 در سریال آقازاده که در سال ۱۳۹۹ در نمایش خانگی پخش شد فردی بود که چنان قدرت داشت که در پشت پرده وزیر انتخاب می کرد و برای خودش مافیایی بود به طور اتفاقی شبیه این فرد است نقش مافیا در سریال آقازاده را جمشید هاشم پور بازی می کرد. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✅عنوان سازی های رسانه‌ای 🔹«عنوان سازی» یکی از مهم‌ترین و در عین حال موثرترین روش های رسانه ای برای تاثیر مشخص بر مخاطب است. با این روش می‌تواند به صورت «هدفمند»، مفهوم موردنظر خود را در ذهن مخاطب ایجاد و ضمن تکرار، آن را در ذهن نهادینه سازد. 🔹آنچه در این روش رخ می‌دهد، هدف‌گیری «ضمیر ناخودآگاه مخاطب» است. در «عنوان سازی»، رسانه با استفاده از کلماتی با «مفاهیم نزدیک به هم» اما متفاوت در معنا، وارد عمل می‌شود و «مخاطب» بدون در نظر گرفتن بار معنایی متفاوت واژه ها، تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرد. 🔹به کلمات زیر دقت کنید و ببینید که به ظاهر همه آنها یک معنا دارند، در حالی که در واقع بار معنایی و روانی هر کدام از کلمات با دیگری تفاوت دارد. همین عنوان سازی باعث می‌شود ما فردی را شهید، اما بی بی سی کشته بخواند. همین روش باعث می‌شود ما برخی را منتقد، اما رسانه هایی آنها را معترض بنامند. در ظاهر برای مخاطب هر دو اینها یکی است اما در عمل با یکدیگر فرق دارند. ⬅️رزمنده ـ جنگجو ـ مبارز ⬅️دولت ـ نظام ـ رژیم ـ حکومت ــ حاکمیت ⬅️واکنش ـ تلافی ـ دفاع ⬅️عدم احراز صلاحیت ـ رد صلاحيت ⬅️سانسور ـ تحريف ⬅️معترض ـ آشوبگر ⬅️فرار ـ عقب نشينی ⬅️اعتصاب ـ تحصن ـ تجمع ـ راهپیمایی ـ تظاهرات ⬅️هلاکت ـ مرگ ـ وفات ـ شهادت و...... 🔹«واژه ها» در اخبار، بی دلیل انتخاب نمی‌شوند. هر واژه بر روی اثر خاص خود را دارد. حواسمان به واژه ها باشد. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌺 . ✍️استاد : علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها، دل شکستن ها و ... ✅اینه که فرشته ها تو خونه مون نیستن. تو خونه مون پر نمیزنن... ذکر نمیگن. خونه ای که توش پر فرشته باشه میشه خود بهشت. پر از لطف و صفا و شادی و یاد خدا. ⁉️حالا چیکار کنیم که فرشته ها مهمون خونه مون بشن؟ چه کارایی نکنیم که فرشته ها رو پر ندیم؟ [1.] حدیث کسا زیاد بخونیم. [2.] سعی کنیم نمازها تا جای ممکن اول وقت باشه. [3.] نماز قضا داشتن خیییلی اثر بدی داره. [4.] چیز نجس تو خونه نگه نداریم. همه جای خونه مون همیشه پاک پاک باشه. [5.] توی خونه داد نزنیم. حتی با صدای بلند هم حرف نزنیم. فرشته ها از خونه ای که توش با صدای بلند صحبت بشه میرن. [6.] حرف زشت و غیبت و دروغ و مسخره کردن و اینا هم که مشخصه. [7.] سعی کنیم طهارت چشم و گوش و زبان و شکممون رو تا جای ممکن تو خونه حفظ کنیم. [8.] وقتی وارد خونه میشیم با صدای واضح سلام کنیم. حتی اگه هیچ کس نیست. چهارتا ذکر قرآنی آرامش بخش که توی زندگیت معجزه ها میکنه: 1🍀-حسبنا الله و نعم الوکیل (برای وقتایی که ترس و اضطراب داری) 2🍀-لا اله الا انت انی کنت من الظالمین (وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته) 3🍀-افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد (برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله دیگران رو در حق تو خنثی کنه) 4🍀-ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله (برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی) 9. توی خونه زیاد صلوات بفرستیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹الهام صل علی محمد و آل محمد و عجل لولیک فرج 🌸🌸
✨﷽✨ 🌼تشرف به صلوات الهی ✍چون پیامبر (ص) یاد شود بسیار صلوات بر او فرستید . زیرا هرکس بر پیامبر (ص) یک صلوات فرستد، خدای بر او هزار صلوات فرستد به همراه هزار صف از فرشتگان، وهیچ آفریده ی خدا باقی نمی ماند مگر آنکه بر آن بنده صلوات می فرستد، برای این که خدا و فرشتگانش بر او صلوات فرستاده اند . پس هر که در این کار رغبت نکند، جاهل مغرور است و خدا و رسول و اهل بیتش از او بیزارند . حضرت صادق (ع) فرماید : هر که ده مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات فرستد , خدای و فرشتگانش بر او صد مرتبه صلوات فرستند . و هر که بر محمد و آل محمد صد مرتبه صلوات فرستد، خدای و فرشتگانش هزار مرتبه بر او صلوات فرستند مگر نشنیده ای قول خداوند عزوجل را که فرماید : اوست کسی که خود و فرشتگانش بر شما صلوات می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آورد، و به مومنان همواره مهربان و رحیم است 📚منابع : ۱- الکافی ج۲ ص ۴۹۲-۴۹۳-۴۹۵ ۲- جمال الاسبوع ص۱۵۶ ۳- مکارم الاخلاق ج ۲ص۸۷ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🌺فواید پیاده‌روی حکیم ابن سینا بهترین ورزش را برای حفظ تندرستی، پیاده روی روزانه در کتاب قانون مطرح فرمودند. ورزشی شاد، مفرح و دلخواه همراه با سرخ شدن پوست و عرق کردن بدن بمدت 40 دقیقه، همراه با تنفس های عمیق در هوای آزاد با 25 درصد سریعتر از پیاده روی معمولی. امروزه دانشمندان فواید زیر را برای این پیاده روی روزانه مطرح کرده اند ۱. تقویت سیستم ایمنی بدن. بخشی از سیستم ایمنی شامل لنفوسیت هاست (نابود کننده ویروس ها) که بیشتر در بینی، شکم و روده ها هستند. با پیاده روی بطور چشم گیری افزایش می یابند. ۲. بهبود التهابات درونی. التهاب های مزمن ریشه بسیاری از بیماری های جسمی و روحی است. پیاده روی التهاب مزمن را از بین می برد، کاهش التهاب همچنین کمک می کند از شر چربی اطراف اندام های داخلی خلاص شوید. ۳. به کارکرد باطری‌های سلولی بدن کمک می‌کند. میتوکندری ها نیروگاه سلول ها هستند و باید مدام در حرکت باشند تا ورود بیش اندازه کالری به بدن، بیش از حد شارژ نشوند. در غیر این صورت رها شدن رادیکال های آزاد موجب التهاب می شود. ۴. به سلامت روان کمک می‌کند. وقتی پیاده روی می کنید بدن شما فاکتوری به نام نوروتروفیک مغز (BDNF) آزاد می کند. تنها کاری که باعث آزاد شدن آن می شود فعالیت بدنی و ورزش است. این ماده تمام بخش های مغز را که درهم تابیده یا از هم گسیخته است دوباره سامان می دهد. ۵. خلاقیت را شکوفا می‌کند. پیاده روی باعث جوشش سرچشمه های خلاقیت های شما می شود. بسیاری از فیلسوفان بزرگ عادت به پیاده روی داشتند. فردریش نیچه می نویسد: تمام اندیشه های به راستی ارزشمند در هنگام راه رفتن به ذهنم رسیده است. ۶. توانایی و ترمیم مفاصل. هرچه بیشتر راه بروید غضروف های مفاصل تقویت می شوند و هرچه غضروف ها ضخیم تر باشند مفاصل نیرومندتر خواهند شد. ۷. عمر را طولانی‌تر می‌کند. در جزیره ساردینیا در ایتالیا شمار افرادی که به صد سالگی رسیدن بطور چشم گیری زیاد است. دلیل اصلی پیاده روی است. خلاصه کسانی که با حرکات طبیعی ورزش می کنند طولانی تر و سالم تر زندگی می کنند.
🌺 ۲۹ فروردین سالروز ارتش جمهوری اسلامی‌ایران بر ارتشی یان دلاور مبارک باد ✋🌹🍂
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت175 سرم را پایین انداختم و اجازه دادم از نگرانی‌هایش بگوید. بعد از چند دقیقه حرف زدن سکوت کوتاهی کرد و ادامه داد: –هر چی فکر می‌کنم می‌بینم شرایط برادر شوهر من خیلی بهتر از امیرزادس، ایتطور نیست تلما؟ سرم را تکان دادم و از اتاق بیرون آمدم. نمی‌خواستم به این بحث بی‌نتیجه ادامه دهم. همان لحظه نادیا با ناراحتی از اتاق مشترکمان بیرون آمد. نگاه سوالی‌ام را در صورتش چرخاندم. –چرا ناراحتی نادی؟ مستاصل نگاهم کرد. –تلما چیکار کنم، ترانه گریه‌‌هاش بند نمیاد. همشم داره در مورد خودکشی و این چیزا حرف میزنه، می‌ترسم ازش. با چشم‌های گرد شده پرسیدم: –مگه چی شده؟ –رفته مشاوره بگیره، اونم بهش یه چیزایی گفته که ناراحت شده. حالش بده. رستا که دنبالم آمده بود جمله‌ی نادیا را شنید. –مگه مشاور چی بهش گفته؟ نادیا پچ پچ کرد. –من میرم پیشش، بعد از چند دقیقه شما بیایید تو اتاق بهش خوش‌آمد بگید کم کم حرف بندازید اگه خواست خودش بهتون میگه. آخه من بهش گفتم از خواهرام کمک بگیری بهتره. بعد از رفتن نادیا، رستا رو به من گفت: –تو یه کاسه میوه ببر منم چندتا بشقاب میارم. نگاهم را به آشپزخانه دادم. –فکر نکنم میوه داشته باشیم. رستا به طرف یخچال راه افتاد. بعد از کمی جستجو در یخچال یک پرتقال و دو سیب پیدا کرد. آنها را داخل پیش دستی گذاشت و به طرفم گرفت. –بیا تو این رو ببر، منم چای میارم. نگاهی به پرتقال که نسبت به سیبها بی‌حال‌تر بود انداختم. –فقط واسه اون ببرم؟ رستا چند استکان داخل سینی گذاشت و پچ پچ کرد. –آره، مثلا ما خوردیم دیگه جا نداریم. برو دیگه. کارد را داخل پیش دستی گذاشتم. –البته آدم با دیدن این میوه‌ها همین حسی که گفتی رو پیدا می‌کنه. وارد اتاق شدم. دخترها در حال گوش کردن آهنگ‌های گروههای مورد علاقه‌شان بودند. ترانه را قبلا بارها دیده بودم. دختر لاغر اندامی و سفید رویی بود که اعتماد به نفس پایینی داشت. چند سالی بود که با نادیا دوست بودند. بشقاب میوه را مقابلش روی زمین گذاشتم و با لبخند گفتم: –چه عجب از اینورا ترانه خانم، مامان اینا خوبن؟ گوشی‌اش را خاموش کرد و نگاهش را به صورتم داد. –بله خوبن. ممنون. دیگه به خاطر کرونا آدم نمی‌تونه زیاد از خونه بیاد بیرون. با دیدن مژه‌های خیسش لبخندم جمع شد و با اخمی تصنعی گفتم: –عه، چرا گریه؟ بگو کی ناراحتت کرده تا شب نشده جنازش رو برات بیارم. خندید. بعد با نگاهش به نادیا فهماند که او ماجرا را تعریف کند. نادیا گفت: –هیچی بابا بیچاره رفته مشاوره مشکلش رو حل کنه، یه مشکلم به مشکلاتش اضافه شده. –چه مشکلی؟ همان لحظه گوشی ترانه زنگ خورد. فقط در چند جمله گوشی‌اش را جواب داد و بعد با لبخند از جایش بلند شد و رو به نادیا گفت: –دیگه حل شد، زنگ زد، من برم. گفتم: –کجا؟ میوه نخوردی که... خم شد یکی از سیبها را برداشت. –تو راه می‌خورم. نزدیک در که رسید برگشت و دومین سیب را هم برداشت. –اینم واسه دوستم. بعد هم فوری خداحافظی کرد و رفت. من همانطور مات و مبهوت به نادیا نگاه کردم. رستا با سینی چای جلوی در ظاهر شد. –این که رفت. ✍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت176 نادیا نفسش را بیرون داد. –فکر کنم پاک خل شده. مشاوره راست گفته بهش بیماری داره. گفتم: –این که حالش خوب شد، نکنه آهنگه که داشتید گوش می‌کردید غمگین بود؟ آخه تا قطع کرد حالش عوض شد. نادیا خندید. –نه بابا تازه اکثر دوستام میگن ما هر وقت مشکلی برامون پیش بیاد آهنگ‌های این گروهها رو گوش می‌کنیم، آرامش می‌گیریم. نفسم را بیرون دادم. –خب پس چرا ترانه آرامش نگرفته بود؟ بعدشم اونا که زبون خواننده‌ها رو نمی‌فهمن، با خوندن زیر نویس چطوری آرامش می‌گیرن؟ رستا سینی چای را روی زمین گذاشت. –وقتی رسانه دست کسایی باشه که نباید باشه جوونها و نوجوونهای ما با هر چیزی که اونا بخوان به خیال خودشون آرامش میگیرن دیگه، لباسی می‌پوشن که سلیقه‌ی اونا باشه، غذایی رو می‌پسندن که اونا اراده میکنن خلاصه سلیقشون میشه باب دل کسایی که رسانه دستشونه. اونا میخوان که نوجوونهای‌ ما وابسته‌ی این گروههای موسیقی بشن پس میشن. اونا میخوان جوونهای ما به سبکی که اونا می‌خوان زندگی کنن پس میکنن. نادیا پرتقال داخل بشقاب را برداشت و نگاه دلسوزانه‌ایی نثارش کرد و شروع به پوست کندن کرد. –الان تو کلاس ما تقریبا سی و خرده‌ایی دانش آموز هست. میشه گفت بیست و پنج، شش نفرشون این گروهها رو دنبال میکنن، اتفاقا واسه خودمم عجیبه چطوری میشه تو کشوری که به قول تلما آمار خودکشیش از همه‌ی دنیا بیشتره چرا چوونهای خودشون با این نوع موسیقی به آرامش نمیرسن و اینقدر زیاد دست به خودکشی میزنن. پوفی کردم. –به نظر من یا تلقینه، یا این که مرغ همسایه غازه... رستا آهی کشید. –اونا با کمپانیها و رسانه‌های قدرتمندشون راحت دنیا رو برده خودشون کردن. حتی همون خواننده‌ها هم بردشون هستن، چون اون
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
ا می‌خوان که دختر پسرهای ما با آوازهای اونا به آرامش برسن، خب اینا هم میرسن. میشه گفت اونا با رسانه همه‌ی دنیا رو می‌خوان کنترل کنن و بهترین گزینه همین نوجوونها هستن. نادیا متفکر پرسید: –آخه چطوری؟ –همونطوری که شلوار پاره رو تو دنیا مد کردن. قبلش عمرا به این جوونها شلوار پاره می‌دادی می‌پوشیدن. اما الان کلی هم پول میدن و با افتخارم می‌پوشن، چرا؟ چون اونا میگن قشنگه و کلاس داره... با تردید گفتم: –میشه گفت کارشون مثل دزداست، مثل آدم رباها، دیدی وقتی می‌خوان یه بچه بدزدن اول بهش یه بستنی، خوراکی چیزی میدن، خیلی هم بهش محبت میکنن. رستا یک پر از پرتقال را در دهانش گذاشت. پرسیدم: –حالا چی شد که دوستت یهو رفت؟ نادیا قسمتی از پرتقال را به طرفم گرفت. – کسی که داشت واسش گریه می‌کرد بهش زنگ زد و تحویلش گرفت، اینم خوشحال شد. رستا نگاه مرموزی به من انداخت. نادیا فوری گفت: –اونی که بهش زنگ زد همکلاسیمونه همون دوستم که چند وقت پیش یادتونه بخاطر ساچی تو گروه کلی فحش بهم کشید. پرسیدم: –چون اون با ترانه قهر بوده اینقدر گریه می‌کرد؟ –آره، چون میگه خیلی بهش وابستس. من و رستا با تعجب به همدیگر نگاه کردیم. –ولی تو که گفتی به خاطر حرفیه که مشاورش گفته. نادیا یک پر دیگر از پرتقال را به رستا داد و بقیه‌اش را در دهانش چپاند. –همون دیگه، مشاوره بهش گفته، وابستگی شدید به دوستت داری باید کم‌کم کنارش بزاری وگرنه آلوده‌ی "جی‌بی تی"میشی، بعدشم گفته اگر دچار "جی‌بی‌تی" بشی با مشکلات زیادی روبرو میشی. رستا با دهان باز به نادیا نگاه کرد. –حالا خفه نشی...خب این دوستت چرا به حرف مشاوره گوش نکرد، نادیا شانه‌ایی بالا انداخت. –چه می‌دونم. میگه نمی‌تونم. وقتی اون بهش اهمیتی نمیده ترانه خیلی ناراحت میشه، اونقدر که حتی به خودکشی هم فکر میکنه. روی زمین دراز کشیدم. –نادیا حواست بود اسم این بیماریه چقدر شبیه اسم اون گروه موسیقیه که الان داشتید گوش می‌کردید؟ لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت177 رستا نوچ نوچی کرد. –آخه این سیستم آموزشی پس چی یاد میده به این بچه‌ها؟ اینا تو مدرسه حتی مهارتهای ارتباط درست رو هم یاد نمی‌گیرن. پوزخندی زدم. –سیستم آموزشی ما فقط بلده یه سری فرمول و تعاریف قلمبه و سلمبه رو بکنه تو مخ بچه‌ها، که بعضیهاش تو کل عمرمون شاید یک بار هم به کارمون نیاد. هر سالم سختر از سالهای قبل، به خیال خودشونم خیلی سطح آموزشیشون بالاست. رستا با ناراحتی گفت: –واسه همینه دیگه بچه‌های ما اینقدر بی‌اطلاع هستن. الان بیا برو در مورد همین گروهها اطلاعات بده به این دخترا و مثلا بهشون بگو گوش کردن و دیدن این کلیپ‌ها و آهنگها در دراز مدت دچار اضطراب و استرستون میکنه، اعتیاد آوره، همینها باعث میشن نو جوونها با کمترین ناملایمات به خودکشی فکر کنن. بهشون بگو خود این اعضای گروهها هم اسیر این کمپانیها شدن و بدبخت ترین آدمهای روی زمین هستن و این قدرت رسانس که باعث اعتیاد شما میشه. نه تنها قبول نمیکنن بلکه ازت متنفرم میشن. اکثر دخترا تازه بعد از ازدواج مهارتهای زندگی رو یاد میگیرن. اونم با آزمون و خطا...بعد زمزمه کنان ادامه‌ داد: –البته حالا با این اوضاع اگر گرایشی به ازدواج داشته باشن. نادیا بساط نقاشی‌اش را از گوشه‌ی اتاق برداشت. –البته بچه‌ها بی‌اطلاع نیستنا، تو برو در مورد همین خواننده‌ها بپرس، بهتر از خودشون داستان زندگیشون، علایقشون خلاصه هر اطلاعاتی بخوای در موردشون می‌دونن. من یکی از دوستهام سر همین گروهها با مادرش قهره، میگه از بس مامانم میگه درس بخون اونا رو ول کن همش با هم دعوامون میشه. من هم پارچه و جعبه‌ی سوزن دوزی را برداشتم. –منظور رستا از بی‌اطلاع بودنشون در مورد این چیزا نیست. منظورش اینه در مورد شناخت رسانه و هدفشون بی‌اطلاع هستن. اونا هنوز عمق قضیه رو نگرفتن. سیستم آموزشی ما اصلا باید یه کتاب درسی در مورد قدرت رسانه و کنترل ذهن آدمها توسط همین رسانه داشته باشه. احتمالا الان اکثر این دوستای توام اونقدر غرق این گروها شدن که درساشون ضعیفه درسته؟ نادیا سرش را کج کرد. –آخه اونقدر بچه‌ها همش در مورد این گروهها و ساچی و لباساشون و قیافه‌ها‌شون و چالش‌هاشون حرف میزنن دیگه وقتی نمیمونه واسه درس خوندن. یعنی آدم دیگه نمی‌تونه از فکر اونا بیرون بیاد و تمرکز کنه رو درسش. اینا اولش برای خود منم خیلی جذاب بودن، بخصوص ساچی... ولی بعد که درست کردن و فروختن تابلوها رو شروع شد سرم رو گرم کرد یعنی اونقدر از پول درآوردن لذت بردم که اونا از چشمم افتادن. الان خیلی کم نگاهشون می‌کنم. یعنی اصلا وقتم نمی‌کنم. سوزن را نخ کردم. تازه چشمم به کارتن هایی افتاد که گوشه‌ی اتاق روی هم چیده شده بودند. –اینا چیه نادیا؟ –مامان گفت بعضی وسایل‌ها رو جمع کنم، منم کمد رو خالی کردم تو این کارتن‌ها. نگاهی به رستا انداختم. –حالا کو تا آخر هفته، مامان چرا اینقدر عجله داره. رس
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
تا لبخند زد. –توام جای اون بودی عجله می‌کردی. بعد از این همه سال داره خونه دار میشه. بهش حق بده. سرم را به علامت تایید تکان دادم و گفتم: –آره، ولی فعلا که بابا و محمد امین دارن اونجا رو رنگ می‌کنن، حالا حالاها کار داره. رستا هم یک نخ و سوزن برداشت و مشغول شد. –رضا هم هر شب چند ساعتی میره کمکشون چند روز دیگه تموم م یشه. تا آخر هفته واسه این صبر می‌کنن که بوی رنگ بره و مامان بزرگ اذیت نشه، وگرنه اگر با مامان بود که از همین فردا خرد خرد اسباب میبرد. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت178 چیزی به تاریک شدن هوا نمانده بود. ساره نگاهی به ساعت گوشی‌اش انداخت. –امروز فروش خوب نبود. –سرم را از روی جزوه‌ام بلند کردم، –به خاطر کروناست، مردم کمتر میان بیرون. –به بچه‌ها قول دادم یه غذای خوشمزه براشون درست کنم. باید زودتر برم. لبخند زدم. –چه خوب. پس زودتر برو نمیرسیا. از وقتی امیرزاده چاقو خورده بود و نمی‌توانست به مغازه بیاید من چند ساعت بیشتر می‌ماندم. ساره کیفش را از روی پیش‌خوان برداشت و به طرف در مغازه راه افتاد. – آره، باید خریدم بکنم. توام امروز زودتر برو خونه، خبری نیست که... حرفی نزدم فقط دستم را به علامت خداحافظی برایش تکان دادم. بعد از خواندن درسم جزوه‌‌‌ام را جمع کردم، فردا آخرین امتحان مجازی‌ام بود و دیگر می‌توانستم نفسی تازه کنم. گوشی‌ام را باز کردم. به صفحه‌ی امیرزاده رفتم. کاری که هر روز انجام می‌دادم عکس پروفایلش را عوض کرده بود، یک گل سرخ زیبا بود که رویش نوشته شده بود، "عشق برای این است ظرفیتت سنجیده شود." همینطور به نوشته زل زده بودم و در ذهنم مدام تکرارش می‌کردم تا شاید بهتر بتوانم منظورش را درک کنم که با شنیدن صدایش سرم را بالا گرفتم. –خانم خانما مگه قرار نبود قبل از تاریک شدن هوا برید خونه؟ با دیدنش ناخوداگاه لبخند بر لبم آمد و نتوانستم ذوقم را کنترل کنم. –شما چطوری امدید؟ حالتون خوب شد؟ با احتیاط و آرام راه می‌رفت. خودش را به پیشخوان رساند و شاخه‌ گلی را که در دستش بود را به طرفم گرفت. –خوب که نشدم، ولی دل تنگی که این چیزا سرش نمیشه، یعنی او به خاطر دیدن من آمده بود. شاخه گل رز را از دستش گرفتم و بوییدم. –چقدر قشنگه! ممنونم. چشم‌هایش را باز و بسته کرد.. با این کارش قند در دلم آب میشد. همانجا روی چهارپایه نشست. ماسکش را پایین کشید لبخند داشت. نگران نگاهش کردم. –انگار به سختی راه میرید. نگاهش را به چشم‌هایم داد. . –الان خیلی بهترم، به اطراف نگاه کرد. –چرا تنهایید؟ رفیق شفیقتون کجاست؟ مگه قرار نبود پیشتون بمونه؟ –امروز کار داشت یه کم زودتر رفت. منم یکی دو ساعت دیگه میرم. با محبت نگاهم کرد. –میدونم از وقتی من نمی‌تونم بیام شما بیشتر می‌مونید. –خب، به نفع خودمه، تابلوهای بیشتری می‌فروشم. —چرا نمیگید جور من رو می‌کشید؟ –نه اصلا اینطور نیست. همانطور که خیره نگاهم می‌کرد گفت: – آژانس جلوی در منتظره، بیایید با هم بریم. اول شما رو میرسونیم. با تعجب پرسیدم: –آژانس؟ –آره، فعلا رانندگی برام سخته... –پس شما برید، من خودم با مترو میرم. اخم تصنعی کرد. –با هم میریم. بعد یک پوشه‌ی بیرنگ را روی پیشخوان گذاشت که اوراق زیادی داشت. –این نتیجه‌ی تحقیقات این چند وقتمه، میشه بزاریش تو اون کشویی که اون پشته؟ شاید بخوام چاپش کنم. پوشه را باز کردم و برگه‌های داخلش را از نظر گذراندم. –پس تو این مدت بیکار نبودید؟ –فقط مال این مدت نیست. می‌تونم بخونمش؟ –حتما... به وسایلی که روی پیشخوان بود با دقت نگاه می‌کرد. پرسید: –اینا وسایل رفیقتونه؟ –بله، دستش را دراز کرد و از بین وسایل چیزی برداشت. –این گوشی برای شماست؟ –آخ، آخ، ساره گوشیش رو جا گذاشته. به آویز گوشی نگاه کرد. –دوستتون از روی عمد این آویز رو به گوشیش آویزون کرده؟ نگاهی به آویز انداختم. –چطور؟ گوشی را به طرفم گرفت. –اخه علامت ایکس سفید رنگ داخل زمینه‌ی سیاه از نشانه‌های ایلومیناتیه. گوشی را گرفتم و با حیرت به آویز نگاه کردم. –حتما ساره هم نمی‌دونسته. امیرزاده گفت: –روز به روز داره زیاد میشه، چند وقت پیش رفته بودم بوگیر ماشین بخرم روی اونم بود. البته به فروشنده تذکر دادم، من خودم خیلی از اسباب بازیها رو که می‌دونم از این جور نشان‌ها روش هست سعی می‌کنم اصلا نخرم. برای همین می‌بینی خب مشتری کمتری دارم. چون همه جور اسباب بازی نمیارم. ناگهان ساره نفس نفس زنان وارد مغازه شد. با دیدن امیرزاده با شرمندگی سلام و احوالپرسی کرد. بعد با من و من گفت: –من یه عذر‌خواهی و یه تشکر به شما بدهکارم. اون روز که... امیرزاده سر به زیر شد. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴‌ در مراسم رژه روز ارتش انواع جنگنده و هواپیماهای ارتش جمهوری اسلامی در آسمان محل مراسم رژه هوایی اجرا کردند 🔹‌ در این مراسم انواع جنگنده های بومی کوثر، صاعقه اف۴، اف۷،اف۵، اف۱۴، سوخو ۲۴،میگ ۲۹، بویینگ ۷۴۷، ۷۰۷ و سی ۱۳۰ شرکت کردند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸