❤️ او باور نکرد و مرا رحیم خواند
زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند.
با تعجب از خدا میپرسد : بارالها، چگونه کودکی دارد اوکه بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
وحی می رسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت ، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
با دعا سرنوشت تغییر میکند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
اين نوشته رو خيلي دوست دارم
ميان آرزوي تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکي نگران وعده بعدي غذايش نيست، زيرا به مهرباني مادرش ايمان دارد.
ايکاش ايماني از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ عیدی غافلگیر کننده فلسطینیان برای روز استقلال اسرائیل!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ آتش سوزی گسترده در مرکز خرید پالم اسپرینگز در کالیفرنیا
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
♦️یعنی چی فرزند کمتر زندگی بهتر؟؟!
تو این شرایط که همه دنیا دارن روی فرزند آوری برنامه ریزی میکنن
🔹توی کشور ما هم مسئولین و متفکرین ازین شعار انتقاد میکنن و همین میشه یه شرکت تولیدی روی بسته بندیش این شعارو مینویسه!!
کی قراره جلوی اینارو بگیره آقای مسئول
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️حساب کاربری نتانیاهو در فیسبوک هک شد
🔹حساب کاربری «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در شبکه اجتماعی فیسبوک هک شد.
🔹بر اساس گزارش رسانههای رژیم صهیونیستی، هکرها متنی را به زبانی که گفته میشود بنگلادشی است منتشر کرده و صدای قرائت قران و آیات ۲۲ تا ۲۴ سوره حشر در صفحه وی پخش شده است.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ آتشنشانان آتشافروز
🔹 با یک رفتار عجیب در آتشنشانان آمریکا آشنا بشید که اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم داره ازش پیروی میکنه
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان ا قای حسن عباسی
توطئه جنگ سی ساله علیه شیعه وسنی در کشورهای اسلامی
مد یریت استراتژیک ولایت فقیه از این جنگ .
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻مدودف: از استقلال تگزاس حمایت میکنم!
🔺معاون شورای امنیت ملی روسیه گفت: نبردی نابودگر میان خواص سیاسی و دارودستههای اقتصادی در آمریکا میتواند به جدایی بعضی ایالتها منجر شود و این یک احتمال ملموس است. این ایالتها همین حالا هم از استقلال خود در مسائلی مانند حق اعدام و مسائل اقتصادی، به استقلال خود میبالند.
🔻به گفته مدودف، کالیفرنیا و تگزاس همین حالا هم سعی دارند راه خود را در پیش گیرند و گرچه تا همین چند وقت پیش چنین سناریویی مسخره یا دستکم خیلی عجیب به نظر میرسید، اما امروز تگزاس در حال زمینهسازی برای برگزاری همهپرسی است. جمهوریخواهان پیشنویس لایحهای برای استقلال آماده کرده و لایحهای هم برای سازماندهی همهپرسی تنظیم کردهاند.
🔻او در ادامه با اشاره به ماده نخست قانون اساسی این ایالت مبنی بر «آزادی و حق حاکمیت ایالت» گفت: آنها با استناد به نقض ادعایی این ماده، مبنای قانونی استقلال را هم پیدا کردهاند. امسال لایحههای جدیدی تنظیم شده و اتفاقات جالبی در آمریکا در حال روی دادن است. شما را نمیدانم، اما من شخصا از تگزاس حمایت میکنم و میبینیم که آنها چه راهکارهای جالبی پیدا میکنند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 #روزشمار | ۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
💫 #رهبر_معظم_انقلاب:
خدمت در جهت #امنیت مردم، یکی از بزرگترین نعمتهاست.
🗓 ۱۳۸۳/۰۷/۱۵
#تقویم۱۴۰۲
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💠 اموات را خوشحال کنیم
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
مرده در قبر همچون انسانى است كه در حال غرق شدن است و هر لحظه به انتظار رسيدن كمكى است، گاهى چشم به دعاى اين و آن دارد و همين كه مى بيند شخصى در حق او و براى نجات او دعاى خير و استغفارى كرد، از اينكه تمام دنيا را به او بدهند شادتر مى شود.
📚 کتاب معاد، استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این دنیا همینقدر بی ارزشه…
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴فیلم از دعای شب قدر و لحظه شهادت آیت الله سلیمانی (ره) و تصویر پس ازشهادت😭😭
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
۰
✅ برنامه روزانه رهبر بزرگوارمان (حفظه الله)
👈 غلام شاه پسندی از محافظان
رهبری در مورد برنامه روزانه ایشان گفت:
🕑 ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا بیشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز بیشتر ذکر میگویند...
🕓 بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، میآید. ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همه کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند.
🕔 کوهنوردی
بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز کوهنوردی میکنند و حداقل بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است.
🕖 آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند.
پس از ورزششان از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه میآیند دفتر، کارشان انجام میشود.
🕗 اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند.
🕛 بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت.
🕑 بعد از نماز، ادامه کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، ناهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند و استراحتشان را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند.
💠 هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً نمی شود، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل، گرفتاریهای کاری، این همه مسائل کشور , واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.»
الآن که دور شده اند، روزی سه جزء قرآن میخوانند.
💠 همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند. منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کردهاند که همه الآن ازدواج کردهاند و رفتهاند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآناند.
🗞 یک روز با رهبری،ماهنامه
امتداد،شماره۶۴،ص۱۶
@jahadetabeen8
#⃣ #جهاد_تبیین
#امام_خامنه_ای
#نماز_صبح
#بیداری_صبح
#نماز_شب
#قران
🌺 اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّـکَ_الفَـــرَج
اللهم اید و احفظ و النصر قائدنا
💠💠💠💠💠💠
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 تصاویری منتشر شده که نشان میدهد افسران پلیس فرانسه به معترضان دستور میدهند تا ظروف فلزی خود را تحویل دهند
اقای محترم ، تا سه شماره می شمارم، دستاتو روی سرت بگیر، اگر قابلمه رو به من تحویل دادی که هیچ ، اگر تحویل ندادی شلیک میکنم
چرا؟
چون امنیت ملی فرانسه در خطر است
مگه میشه همچین چیزی؟
بله !
چرا پس طنزش رو نمی بینیم؟
چرا مثلا مانا نیستانی یک مکرونی که با یک چهره ی کاریکاتوری توی تصویر وایساده و داره قابلمه ها رو میگیره نمیکشه؟ نه اون حوزه ی تخصصیش ایرانه بهش ربطی نداره!
خیلی خب! کاریکاتوریست های اونا چرا نمیسازن؟ چرا بازیگرهاشون حرفی نمیزنن؟
تو دنیا چرا کسی درباره اونها حرف نمیزنه؟
دنیای ما همین قدر کثیفه
همین قدر مسخره است
همین قدر بی رحمانه است
استعمارگر علیه خودش اقدامی نمیکنه
رسانه ساخته است علیه ما...
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✅ رئیسی وارد خوزستان شد
افتتاح چند طرح، بازدید از پروژههای در حال احداث، بهرهبرداری نیروگاه سیکل ترکیبی دوکوهه اندیمشک و خط دوم راه آهن اندیمشک-اهواز از جمله برنامههای سفر ۲ روزه رئیسجمهور به خوزستان است.
✋
هزینههای نظامی در جهان رکورد تازهای را ثبت کرد
🔺انستیتو استکهلم خبر داده هزینههای نظامی در جهان رکورد تازهای را ثبت کرده و در سال ۲۰۲۲ با ۳.۷ درصد افزایش به ۲ تریلیون و ۲۴۰ میلیارد دلار رسیده است.
🔹جنگ روسیه و اوکراین در این روند تاثیر داشته، به طوری که اروپا به دلیل نگرانی از تهدیدهای موجود شاهد افزایش چشمگیر هزینههای نظامی بود.
🔹آمریکا به طور چشمگیری همچنان در صدر کشورهای جهان از نظر هزینههای نظامی است. پس از آن چین و روسیه قرار دارند و این سه کشور در مجموع، ۵۶ درصد از کل هزینههای نظامی جهان را به خود اختصاص دادهاند.
🔹هزینههای نظامی عربستان هم ۱۶ درصد افزایش یافته و به حدود ۷۵ میلیارد دلار رسیده که این نخستین افزایش در هزینههای نظامی از سال ۲۰۱۸ بوده است.http://eitaa.com/ashaganvalayat
هدایت شده از اللهم صل علی فاطمه و ابیها
✅ ایران به جمع کشورهای دارای مخازن ذخیرهسازی قیر در منطقه پیوست
هدایت شده از اللهم صل علی فاطمه و ابیها
✍امام جمعه پیرانشهر:
برخی از #گناهان هستند که رابطه مستقیمی با #سلامت جسم و جان دارند!
💚 امام رضا(ع) در این مورد میفرماید:
«هر گاه مردم #گناه تازهای را انجام دهند که در گذشته انجام ندادهند، خداوند متعال آنها را به #بیماری تازه و بیسابقهای مبتلا میکند.»
🔰از این روایت پیداست که رابطه مستقیمی بین👇
#گناهان و #سلامتی وجود دارد و متأسفانه سلامتی جسم و جان بهعلت استفاده نادرست و نامناسب از ابزارهایی مانند:
📲 #موبایل، #اینترنت، برنامههای #ماهوارهای و ...
🔞 که خود باعث ایجاد «گناهان #تازه»ای میشود
به #خطر میافتدو
😷 بیماریها، دردها و #بلاهای تازهای ایجاد میکند!
🤢 اگرچه بیماری #سرطان در گذشته نیز وجود داشته،
اما به این شدت و فراگیر نبوده است و لازم است با #ترک❌ گناهان زمینه را برای سلامتی خود و تمام افراد جامعه فراهم بیاوریم.
💰ارتباط مستقیمی بین «پرداخت زکات مال» و پرداخت صدقه و همچنین سلامتی و تندرستی وجود دارد. بسیاری از افراد #خمس و #زکات پرداخت نمیکنند، اما در عوض با گرفتار شدن به #بیماری👇
چندین برابر خمس و زکات مال خود را برای درمان خود #هزینه میکنند.
هدایت شده از اللهم صل علی فاطمه و ابیها
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️تفاوت اساسی انسان با حیوان
💠استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری(ره):
🔹«انسان» یک تفاوت اساسی با «حیوان» دارد و آن این است که انسان از هر حیوانی بیشتر بالقوّه است و کمتر بالفعل. یعنی چه؟ یعنی مثلًا یک اسب، اسب است و بالفعل، یعنی هرچه از اسب بودن باید داشته باشد، دارد. مقدار کمی از اسب بودن هست که مثلًا باید با تمرین به دست آورد. اسب، یک اسب بالفعل به دنیا میآید. یک گربه بالفعل به دنیا میآید و همینطور سایر حیوانات. ولی #انسان است که به صورت یک موجود صددرصد #بالقوّه به دنیا میآید؛ یعنی اولی که به دنیا میآید اصلًا معلوم نیست که در آینده چه میشود.
🔹ممکن است واقعیت او در آینده واقعیت یک گرگ باشد، ممکن است واقعیت یک گوسفند باشد، در صورتی که شکل، شکل انسان است. همچنین ممکن است واقعیتش واقعیت یک انسان باشد. صدرالمتألّهین، فیلسوف بزرگ اسلامی و ایرانی، اصراری دارد روی این مطلب که اشتباه است که مردم خیال میکنند افراد انسان همه افراد یک نوعند. میگوید: به عدد افراد انسان، انواع انسانها وجود دارد، چون انسان جنس است نه نوع. البته او یک فیلسوف است، از نظر زیست شناسی نگاه نمیکند. از نظر یک زیست شناس که فقط اندامها و جهازها را میبیند، همه افراد انسان یک نوع هستند،
🔹ولی یک فیلسوف که انسان را مطالعه میکند و واقعیت انسان را وابسته میداند به ملکاتش و آنچه که #انسانیت نامیده میشود، نمیتواند باور کند که همه افراد انسان، افراد یک نوع هستند، میگوید: به عدد افراد انسان، انواع مختلف وجود دارد. لذا میگوییم #ارزشهای_انسان، #ارزشهای_بالقوّه هستند. بعضی از افراد انسان به آن مقام انسان واقعی میرسند و بسیاری از افراد انسان اساساً به مقام انسان واقعی نمیرسند. به تعبیر امیرالمؤمنین: «الصّورَةُ صورَةُ انْسانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوانٍ»، یعنی شکل، شکل انسان است اما باطنش باطن یک درنده است؛ یک پلنگ است، یک خوک است، یک شیر است، یک گرگ است. و اما اینکه باطن متناسب با ظاهر باشد یعنی واقعاً انسان باشد، در همه افراد مردم نیست.
📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، (نسخه سایت) ص ۲۴۷ و ۲۴۸
منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
#شهید_مطهری ره🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام پدر: عمر
نام مادر: عایشه
جالبه ببینید اسم فرزندانش رو چی گذاشته....
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کدامیک جهان سوم است؟
مترو آمریکا
مترو ایران
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴وقتی توهین و فحاشی براندازان، صدای خبرنگار آمریکایی و مجری بیبیسی را هم درآورد
🔹مهدی حسن، خبرنگار معروف آمریکایی رفتار براندازهای ایرانی را مورد تمسخر قرار داده و نوشته: در روزهای اخیر در این جهنم مورد هجوم طرفداران قرار گرفتم بعضیهایشان من را محکوم میکردند که یک دستفروش ضدایرانی سیا هستم، بعضی دیگر هم میگفتند طرفدار رژیم هستم. تصمیم خودتان را بگیرید.
🔹سیاوش اردلان خبرنگار بیبیسی فارسی هم نوشته: فحاشی و تهمت رو توجیه و به عادت تبدیل کردیم و توقع همدلی هم داریم.
🔹با این رویه ای که این وحشی ها پیش گرفتن هر کی طرفدار نظام نباشه هم طرفدار نظام میشه! حتی خارجی ها!🤷♂
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻مقامات عربستان سعودی هانی الخضری، پسر محمد الخضری، نماینده سابق حماس در این کشور را آزاد کردند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت211
با نگرانی نگاهم را به دست های مادر دادم.
–مامان می تونید تا شب حاشیه دوزیش رو تموم کنید؟ چون فردا باید بره برای قاب گرفتن.
مادر دستی به روی گل ها و برگ های برجستهی لابهلای شعر کشید.
–اگه یه سره بشینم پاش ان شاءالله تموم میشه. میگم تلما بد نیست می خوای بهشون تابلوی شعر بدی؟ کاش یه طرح گل و گلدون میدوختی.
نادیا جلوتر از من جواب داد.
–خیلی هم دلشون بخواد، به این باکلاسی، این دیگه هنر در هنره. بیچاره خواهرم سرکار رفتن رو کلا بیخیال شده چند روزه همش در حال کار کردن رو اینه، تو عمرش تابلو به این بزرگی ندوخته اونوقت شما میگید...
–نه نادی، منظور مامان این نبود، من میفهمم مامان چی میگه،
بعد رو به مادر گفتم:
–آخه خود امیرزاده قبلا غیر مستقیم گفته بود که از یه همچین چیزی خوشش میاد.
نادیا پشت چشمی برایم نازک کرد.
–از راه می رسید، بعد می گفت از چه مدل تابلویی خوشش میاد. این خواهرای ما همه شوهر ذلیلنا. با حرف نادیا یاد رستا افتادم.
–راستی مامان رستا با ما نمیاد؟
مادر مرواریدی برداشت و روی سوزن انداخت.
–نه، شوهرش فردا صبح میره ماموریت، اونم میگه من تنها نمیام.
پشت در خانهشان که ایستادیم. پدر پرسید:
–تلما زنگشون کدومه؟
سوال پدر باعث شد یاد آن روزی بیفتم که با ساره به اینجا آمده بودیم و من حالم بد شد. او هم دقیقا همین سوال را پرسید.
افکارم از اول تا آخر آن روز را مرور کرد. هنوز هم از مادر امیرزاده خجالت میکشیدم. صدای پدر که دوباره سوالش را تکرار کرد و هم زمان صدای باز شدن در، مرا از افکارم بیرون کشید.
امیرزاده خودش در را باز کرد و با روی باز از ما استقبال کرد.
"از کجا فهمید ما پشت در هستیم؟"
چقدر خوشحال شدم که خودش برای باز کردن در آمده بود.
پدر و مادر وارد شدند و در آخر هم من وارد شدم. نگاه امیرزاده آن قدر مهربان بود که دلم را آرام کرد.
لب زد:
–خوش آمدید خانم.
زمزمه کردم.
–ممنونم.
مادر امیرزاده هم به استقبال مان آمد و شروع به خوش و بش کردن با پدر و مادر کرد.
امیرزاده سرش را نزدیک گوشم آورد.
–چرا دیر کردید؟ اونقدر از اون بالا، پشت در رو پاییدم چشمام خشک شد.
–ببخشید. راستش رفته بودیم تابلو رو بگیریم. آخه داده بودیم قاب کنن.
کنجکاو پرسید:
–کدوم تابلو؟
ساک هدیه را مقابلش گرفتم.
–یادتونه اون روز بهم گفتید اگه بخوام بهتون هدیه بدم باید خودم براتون درستش کنم. این همونه. بفرمایید! قابل شما رو نداره.
با تعجب ساک هدیه را گرفت و داخلش را نگاهی انداخت. در آن لحظه مادرش بغلم کرد و ذوق زده قربان صدقهام رفت و در آخر گفت:
–من واکسن زدما دخترم، نگران نباش.
البته ماسک هم زده بود.
وقتی سر برگرداندم امیرزاده را ندیدم.
خانهی مادر امیرزاده خیلی بزرگ تر از خانهی ما بود. سه اتاق خواب داشت با یک آشپزخانهی مدرن و زیبا. مادرش خیلی خوشسلیقه خانه را چیده بود.
مادر امیرزاده آن قدر مهمان نواز و مهربان بود و قربان صدقهی من و امیرزاده میرفت که من مدام با خودم فکر میکردم چرا هلما با او مشکل داشته؟!
خواهر و برادر و همسر برادر امیرزاده هم بودند. از حرف های مادر امیرزاده فهمیدم که برادر و همسر برادر امیرزاده چند سال خارج از کشور بودند و چند سال پیش برای ازدواج به ایران آمدند و ماندگار شدند.
از شنیدن این حرف ها آن قدر سوال در ذهنم ایجاد شده بود که فقط میخواستم زودتر همه را از امیرزاده بپرسم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت212
بعد از یک ساعتی که بزرگترها با هم صحبت کردند، مادر امیرزاده از پدرم اجازه گرفت تا ما باز هم برای چندمین بار باهم صحبت کنیم.
وقتی وارد اتاق امیرزاده شدم،
ماتم برد.
وسایل و چیدمان اتاقش با بقیهی خانه هیچ سنخیتی نداشت.
یک تختِ ساده کنار پنجره بود با یک کمد که قسمتی از آن کتابخانه بود.
جلوی پنجرهی اتاقش چند گلدان گل بود. زیر پنجره هم نایلونی که کمی خاک رویش ریخته شده بود.
کنار تخت ایستادم و با تعجب به خاک ها و گلدانی که کنارش بود نگاه کردم.
امیرزاده تعارف کرد که بنشینم. بعد به خاک گلدان اشاره کرد.
–ببخشید اینجا اینجوریه، آخه وقت نشد گلدون آخرین گل رو عوض کنم.
–داشتید باغبونی میکردید؟
–بله، راستش من هر بار اومدم خونتون شما در مورد علاقتون به گل و گیاه صحبت کردید. منم امروز رفتم این چندتا گل و گلدون رو خریدم تا وقتی اومدید تو اتاقم...
آنقدر ذوق زده شدم که وسط حرفش پریدم.
–یعنی شما به خاطر من این قدر خودتون رو اذیت کردید؟!
لبخند زد.
–چه اذیتی؟ تازه امروز فهمیدم واقعا خونه با گل و گیاه خیلی شادابتره.
–پس اجازه بدید کمکتون کنم تا گلدون این گل آخریه رو هم عوض کنید.
با تعجب پرسید:
–واقعا؟!
روی زمین کنار نایلون نشستم.
–بله.
او هم کنار نایلون روبهروی من نشست.
–باعث افتخاره.
نگاهم افتاد به ساک هدیهای که آورده بودم. درست پشت سرش کنار کمدش بود.
مسیر نگاهم را ....
با
لبخند ساک هدیه را برداشت و همان طور که کادوی دور قاب را باز میکرد گفت:
–راستش نمیدونم چرا نتونستم جلوی دیگران بازش کنم، با خودم گفتم شاید یه شعری باشه که...
با دیدن شعر روی تابلو حرفش نصفه ماند و خیره به قاب شد.
ارام شعر را زمزمه کرد.
–در بلا هم میچِشَم لذات او
مات اویم مات اویم مات او
شعر را سه بار زمزمه کرد و بار سوم لحنش تغییر کرد. کمی بغض داشت.
نگران نگاهش کردم.
دستی بر روی نوشته ها کشید و لب زد.
–فوقالعاده س، این بهترین هدیهای که تا حالا گرفتم.
بلند شد. به طرف دیوار رو به رو رفت و ساعت دیواری را برداشت و به جایش قاب را آویزان کرد.
یک قدم عقب رفت و برای چند لحظه به قاب زل زد.
بعد به طرفم برگشت.
–این شعر رو چطور...
حرفش را بریدم.
–راستش تو این مدتی که با هم حرف زدیم حدس زدم از این شعر عارفانه خوشتون بیاد.
دوباره آمد و رو به رویم نشست و به چشمهایم زل زد.
–تلما خانم شما... شما... واقعا غافلگیرم کردید بعد به تابلو اشاره کرد.
–انتخاب این شعر یعنی شما از من خیلی جلوترید. واقعا ممنونم.
از خجالت سرم را پایین انداختم و آرام گفتم:
خواهش می کنم، کاری نکردم.
نفسش را بیرون داد.
–میدونم که خیلی روش زحمت کشیدید، حالا معلوم شد چرا چند روزه مدام میگید کارم زیاده و نمیتونم بیام مغازه، پس کارتون این بود؟
انتظار نداشتم در این حد از هدیهاش خوشش بیاید، خوشحال گلدان سفید بزرگی که کنار دستم بود را وسط نایلون گذاشتم.
–بیاید شروع کنیم.
چشمهایش را باز و بسته کرد.
–چشم خانم خانوما.
با بیلچه ای کوچک کمی خاک داخل گلدان ریخت و گیاه گلدان سیاه پلاستیکی را با یک ضربه از جایش خارج کرد و داخل گلدان سفید گذاشت و به گیاه اشاره کرد.
–شما این رو صاف نگه دارید تا من دورش رو با خاک پر کنم.
کاری که گفت را انجام دادم.
تقریبا آخر کارمان بود که خواهرش با یک سینی که داخلش دو پیش دستی میوه بود امیرزاده را صدا زد.
امیرزاده سرش را بلند کرد.
–بیا تو مرضیه، در که بازه.
مرضیه جلو آمد و با دیدن ما در آن اوضاع همان جا خشکش زد.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگردنگاهکن
پارت213
امیرزاده خندید.
–مرضیه چرا ماتت برده؟ سینی رو بیار بذار رو تخت دیگه. دستت درد نکنه.
مرضیه خانم بدون این که از ما چشم بردارد آرام آرام جلو آمد و سینی را روی تخت گذاشت.
امیرزاده سطح گلدان را صاف کرد و رو به مرضیه گفت.
–دیگه تموم شد. میشه زحمت بردن این نایلون رو تو بکشی؟
بعد چهار طرف نایلون را گرفت و بیلچه و بقیهی چیزها را هم داخلش گذاشت و تحویل خواهرش داد.
من هم بلند شدم و ایستادم و نگاهی به سینی که روی تخت بود انداختم و گفتم:
–مرضیه خانم چرا زحمت کشیدید؟ صرف شده بود.
مرضیه خانم همان طور که نایلون را میگرفت با چشمهای گرد شده به برادرش نگاه کرد.
–قراره شما با هم صحبت کنیدا، نه خونه تکونی!
امیرزاده لب هایش کش آمد.
–اینم یه جور صحبته دیگه. فقط یه کم متفاوته.
مرضیه ابرو در هم کشید.
–یه کم؟ علی، دختر مردم رو...
اجازه ندادم حرفش را تمام کند.
–مرضیه خانم من خودم خواستم کمک کنم، علی آقا نگفتن.
مرضیه خانم دیگر چیزی نگفت و رفت.
امیرزاده همان طور ایستاده بود و با لبخند نگاهم میکرد. نگاهی به دست هایم انداختم کمی کثیف شده بود.
امیرزاده از بالای کمد یک اسپری آورد.
–دستتون رو بیارید تا ضدعفونی کننده بهش بزنم.
همان طور که اسپری می زد زمزمه کرد.
–فکر کنم خواهر کوچیکه هنگ کرد. احتمالا الان داره با آب و تاب برای بقیه هر چی دیده رو تعریف می کنه.
لب هایم کش آمد و نگاهم را به گلها دادم. گیاهی که با هم گلدانش را عوض کرده بودیم هنوز روی زمین بود.
امیرزاده خم شد و گلدان را برداشت و با لذت نگاهش کرد.
–میگم چون این گلدون رو دوتایی درستش کردیم بیاید یه اسم براش بذاریم.
روی تخت نشستم.
–گیاه ها خودشون اسم دارن.
گلدان را کنار گل های دیگر گذاشت.
–میدونم. یه اسم دیگه.
فکری کردم و گفتم:
–آخه چه اسمی؟ چیزی به ذهنم نمیرسه.
ماژیکی از کمدش درآورد.
کنار گلدان ایستاد.
–یه اسمی که مربوط به هر دومون باشه، مثلا پرواز چطوره؟
–پرواز؟!
چشمهایش را باز و بسته کرد.
–مگه قرار نیست ما بال پرواز همدیگه باشیم؟
به گلدان نگاه کردم.
–شما مطمئنید من بال خوبی میتونم براتون باشم؟
لبخند زد.
–شما چی؟ در مورد من...
حرفش را بریدم.
–شما اگه بال هم نباشین من به همین راه رفتن روی زمین با شما هم راضی ام.
ابروهایش را به هم نزدیک کرد.
–هیچ وقت راضی نباشید. دیدید شاگردایی که به گرفتن نمره ی ده راضی هستن؟ اونا هیچ وقت پیشرفت نمی کنن. گاهی هم درسشون رو نیمه رها می کنن.
بعد شروع کرد با ماژیک روی گلدان کلمهی پرواز را نوشت.
همان طور که نگاهش میکردم گفتم:
–آقای امیرزاده.
به طرفم برگشت.
–جانم.
نگاهم را زیر انداختم تا ذوق کردن قلبم را متوجه نشود.
–به نظرم شما خیلی چیزا باید به من یاد بدید و این وقت زیادی میبره.
در ماژیک را بست و