eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.1هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
37.2هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
(۲) 6 بهمن 1300 موافقتنامه تقسيم آب رودهيرمند ميان ايران و افغانستان امضا شد. 6 آذر 1306 ايران و افغانستان يك پيمان امنيتي امضا كردند. دو طرف در اين پيمان متعهد شدند از تعرض به حريم يكديگر امتناع ورزند، در هيچ عمليات خصمانه عليه يكديگر شركت نكنند، عناصر مخالف را در خاك يكديگر پناه ندهند و اختلافات را از راه ديپلماتيك حل كنند.
17 تیر 1316 وزيران خارجه ايران‌، تركيه‌، عراق و افغانستان در كاخ سعدآباد قراردادي امضاء كردند كه ميان آنان نوعي اتحاد استراتژيك به وجود آورد. اين قرارداد به «پيمان سعدآباد» مشهور شد. (۳)
(۴) 20 آبان 1313 نماینده ایران در شورای حکمیت ترکیه برای حل اختلافات ارضی ایران و افغانستان در نامه ای به دفتر مخصوص دربار شاه گزارش مستندی از تعرضات افغانها به بعضی نواحی شرقی کشور و حکمیت ناعادلانه ترکیه ارائه کرد. 29 آبان 1314 دولت افغانستان الحاق خود را به عهدنامه عدم تعرض منعقده ميان ايران، عراق و تركيه كه روز 17 آبان به امضاي يكديگر رسيده بود اعلام كرد. با اين الحاق زمينه انعقاد «پيمان سعدآباد» فراهم شد.
(۵) 6 بهمن 1317 موافقتنامه تقسيم آب رود هيرمند ميان ايران و افغانستان به امضا رسيد. اين موافقتنامه كه در 16 ماده ميان سفير ايران در كابل و وزير خارجه افغانستان منعقد گرديد پايه بهره برداري دو كشور از آب رود هيرمند مي باشد.
(۶) 23 اسفند 1351 قرارداد هيرمند براي پايان دادن به اختلافات ايران و افغانستان بر سر استفاده از آب رودخانه هيرمند در كابل به امضا رسيد 16 شهریور 1353 بر اساس قراردادي كه امروز بين ايران و افغانستان در كابل امضا شد، افغانستان براي اولين بار به درياي آزاد راه يافت و توانست براي حمل بار از بنادر جنوبي ايران استفاده كند و با اروپا رابطه دريايي داشته باشد. اين قرارداد براي 5 سال تنظيم شد و افغانستان متقابلاً كليه راههاي خود را در اختيار ايران گذاشت. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت310 –ساره تو تونستی، تونستی لبات رو ببندی، پس اگه تلاش کنی بازم می‌تونی. نادیاخندید و فریاد زد. –معجزه‌ی تخم مرغه، معجزه‌ی تخم مرغ. بعد خودش را در آغوش من انداخت. ساره بعد از چند روز برای اولین بار خندید. ولی من بغض کردم و نادیا را بوسیدم. –معجزه‌ی محبت توئه خواهر کوچولوی من. نادیا که انگار چیزی یادش آمده باشد، انگشت سبابه‌اش را بالا گرفت و با ذوق گفت: –من یه چیزی فهمیدم؛ وقتی ساره خوشحال می شه حالشم بهتره. لب هایم را به داخل جمع کردم. –آره، یا وقتی بهش محبت یا توجه می شه. نادیا بالا پرید و دنباله‌ی حرفم را گرفت: –یا وقتی مامان بزرگ بغلش می کنه و قربون صدقه ش می ره، فکر کنم مامان بزرگم این چیزا رو کشف کرده. –واقعا؟! –آره، من می رم تو حیاط پیش جوجه‌ها، شمام بیاید. عمه و نادیا داخل حیاط با جوجه‌ها مشغول بودند. نادیا سر یکی از جوجه ها را به عمه نشان داد و پرسید: –عمه، بعضی از جوجه ها چرا یه قسمت از سرشون رنگیه؟ –با این کار اونا رو نشونه گذاری کردن، که از بین جوجه‌های دیگه تشخیصش بدن. نادیا خندید. –یاد اون پسرایی افتادم که جلوی موهاشون رو رنگ می کنن. عمه هم خندید و گفت: –والله پسرا رو نمی‌دونم، ولی می‌دونم تو روستا جلوی سر گوسفندا رو رنگ می‌کنن که بتونن از بقیه‌ی گوسفندا تشخیص بدن و راحت پیدا کنن. با خنده سلام کردم. ساره هم با اشاره‌ی سرش سلام داد. عمه بعد از این که با من احوالپرسی کرد در مقابل چشم‌های از تعجب گرد شده‌ی من با خوش رویی ساره را بغل کرد و بوسید و قربان صدقه‌اش رفت. رفتاری که تا به حال از عمه در مورد خودمان ندیده بودم. نادیا یکی از جوجه‌ها را مقابل ساره گرفت و پرسید. –عمه، بدمش دست ساره عیبی نداره؟ عمه جوجه را از دست نادیا گرفت. –نه، چه عیبی داره، از جایی که اینا رو خریدم پرسیدم گفت واکسن زدن، احتمال بیمار شدنشون خیلی کمه. نادیا پرسید: –اِ...؟ اینام مثل آدما واکسن کرونا می زنن. عمه لبخند زد. –نه بابا، گفت واکسن نیوکاسل زدن. البته این بیماری همون شبیه کروناست. ضعیف و قوی داره، گاهی این بدبختا رو هم می کشه. ساره جوجه را ناز کرد. جوجه مدام در خودش جمع می شد و جیک جیک می‌کرد و تقلا می‌کرد که خودش را از دست های ساره نجات دهد، آخر هم موفق شد. صدای اذان همه‌ی ما را به طرف مسجد کشاند. نزدیک مسجد که شدیم دیدم، ماشینی با فاصله از مسجد پارک شده که خیلی شبیه ماشین علی است. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت311 باورم نشد. رو به نادیا گفتم: –شما برید بالا من برم با مامان بیام. نادیا چشمکی زد. –می خوای پاچه خواری کنی؟ لب زدم. –برو دیگه. ایستادم تا آنها بروند. عمه دست ساره را گرفته بود و کمکش می‌کرد. البته پای ساره خیلی بهتر شده بود، دیگر ضعف نداشت و می‌توانست راحت‌تر راه برود، فقط گاهی تعادلش را از دست می‌داد. جلو رفتم و داخل ماشین را نگاه کردم. خودش بود. آویزی که از ماشینش آویزان بود را خوب می‌شناختم. یک آویز چوبی که اسم یا علی رویش حک شده بود. وقتی مطمئن شدم ماشین خودش است به اطراف نگاه کردم. اثری از او نبود. چیزی نمانده بود قلبم از سینه‌ام بیرون بزند. با دو خودم را به خانه رساندم تا گوشی‌ام را بردارم و زنگ بزنم. دیگر طاقت نداشتم. مادر با دیدنم پرسید: –چرا برگشتی؟! هیجانم در لحظه فروکش کرد. با من و من گفتم: –اومدم که با هم بریم مسجد. یعنی بچه ها رو هم ببرم. بیچاره ها پوسیدن تو خونه. –من که با بچه‌ها نمی‌تونم بیام. اونام تو حیاط سرشون با جوجه‌ها گرمه، مگه ندیدی؟ من آن قدر غرق علی بودم که متوجه‌ی بچه‌ها نشدم. بی اعتنا به حرف مادر گفتم: –بچه‌ها رو من می برم. اتفاقا براشون خوبه، حال و هواشون عوض می شه. مادر با بهت نگاهم کرد. –خب، می خوای تو بچه‌ها رو ببر، منم آماده می شم میام. در حالی که کیفم را از گوشه‌ی سالن برمی‌داشتم گفتم: –مهدی، مریم، کجایید؟ بدویید بریم مسجد. صدای اذان همه‌ی کوچه را برداشته بود. دست بچه‌ها را گرفته بودم و خیلی آرام هم پای آن ها راه می رفتم و خیره به ماشین علی مانده بودم. دو دل بودم زنگ بزنم یا نه که صدای مادر را از پشت سرم شنیدم. –چرا خرامان خرامان می ری، بدو دیگه، صدای اذون رو نمی‌شنوی؟ با تعجب نگاهش کردم. –چه زود آماده شدید! قسمت خانم ها در طبقه‌ی بالا بود ولی چون چند نفر بیشتر خانم نبودیم همه در طبقه‌ی پایین نماز می خواندیم. بخش خانم ها و آقایان را با یک پرده‌ی سبز رنگ از هم جدا کرده بودند. پرسیدم: –این جا چرا این قدر خلوته؟ همه‌ی پیرزن پیرمردا که واکسن زدن، اونا چرا نمیان مسجد؟ باز ما جوونا نیایم یه چیزی. مادر بزرگ کمی عطر به لباس ساره زد. –اتفاقا مسجد جای شما جووناست. حالا همه جا با ماسک می رید فقط موقع مسجد اومدن یادتون میفته کرونا هست؟ شیشه‌ی عطر را از مادربزرگ گرفتم و کمی به شالم زدم.
ساره مثل همیشه گوش هایش را گرفته بود تا صدای اذان را نشنود. کنارش نشستم. اذان که تمام شد کنار گوشش ماجرای ماشین علی را تعریف کردم. ناباورانه نگاهم کرد. –باور کن راست می گم، فقط می خوام برام یه کاری کنی. سوالی نگاهم کرد. –می خوام ببینم علی اون ور پرده هست یا نه. احتمالا چندتا مرد بیشتر نیستن. تو این کار رو برام می‌کنی؟ چشم‌هایش گرد شد و به مادر بزرگ اشاره کرد. –نه بابا، مامان بزرگ کاری نداره، اگه من این کار رو بکنم خیلی تو چشمم، مامانم شک می کنه، اما این کار برای تو طبیعیه. لباسم را کشید که یعنی مامان بزرگ اجازه نمی ده و جلوم رو می گیره. پچ پچ کردم. –یهو برو، غافلگیر بشه، تا به خودش بجنبه تو نگاه کردی دیگه، احتمالا چندتا مرد بیشتر نیستن. نماز شروع شد و من در صف دوم پشت سر ساره به نماز ایستادم. هنوز مادر بزرگ قامت نبسته بود که ساره به طرف پرده رفت. مادر بزرگ محکم لباس ساره را گرفت و به طرف خودش کشید. بعد هم بند پارچه ای از کیفش درآورد و در برابر دیدگان از حدقه‌ در آمده‌ی من، یک سرش را به دست ساره و یک سرش را به دست خودش گره زد. امیدم از ساره بریده شد. باید فکر دیگری می‌کردم. مهدی و مریم با یک پسر هم سن و سال خودشان هم‌بازی شده بودند و مسجد را روی سرشان گذاشته بودند. بین نماز مغرب و عشاء به بهانه‌ی ساکت کردن بچه‌ها که کنار پرده نشسته بودند رفتم. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت312 از خوش شانسی من یکی از خانم ها غُر زد. –سرو صدای این بچه ها، اصلا نذاشت بفهمیم چی خوندیم. مهدی و مریم را به طرف خودم کشیدم و زیر گوششان گفتم: –بچه‌ها برید اون طرف پرده بازی کنید این جا این خانمه عصبانی شده. بچه ها از خدا خواسته پرده را کنار زدند و با سرو صدا به طرف قسمت مردانه دویدند. بلند شدم تا سر سجاده‌ام بنشینم که صدای پیرمردی از قسمت آقایون بلند شد. –خانما این بچه‌ها رو پیش خودتون نگه دارید، خیلی شلوغ می کنن. از خدا خواسته رو به مادر گفتم: –من برم بچه ها رو بیارم. بعد بدون این که منتظر حرفی از طرف مادر باشم به طرف کنار در مسجد رفتم و پرده را بالا زدم. به جز پنج الی شش پیرمرد و سه الی چهار مرد مسن کسی را ندیدم. بچه‌ها با دیدن من به طرفم دویدند و از من رد شدند. ولی من همان جا ایستاده بودم و مدام چشم می‌چرخاندم و با خودم می‌گفتم پس علی کجاس؟ باید همین جا باشه. با شنیدن صدای مادر پرده را رها کردم و به طرفش رفتم. –تلما، بیا این بچه رو ببر دستشویی. مهدی بالا و پایین می‌پرید. –خاله دستشویی دارم. صدای مکبر برای شروع نماز شنیده شد. قید نماز جماعت را زدم. بی حرف سر به زیر دست مهدی را گرفتم و از راهروی باریک مسجد که آشپزخانه هم همان جا بود رد شدیم و به پشت مسجد رفتیم. سرویس بهداشتی در حیاط پشتی مسجد بود. دو پله حیاط را از ساختمان مسجد جدا می‌کرد. همان جا روی پله نشستم و در حالی که نمی‌توانستم بغضم را کنترل کنم گفتم: –مهدی جان من این جا نشستم تو برو دستشویی و بیا. مهدی با بازیگوشی به این طرف و آن طرف می‌رفت و به همه جا سرک می‌کشید. فکر این که علی کجا رفته و اصلا چرا به این مسجد آمده طاقتم را طاق کرده بود. دیگر صبرم تمام شد. شماره‌‌ی علی را گرفتم. آن قدر بوق خورد که قطع شد. مهدی با حوض آب کوچکی که داخل حیاط بود سرگرم بود. انگار نه انگار که چند لحظه ی پیش برای دستشویی رفتن بی‌تابی می‌کرد. دلم می‌خواست بغضم را خالی کنم. بد جوری دلتنگ بودم. شاید هم دلخور. صدای مکبر را شنیدم که سلام نماز را گفت. سر مهدی داد زدم. –بیا بریم، فقط می‌خواستی من رو از نماز جماعت خوندن بندازی. تو اصلا دستشویی نداشتی. مهدی به طرف دستشویی دوید. –دارم، دارم، الان می رم. با باز شدن در حیاط خودم را کمی کنار کشیدم. کفش مردانه‌ای را دیدم که از کنارم تکانم نمی‌خورد. بوی عطری که مشامم را نوازش داد برایم آشناترین رایحه بود. طنین صدایش در گوشم بهترین آهنگ دنیا را نواخت. –می‌خواستی تحریما رو دور بزنی خانم خانما؟ در جا از جایم بلند شدم و سرم را بالا گرفتم. خودش بود. با همان چشم‌های مهربان که دلم را زیر و رو می‌کرد. در را بست و دو پله را پایین آمد و روبرویم ایستاد. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت313 با چشم هایی گرد شده و هیجانی که احساساتم را درهم آمیخته بود نگاهم را روی صورتش چرخاندم. با دیدنش بغضم دوباره گلوگیر شد. مگر چند روز بود ندیده بودمش، آن قدر دلم هوایش را کرده بود که دیگر هوایی جز هوای او برای نفس کشیدن نداشتم. خیلی غمگین به نظر می رسید. نگاهش دلتنگی‌اش را فریاد می زد. –علی آقا؟ کجا بودی؟ من قسمت مردونه رو با چشم‌هام شخم زدم ولی تو رو ندیدم. نگاهش را بی هدف چرخاند. سعی می‌کرد نگاهم نکند، شاید نمی‌خواست غم چشم‌هایش بر ملا شود. با صدای رگ به رگ شده‌ای، مثل کسی که بعد از گریه می‌خواهد حرف بزند گفت:
–شاید زمانی بوده که بین نماز مغرب و عشاء به سجده رفته بودم، برای همین متوجه نشدی، انتهای صف بودم از این طرف دید نداره. بعد، وقتی که از راهرو با مهدی رد شدی دیدمت. دلخور نگاهش کردم و با همان حالت بغض گفتم: –تو که تحریم نبودی، لازمم نبود دورشون بزنی، حتی زحمت جواب دادن به پیامامم رو به خودت ندادی. چطوری دلت اومد من رو چشم به راه بذاری؟ یک قدم جلو آمد. نجوا کرد: –حق داری ناراحت باشی. ناگهان دست هایش را دور کمرم حلقه کرد و مرا به طرف خودش کشید و در آغوشش جا داد، در گوشم زمزمه کرد: –از کجا می‌دونی تحریم نبودم؟ اگه الان این جام به خاطر خوندن پیامای توئه. سرم را به سینه‌اش چسباندم و بغضم را آزاد کردم. –چرا جواب تلفنم رو ندادی؟ کی تحریمت کرده؟ –ماسکش را پایین آورد و سرم را بوسید و صورتم را با دست هایش قاب کرد. –پدرت قسمم داد که نه بهت زنگ بزنم نه جواب پیامات رو بدم. با تعجب پرسیدم: –کِی؟! –همون روز که با هم خداحافظی کردیم. اشک هایم را با گوشه‌ی شالم پاک کرد و نگاهش کرد، بعد روی لب هایش گذاشت و بوسید و قربان صدقه‌ام رفت. ناله زدم. –ببین هلما با ما چی کار کرده که حتی می‌ترسیم با هم حرف بزنیم. با لحن جدی گفت: –خانمم! از هلما و کارا و حرفاش نترس. اون تصمیمش رو گرفته که هر طور شده ما رو از هم جدا کنه. نه به خاطر این که از من عقده داره و می خواد تلافی کنه نه، اون می خواد ما به هم نرسیم که نسلی از ما نمونه. اون نمی خواد ما یه خونواده بشیم. با دهان باز نگاهش می‌کردم. –آخه چرا؟! نفس عمیقی کشید و اکسیژن زیادی را وارد ریه‌اش کرد. –چون در آینده بچه‌های ما می شن دشمن اونا. دختر پاک و باحیایی مثل تو معلومه که یه نسل پاکی خواهد داشت. صورتم را با دست هایم پوشاندم. –این حرفات بیشتر من رو می‌ترسونه. دست هایم را گرفت و از روی صورتم کنار کشید. نگاهش را به چشم‌هایم دوخت، طوری که انگار می‌خواست تاثیر حرف هایش را چند برابر کند. –هر وقت ترسیدی به خدا پناه ببر، بعد اشاره به مسجد کرد. به این جا پناه بیار. بهترین پناهگاهه، اونا از این جا می‌ترسن. اصلا واردش نمی شن. شاید بیرون از این جا باشن و مثل سگ هی پارس کنن و بخوان پاچت رو بگیرن ولی داخل این جا که بشی دیگه می رن. –مگه سگن؟ –آره، سگای نامرئی، وقتی می خوای وارد یه خونه بشی و سگ اون خونه به طرفت حمله کنه کی رو صدا می زنی؟ سرم را کج کردم. –خب صاحب خونه رو. –درسته، این جام خواستی بیای صاحب خونه رو صدا بزن، خودش سگا رو دور می کنه، خود خدا سگا رو اون بیرون گذاشته که تو صداش بزنی. نمازت رو که خوندی نرو، حداقل یک ساعت همین جا بشین. همراه خونواده ت بمونی بهتره. از شنیدن حرف هایش ماتم برده بود و نگاهم در نگاهش قفل شده بود. لبخند نازکی زد. –حرفام یادت می مونه؟ مثل خودش چشم‌هایم را باز و بسته کردم. لبخندی روی صورتش پهن شد. –تلما، هر روز بهم پیام بده، از خودت برام بگو، از کارایی که می‌کنی، درسته من جوابت رو نمی دم چون نمی‌خوام زیر قولی که به پدرت دادم بزنم، ولی با دل و جون پیامات رو چند باره می‌خونم. بعد نفس عمیقی کشید. –خیلی دلتنگت بودم و پیامات دلتنگ ترم می‌کرد. دوباره بغضم گرفت. دستش را گرفتم و روی گونه‌ام گذاشتم. –من بدون تو چی کار کنم؟ چطوری روزام رو به شب برسونم؟ لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت314 –دستم را گرفت و به طرف خودش کشید و کف دستم را روی قلبش گذاشت. –این به خاطر تو می زنه، به خاطر تو این جاست، این جا اومدن رو خدا خودش به دلم انداخت منم تو رو از خودش خواستم. مسجد جای بزرگ و مهمیه پیش خدا، پس از خودش بخواه. دعا که واقعی باشه حتما اثر داره. اگر خدا ما دوتا رو واسه هم کنار گذاشته باشه هیچ کس نمی‌تونه جلوش رو بگیره، فقط این وسط خود خدا موانعی رو گذاشته که رد شدن ازشون شاید برامون سخت باشه. حتی گاهی ممکنه بخوریم زمین و زخمی بشیم ولی باید ادامه بدیم. نگاهش تعارف را کنار گذاشته بود و مهربانی‌اش را بی وقفه در چشم‌هایم تزریق می‌کرد. تازه با حرف هایش آرام شده بودم که، مهدی از دستشویی بیرون آمد و گفت: –تموم شد خاله. علی با اضطراب گفت: –من رو نبینه. یه جوری سرش رو گرم کن تا من برم. از همان جا داد زدم. –مهدی برگرد دستات رو بشور. مهدی کلافه گفت: –شستم. دوباره گفتم: –دوبار باید مایع بزنی، کرونا هست. باید زیاد بشوری. بدو برو الان منم میام. علی لبخند زنان ماسکش را بالا کشید و نجوا کرد. –خداحافظ خانم خانوما. التماس آمیز نگاهش کردم. از دو پله بالا رفت و قبل از باز کردن در به طرفم برگشت. با لحن جدی گفت: –مواظب خودت باش. من بازم میام این جا. " مگر من می‌توانم دیگر از این جا دل بکنم." با هیجان گفتم: –هر روز بعد از نماز میام تو حیاط. چشم‌هایش را باز و بسته کرد. چقدر این عادتش را دوست داشتم.
هنوز درست ندیده بودمش که رفت. نگاه من روی در، جا ماند و عطر او روی شالم هنوز از خودش رایحه پخش می‌کرد. نگاهی به کف دستم انداختم هنوز گرمای قلبش را حس می‌کردم. گوشه‌ی شالم را گرفتم و بوسیدم. مهدی دستش را از دستم رها کرد و رو به نادیا گفت: –خاله بریم خونه جوجه بازی کنیم. نگاهی به اطراف انداختم. مادر بزرگ و مادر با خانمی که به خاطر شلوغی بچه‌ها غر زده بود صحبت می‌کردند و می‌خواستند قانعش کنند که تمرکز گرفتن او سر نماز به ناراحت کردن بچه‌ها نمی‌ارزد. حتی شنیدم که مادربزرگ گفت: –ثریا خانم جان ما باید کاری کنیم که بچه‌هایی که میان این جا اون قدر بهشون خوش بگذره که وقت اذان با خوشحالی، مادرشون رو زور کنن که پاشو بریم مسجد، نه این که از این جا فراری شون بدیم. شیطون ما مسجدیا این جوریه دیگه، اصرار ویژه‌ای به نظم و سکوت مسجد داره؛ هیچ کس نباشه قشنگ تمرکز بگیریم که نمازمون تا عرش اعلی بره. همه جا آروم باشه تا خدا فقط ما رو ببینه. اینا وسوسه‌ی شیطانه. وقتی دیدم مادر سرش گرم حرف است آرام آرام کنار دیوار رفتم و پرده را کمی بالا زدم. به جز علی و یک آقای دیگر که در حال نماز خواندن بود بقیه رفته بودند. علی سرش پایین بود و پشت به من نشسته بود و قرآن می‌خواند. غرق تماشایش بودم که مریم کوچولو غافلگیرم کرد، داد زد: –خاله نگاه نکن بیا بریم. فوری پرده را انداختم و انگشت سبابه‌ام را روی بینی‌ام گذاشتم و پچ پچ کردم: –هیس، خیل خب اومدم، داد نزن. موقع خواب من و ساره وضو گرفتیم و مسواک زدیم. بعد از این که وارد رختخواب شدیم به همراه ساره آن قدر ذکر‌های مختلف را طبق سفارش مادربزرگ تکرار کردیم که بالاخره ساره خوابش برد. ولی من خوابم نمی‌برد تمام فکرم پیش علی بود از وقتی دیده بودمش دلتنگ تر هم شده بودم. مگر نمی‌گویند دیدارها که تازه شود دلتنگی را آرام می‌کند پس چرا برای من این طور نشد. به تقلید از علی بلند شدم و سجده‌ی شبانه‌ام را انجام دادم. بعد گوشی‌ام را برداشتم و برای علی تایپ کردم. –خدا کند این شب ها زودتر به سر برسد. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت315 پیامم در عرض چند ثانیه خوانده شد. ولی بدون جواب فقط خوانده شد. تصویر پروفایلش عکس همان گلدانی بود که من یک پروانه رویش نقاشی کرده بودم. زیرش هم شعری نوشته بود. همان شعری که من برایش هدیه برده بودم. تابلویی که خودم برایش دوخته بودم. "در بلا هم می‌چشم لذات او مات اویم، مات اویم، مات او" برایش نوشتم. –چقدر عکس پروفایلت قشنگه، کاش الان پیشت بودم و میدیدمت. به چند دقیقه نکشید که عکس خودش هم کنار عکس قبلی پروفایلش مونتاژ شد. معلوم بود که همین حالا از خودش عکس گرفته چون چهره‌اش بهم ریخته و غمگین بود. تشکر کردم و نوشتم: –کاش حداقل یه لبخند میزدی با دیدن این عکست که دلم بدتر خون شد. دوباره عکسش را عوض کرد. این بار سعی کرده بود لبخند بزند. ولی غم چشم‌هایش را من بهتر از خودش تشخیص می‌دادم. شکلک قلب برایش فرستادم. با آمدن نادیا گوشی‌ام را کناری گذاشتم. –چرا نخوابیدی نادی؟ آرام کنارم دراز کشید و پچ پچ کرد. –میشه اینجا بخوابم؟ لبخند زدم. –تنهایی می‌ترسی؟ –نه، فقط عادت ندارم. چشم‌هایم را بستم. –باید عادت کنی. چند وقت دیگه من میرم سر خونه و زندگیم اونوقت تو میخوای چیکار کنی؟ به پهلو چرخید. –با این اوضاع فکر نکنم بری. نوچی کردم. –بالاخره دیگه، دیر و زود داره سوخت و سوز نداره. پچ پچ کنان گفت: –من که اصلا حوصله‌ی سوخت و سوز رو ندارم، من جای تو بودم دست شوهرم رو میگرفتم می‌رفتم سر خونه و زندگیم. سرم را به طرفش چرخاندم. –واقعا؟ –آره بابا، بشینم ببینم هر روز کی میخواد به ننه بابام زنگ بزنه و تهدید... ناگهان سکوت کرد و حرفش را ادامه نداد. نیم‌خیز شدم. –مگه کی زنگ زده؟ پشتش را به من کرد. –هیچی بابا، همینجوری گفتم. بلند شدم و نشستم و ضربه‌ایی به شانه‌اش زدم. –پاشو جوابم رو بده، هلما به خونه زنگ زده بود؟ چشم‌هایش را بست. –ول کن تلما، خوابم میاد. تو خواب و بیداری اصلا نفهمیدم چی گفتم. با دستم صورتش را به طرف خودم چرخاندم. –باشه بگیر بخواب، منم میرم از مامان می‌پرسم، مثل این که اینجا خیلی خبراس و فقط من بی‌خبرم. همین که از جایم بلند شدم دستم را کشید. –کجا؟ مامان اینا خوابن، با حرص گفتم: –بیدارشون می‌کنم. من باید بفهمم دور و برم چه خبره. نادیا دستم را محکمتر کشید و نجوا کرد. –باشه بابا، بیا بهت میگم قبل از این که همه رو بیدار کنی ولی به شرطی که به کسی نگی من بهت گفتما. فوری کنارش دراز کشیدم. –نادی اگر هلما زنگ زده چیزی گفته ما باید حتی به پلیس هم بگیم نه این که از همدیگه قایمش کنیم. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعدام سرشبکه اسکورت و قاچاق زنان و دختران ایرانی صبح امروز «شهروز سخنوری» معروف به الکس به جرم قاچاق انسان به قصد فحشا، به دار مجازات آویخته شد. ۱۸ آبان ۱۳۹۸ بود که گزارشی به دادسرای جرایم امنیت اخلاقی ارسال و در آن عنوان شد در بررسی‌های اطلاعاتی محرز شده که فردی به هویت «سارا جرف دریس‌زاده» با در اختیار داشتن تعدادی از زنان و دختران در امارات مبادرت به تشکیل یک شبکه فساد کرده. با بررسی‌های صورت‌گرفته محرز شد که نام‌برده یک شاخه از شبکه بین‌المللیِ قاچاقِ زنان و دخترانِ شهروز سخنوری معروف به الکس است که با سِمت مدیر ارشد این شبکه تحت‌نظر و هدایت الکس در دوبی فعالیت می‌کند. با دستگیری سارا، شبکه گسترده‌ای که زنان و دختران روسپی را از شهرهای مختلف کشور سازمان‌دهی و مبادرت به قاچاق آن‌ها به چندین کشور منطقه می‌کرد زیر نظر قرار گرفت و ضربه تاثیرگذاری به شبکه وارد شد. در اقدام صورت‌گرفته تعدادی از زنان و دختران فعال در این شبکه شناسایی و تحویل مقام قضایی شدند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظاتی قبل فانتوم‌های پایگاه هوایی بندر عباس نیروی هوایی جهت استقبال و اسکورت هوایی ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری ایران در خلیج فارس به پرواز در آمدند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥۶۰ درصد سد کجکی رسوب گرفته است و آب پشت سد به ایران نخواهد رسید 🔹سفیر ایران در افغانستان: تصاویر هوایی هدررفت ۲ میلیون متر مکعب آب به سمت گودزره مربوط به سال گذشته است. مقامات طالبان اذعان دارند که مشکلات فنی و مهندسی باعث هدررفت شده و دیگر تکرار نخواهد شد و مشکلات فنی برطرف شده است. 🔹۶۰ درصد سد کجکی دچار رسوب شده است و اگر کل آب سد کجکی رها شود نمی تواند فاصله ۷۰۰ کیلومتری با مرز ایران را طی کند و به ایران برسد. کارشناسان فنی ما باید این مسئله را بررسی کنند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب گذشته نیز بمب فسفری در باخموت به انفجار رسیده است! لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 محسن برهانی همونی که شهید حمیدرضا الداغی رو نفله خطاب کرد برای سه جنایت کار اصفهانی استوری و پست زده! 🔹‌ کامنت‌ها رو هم بسته تا کسی یه وقت نظر نده! 🔹‌ هیچ وقت حق و باطل اینقدر واضح و روشن نبوده! لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تروریست های مجاهدین خلق برای قاتل‌های اعدامی مراسم گرفتن! 🔹خط و ربط ها کاملا مشخصه نیازی به توضیح بیشتر نداره ... لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 تبلیغ علنی مشروب‌فروشی با آدرس در رشت !! 🔹به صورت علنی در فضای مجازی تبلیغ فروش مشروب می‌کند! 🔹رشت - جاده انزلی - نرسیده به پلیس راه خمام - روبروی خانه آشیانه - جنب کافه کدو لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه سریال های ماهواره ای😂👍🏻 لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کارشناسان عرب: شما می‌دانید که بن‌سلمان تهران را فتح کرده بود، در سال ۲۰۱۶ از طریق پلی استیشن تهران را اشغال کرده بود اما واقعیت این است که بن سلمان در برابر تهران به زانو درآمد. 🔹آن هم بن سلمانی که او و همراهانش می‌گفتند بشار اسد را چه با صلح چه با جنگ سرنگون می کنیم و تهران را فتح می کنیم؛ حضور اسد در اتحادیه عرب عملاً نشان دهنده این است که ایران عرب ها را شکست داد! 🔹️کار حکام عرب به شکست خفت بار رسیده و می خواهند از طریق آشتی با ایران این شکست را پوشش دهند در حالی که ایران متاسفانه دیدگاه فرقه گرایانه، ایران گرایانه و دیکتاتور مأبانه دارد... لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴مصدومیت ۱۰ نفر در حریق خیابان مولوی سرپرست اورژانس استان تهران: 🔹 ۱۰ نفر شامل دو آتش‌نشان و دو عابر پیاده درپی حادثه حریق رخ داده در محدوده میدان رازی تهران مصدوم شدند. 🔹البته هیچ مصدومیتی به طور مستقیم ناشی از حریق نبوده است. 🔹مردم در اطراف محل حادثه تجمع نکنند و اجازه دهند تا امدادگران و نیروهای خدماتی به راحتی در محل تردد کنند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جانشین فرمانده کل سپاه: وضعیت مسکن و اجاره‌بها طبیعی نیست و عده‌ای با اخلال در بازار سعی دارند جلوی پیشرفت کشور را بگیرند. در دوران دفاع مقدس خالصانه پای کار آمدیم و بیش از ۲۰۰ هزار شهید تقدیم کردیم و از جان گذشتیم تا توانستیم به وعده الهی که تخلفی در آن وجود ندارد برسیم. در حوزه اقتصاد اگر همانند دفاع مقدس شرایط را برای کار فراهم کنیم و میدان را به ستون پنجم آمریکا واگذار نکنیم بر مشکلات اقتصادی نیز پیروز خواهیم شد. وضعیت گرانی و نبود نظارت به جایی رسیده که عقل و انصاف نیز حکم می‌کند نهادهای کلانی مثل سپاه پاسداران به مسئله ورود کنند. سردار فدوی، پیش از این نیز طی سخنانی در همایش جهادگران اقتصاد مقاومتی گفته بود:‌ گرفتاری‌های معیشتی و اقتصادی در شأن ملت شهید داده و شهید پرور انقلابی ما نیست. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
آخرین خبر روز 🔸فوربس: ایران و روسیه نزدیک تر از همیشه روسیه و ایران اکنون 80 درصد از تسویه حساب های دوجانبه خود را با پول ملی خود انجام می دهند. پیوندهای بانکی بین روسیه و ایران به سرعت در حال گسترش است و بانک مرکزی ایران اکنون می گوید که 2 بانک ایرانی در حال برنامه ریزی برای افتتاح دفاتر یا شعب خود در روسیه هستند. 🆔 @ashaganvalayat .🔸معاریو: عربستان خواهان عادی‌سازی روابط با اسرائیل نیست نشریه عبری درباره تحولات منطقه و نشست جده نوشت: عربستان خواهان عادی‌سازی با اسرائیل نیست و زمان آن فرا رسیده که نشانه‌ها را بفهمیم. ریاض به عنوان دوست واشنگتن انتظار دارد حداقل آنچه را که ایرانی‌ها به دست آوردند، از آمریکایی‌ها در موضوع هسته‌ای دریافت کند. آمریکا سال‌هاست که از دادن امتیازات این چنینی به ریاض طفره رفته و سعودی‌ها چاره‌ای جز افتادن در آغوش ایران و چین نداشتند. 🆔 @ashaganvalayat .🔸مسکو: حضور طالبان در نشست کازان به معنی به رسمیت شناختن آنان نیست ضمیر کابلوف، نماینده رئیس جمهوری روسیه در امور افغانستان گفت: دعوت نماینده‌های طالبان در نشست کازان به آن معنا نیست که مسکو حکومت فعلی افغانستان را به رسمیت می‌شناسد. چهاردهمین اجلاس اقتصادی روسیه – جهان اسلام (کازان فروم ۲۰۲۳) در پایتخت جمهوری تاتارستان با حضور نماینده های حدود ۸۵ کشور از جمله جمهوری اسلامی ایران روز گذشته پایان یافت. نمایندگانی از طالبان نیز در این جلاس شرکت کردند. 🆔 @ashaganvalayat .🔸حمله به سفارت قطر در سودان پس از بیانیه اردن درباره حمله به سفارت این کشور در خارطوم و تخریب آن، قطر نیز خبر داد عده‌ای افراد مسلح به صورت غیرقانونی وارد سفارت این کشور در سودان شده‌اند و آن را تخریب کرده‌اند. 🆔 @ashaganvalayat .🔸گوترش درباره وخامت اوضاع سودان هشدار داد دبیرکل سازمان ملل: اوضاع در سودان در نتیجه این درگیری‌ها به شدت وخیم شده است. خشونت‌ها تاثیر بسیار بدی بر اوضاع انسانی داشته است و فعالیت‌های بشردوستانه در چند استان سودان به علت نبود امنیت، متوقف شد. با وجود تلاش‌های مستمر برای وادار کردن دو طرف به توقف عملیات رزمی و بازگشت پای میز مذاکره، درگیری‌ها همچنان ادامه دارد. 🆔 @ashaganvalayat .🎥 ناوشکن دنا در قالب ناوگروه ۸۶ در بندرعباس پهلوگیری کرد 🆔 @ashaganvalayat .زلنسکی وارد هیروشیما شد 🔹زلنسکی رئیس جمهور اوکراین با هدف شرکت در نشست گروه ۷ وارد هیروشیمای ژاپن شد. 🆔 @ashaganvalayat .مصدومیت ۱۰ نفر در حریق خیابان مولوی سرپرست اورژانس استان تهران: 🔹 ۱۰ نفر شامل دو آتش‌نشان و دو عابر پیاده درپی حادثه حریق رخ داده در محدوده میدان رازی تهران مصدوم شدند. 🔹البته هیچ مصدومیتی به طور مستقیم ناشی از حریق نبوده است. 🔹مردم در اطراف محل حادثه تجمع نکنند و اجازه دهند تا امدادگران و نیروهای خدماتی به راحتی در محل تردد کنند. 🆔 @ashaganvalayat .مقامات صهیونیست: نتانیاهو دربارۀ جنگ اخیر بلوف می‌زند 🔹تالف رام، تحلیلگر نظامی روزنامۀ صهیونیستی معاریو: سران سازمان‌های امنیتی اسرائیل با ادعاهای نتانیاهو درمورد موفقیتِ حمله اخیر به غزه موافق نیستند و به او گفته‌اند اغراق نکند. 🔹آن‌ها معتقدند درگیری محدودِ اخیر باعث بازگشتِ معادلۀ بازدارندگی مقابل غزه نشده و نمی‌تواند در نبرد احتمالی با حزب‌الله یا حماس مبنا قرار گیرد. 🆔 @ashaganvalayat .آمریکا دو شرکت ایرانی را تحریم کرد 🔹خزانه‌داری آمریکا شرکت نسیم بهار کیش و شرکت کشتی‌رانی دریای خزر را به‌خاطر دورزدن تحریم‌های روسیه تحریم کرد. 🆔 @ashaganvalayat .وحیدی: حق‌آبه ایران باید با تفاهم حل شود وزیر کشور: 🔹حق آبه ایران (در تالاب هامون) یک حق تاریخی است و حاکمان افعانستان و طالبان بارها به وجود حق آبه برای ایران اقرار کرده‌اند. 🔹این مساله باید با تفاهم حل شود و طالبان اجازه دهد مسئولان کشورمان از سد کمال خان و بند کجکی دیدن کنند. 🆔 @ashaganvalayat .گرفتار شدن ۷ گردشگر در تونل برفی ازنا ▪️یکی از گردشگران فوت شد هلال‌احمر ازنا: 🔹ظهر امروز ۷ گردشگر در تونل برفی ازنا گرفتار شده‌اند. ۳ نفر از این افراد به‌هنگام ورود در منطقه تونل برفی ازنا دچار ارتفاع‌زدگی و کمبود اکسیژن شدند. 🔹یک گردشگر که به‌علت سابقه ناراحتی قلبی دچار ایست قلبی شده بود و با وجود تلاش‌های تیم عملیات نجات و اقدامات اکسیژن‌درمانی فوت شد . 🆔 @ashaganvalayat .♦️‌ ️روسیه ورود ۵۰۰ تبعه آمریکا از جمله اوباما را ممنوع کرد 🔹‌ روسیه ورود ۵۰۰ تبعه آمریکایی به آن کشور از جمله باراک اوباما، رئيس‌جمهور اسبق آمریکا را ممنوع اعلام کرد. 🆔 @ashaganvalayat .♦️‌  تاکید جهانبخش برمواضع ضد صهیونیستی‌اش
🔹‌ کاپیتان تیم ملی: در این چندسال عملا ثابت کردم نظرم درباره خطوط قرمز کشورم چیست و چقدر برای آن ها احترام قائلم. 🔹‌ ۲ بار با خواسته قلبی خودم و با وجود تعارض در قراردادم مقابل تیم‌های رژیم صهیونیستی بازی نکردم، چون معتقدم انسانیت و دفاع از مظلوم ارزش بسیار بیشتری دارد. 🆔 @ashaganvalayat .آتش‌سوزی هتلی در مکه با ۸ کشته 🔹وزارت خارجه پاکستان اعلام کرد که درپی حادثه آتش‌سوزی در هتلی واقع در مکه مکرمه هشت حاجی پاکستانی کشته و تعدادی دیگر از آنان مصدوم شدند. 🆔 @ashaganvalayat . 🔴 منوتو برای اعدام سرشبکه باند فساد و فحشا هم عزادار شد! 🔹‌ از بهایی جماعت بیشتر از این هم انتظار نمی‌رفت. اصلا فلسفه وجودی بهایی ها ترویج فساد و فحشاست. 🆔 @ashaganvalayat .🎥 اعلام حمایت سلمان رشدی از جنبش زن، زندگی، آزادی 🔹نویسنده کتاب آیات شیطانی با حمایت تلویحی از اغتشاشات پاییز سال گذشته، برای زنان ایرانی آرزوی موفقیت کرد. 🔹سلمان رشدی نویسنده هندی تبار و تبعه انگلیس است. کتاب آیات شیطانی از آثار او؛ با مضمون توهین به قرآن کریم و پیامبر اسلام است. 🆔 @ashaganvalayat .🔺بیش از نیمی از دریاچه‌های بزرگ جهان در حال خشک شدن هستند 🔹یک پژوهش جدید نشان می‌دهد بیش از نیمی از دریاچه‌ها و مخازن آبی بزرگ جهان از سال 1992 میلادی به این سو به دلیل تغییرات اقلیمی و بهره برداری بی‌رویه در حال خشک شدن هستند. 🔹نتایج این مطالعه موجب تشدید نگرانی‌ها درباره کمبود ذخایر مورد نیاز برای کشاورزی، نیروگاه‌های آبی و مصارف انسانی شده است. 🆔 @ashaganvalayat .🎥 سفیر ایران در افغانستان: مقامات طالبان می‌دانند که اگر بخواهند در افغانستان یک حکومت باثبات برپا باشد باید تعامل سازنده‌ای با همسایگان داشته باشند 🔹اگر ثابت شود در سد آب هست و آن‌ها حقابه ایران را نمی‌دهند، طالبان باید پاسخگوی کارش باشد. برای ایران هم حجت تمام می‌شود و دولت می‌داند که چطور باید عمل کند. 🎥 سفیر ایران در افغانستان: مقامات طالبان می‌دانند که اگر بخواهند در افغانستان یک حکومت باثبات برپا باشد باید تعامل سازنده‌ای با همسایگان داشته باشند 🔹اگر ثابت شود در سد آب هست و آن‌ها حقابه ایران را نمی‌دهند، طالبان باید پاسخگوی کارش باشد. برای ایران هم حجت تمام می‌شود و دولت می‌داند که چطور باید عمل کند. .🆔 @ashaganvalayat .🎥 آخرین اظهارات سرشبکۀ قاچاق انسان پیش‌ازاعدام 🔹الکس: مشتری هر کاری بخواهد می‌تواند با دختران انجام دهد. 🔹دختران اغفال‌شده: به ما می‌گفتند هرچه بیشتر برهنه شوی درآمد بیشتری داری. 🆔 @ashaganvalayat .🎥 استقبال صیادان و شناورهای دریاییِ سپاه از ناوگروه ۸۶ ارتش در آب‌های جاسک 🆔 @ashaganvalayat .🔴 دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران ایران با رهبر انقلاب 🔹وزیر و مدیران ارشد وزارت امور خارجه، سفرا و روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور صبح امروز با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. 🔹این دیدار در آستانه برگزاری گردهمایی سراسری روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور انجام شد. 🆔 @ashaganvalayat .🔻خودداری شمشیربازان عراقی و کویتی از دیدار با رقبای صهیونیست 🔹تیم ملی شمشیر بازی عراق ضمن خودداری از رویارویی با تیم رژیم صهیونیستی، از مسابقات انفرادی جام جهانی شمشیر بازی «اپه» در ترکیه انصراف داد. 🔹«عبدالعزیز الشطی» شمشیرباز کویتی نیز به علت هم‌گروه شدن با حریفی از رژیم صهیونیستی، از مسابقات جهانی کناره‌گیری کرد. 🆔 @ashaganvalayat .🔴رئیسی پس‌فردا به‌دعوت رسمیِ رئیس‌جمهور اندونزی در سفری ۳روزه به این کشور می‌رود. 🆔 @ashaganvalayat .🔴رسانه‌های عبری: اسد پیروز شد 🔹رسانه‌های صهیونیستی با بازنشر گستردۀ تصاویر دست‌دادن رئیس‌جمهور سوریه و ولی‌عهد سعودی در نشست جده نوشتند: این پیروزی اسد و سوریه بود. 🔹این درست‌تر است که بگوییم اتحادیۀ عرب به سوریه بازگشته نه برعکس. 🔹با بازگشت سوریه به اتحادیۀ عرب، بهار عربی رسماً پایان یافته و جهان عرب دوباره موضوع فلسطین را در رأس نگرانی‌های خود قرار داده است. 🆔 @ashaganvalayat .🎥 رهبر انقلاب: عزت در سیاست خارجی یعنی نفی دیپلماسی التماسی 🆔 @ashaganvalayat . 🔴فوت سالانه 8 میلیون نفر در دنیا بر اثر استعمال دخانیات 🔹رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت:استعمال دخانیات، 4 هزار ماده شیمایی و 400 ماده سرطان زا را وارد بدن می‌کند. 🔹باید قوانین را به سمتی ببریم که در کاهش دسترسی فیزیکی افراد به سیگار موثرتر واقع شود. 🔹بیش از 60هزار میلیارد تومان صرف هزینه های بهداشتی و درمانی ناشی از مصرف دخانیات می شود. 🆔 @ashaganvalayat .🔴داروهای ممنوعه حج ۱۴۰۲ اعلام شد
🔹مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر:تمام داروهای مخدر جز داروهای ممنوعه هستند. داروهای که اثر تسکینی دارند و داروهای دوپینگ نیز جز داروهای ممنوعه هستند. 🔹برخی از زائران داروی آرام بخش مصرف می‌کنند که برای جلوگیری از بروز مشکلات در فرودگاه‌ها باید نسخه انگلیسی به همراه داشته باشند. 🔹زائران باید واکسن مننژیت، دو دوز واکسن کووید ۱۹ شامل ( آسترازنکا، سینوفارم و اسپوتنیک) را تزریق کرده باشند. 🆔 @ashaganvalayat . 🔴مخبر: توقع فرزندآوری از خانواده‌ها بدون توجه به امور رفاهی نادرست است 🔹معاون اول رئیس‌جمهور: نباید از مسکن، معیشت و مسائل رفاهی در امر فرزندآوری غافل شد. 🔹این توقع که خانواده‌های ایرانی بدون توجه به این مسائل به فرزندآوری ترغیب شوند نادرست است. 🆔 @ashaganvalayat .📸 تازه‌ترین آمار کرونا 🔹 ۳ جان‌باخته کرونایی در شبانه‌روز گذشته 🆔 @ashaganvalayat . 🔴تعهد دولت عراق برای اخراج گروهک‌های تروریستی 🔹فرمانده نیروی زمینی سپاه: ‌‌در پی برخی اقدامات ‌گروهک‌های تروریستی در مرزهای غربی ایران‌، توافق‌نامه‌ای با دولت عراق صورت گرفت‌ و آنها متعهد شدند که ‌گروهک‌های تروریستی را خلع سلاح و از کشورشان ‌بیرون کنند.‌ 🔹ما منتظریم تا دولت عراق به تعهدات خود عمل کنند و به آنان فرصتی داده‌ایم در غیر اینصورت و اگر اتفاقی نیفتد، حملات سپاه ادامه‌ خواهد داشت. 🆔 @ashaganvalayat .🔺️مسکو: ارسال «اف-16» به اوکراین، غرب را به دردسر بزرگی می‌اندازد 🔹«الکساندر گروشکو» معاون وزیر خارجه روسیه هشدار داد کشورهای غربی در صورت ارسال جنگنده‌ اف-16 برای اوکراین، با «خطرات عظیمی» مواجه خواهند شد. 🆔 @ashaganvalayat .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا